< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:نقد و بررسی دلالت بنای عقلا بر دلالت صیغه امر بر وجوب

مقـدمـه:کلام در باب این بود که ایا صیغهی امر دلالت بر وجوب دارد یا خیر؟ بیان نمودیم این اتفاقی همهی اصولیون است که صیغهی امر دلالت بر وجوب دارد.

 

دلالت صیغه امر بر وجوب

محل بحث اینست که آیا صیغهی امر، به دلالت لفظیهی وضعیه، دلالت بر وجوب دارد یا به دلالت عقلیه، یا این که صیغهی امر انصراف به وجوب دارد، یا این که اطلاق صیغهی امر، اقتضای وجوب دارد؟ یا دلالت صیغه امر بر وجوب، به خاطر بنای عقلا است؟ علت هم این گفته شده که در باب خیار غبن، تنها دلیل اثبات خیار غبن، بنای عقلاء است، هر کس میرود چیزی را بخرد، در حقیقت طبق بنای عقلا شرط میکند، شما خیلی نباید سر من کلاه بگذاری و این را به زبان بی زبانی میگوید. یعنی بنای عقلا این است که به همان اندازه که پول میدهند، جنس بگیرند. در مانحن فیه نیز بنای عقلا بر اینست که وقتی صیغهی امر گفته میشود، آمر و مأمور هر دو از این کلام وجوب را میفهمند. بعباره اخری نوعی تسالم و توافق در اینجا بین آمر و مأمور وجود دارد که صیغهی امر دلالت بر وجوب دارد.

ولکن این مطلب در خیار غبن صحیح است، و درست است که نوعی توافق ضمنی بین بایع و مشتری وجود دارد، اما در دلالت صیغه بر وجوب، این گونه تسالم و توافقی بین آمر و مأمور نیست، بلکه همیشه اقتضای مولا بودن و عبد بودن اینست که از امر وجوب فهمیده شود. یعنی نه این که صیغهی امر بر وجوب وضع شده است (صیغهی امر همان طلب و خواستن و دستور است) اما اگر این طلب از مولا بود، وجوب میشود ولی اگر آمر، مولا نبود، وجوب از آن فهمیده نمیشود.

 

دلالت غیر صیغهی امر بر وجوب

در تفسیر طبری، جلد 5، صفحه 3891، آمده است: ما در کتاب لطیف البیان گفتهایم، نیازی نیست امر خداوند به صیغهی امر باشد، اگر خداوند متعال یک خبری داد و در آن خبر وعده داد که عملی ثواب دارد و اگر ترک شود جزاء دارد، گرچه ظاهر آن کلام امر نباشد، باز معنای این کلام، معنای امر است. بعباره اخری طبری با این عبارت میخواهد بگوید نه فقط امر دلالت بر وجوب دارد، نه فقط جملهی خبریـه دلالـت بر وجـوب دارد، حتی آیـات و روایـاتی که وعـدهی ثـواب و وعدهی عقـاب بر چیـزی میدهد،دلالت بر وجوب دارد.

در کتب اصول فقه ما، بحثی مطرح میشود که جملهی خبریه دلالت بر وجوب دارد یا نه؟ به نظر ما این مطالب واضح است و محل بحث نیست و آن چیزی که باید از آن بحث شود، همین نظر طبری است.

طبری قائل است اگر آیه یا حدیثی فرمود هر کس فلان عمل را انجام داد به بهشت میرود یا اگر انجام نداد به جهنم میرود، حال آیا آن عمل واجب است یا نه؟ در اینجا باید این گونه بحث نمود که:

     بایستی بین آیات و روایات اخلاقی و فقهی فرق گذاشت. اگر آیهای فرمود فلان کار ثواب دارد یا بر عملی وعدهی عقاب داده شد، این آیات دلالت بر وجوب و حرمت نیست. زیرا این گونه آیات و روایات اخلاقی است، مخصوصاً اگر آیه یا روایتی اسم شیطان و ملائکه را بیاورد، مثلا بگوید فلان کار از عمل شیطان است، یا بگوید فلان کار مورد پسند فرشتگان است، این گونه آیات و روایات مرتبهی ایمان شخص را بیان مینماید.

     آیت الله بروجردی بحثی را مطرح نموده که اوامر صادر شده از معصومین(علیهم السلام) مانند امر خداوند متعال است یا خیر؟ مثلا وقتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ دستور میدهد با فلان شخص بجنگید یا بند کفش را ببندید و ... آیا این، حکم خداوند است و دلالت بر وجوب دارد یا دلالت بر وجوب ندارد؟ برخی فقها قائل شدهاند بایستی بین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمومنین(علیهم السلام) فرق بگذاریم همان گونه که باید بین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومین(علیهم السلام) فرق گذاشت.

اولاً این گونه بحثها از کسی که متخصص این مطالب نیست، مسموع نیست. زیرا این مباحث فلسفی و عرفانی است و بایستی اهل فن اظهار نظر کنند. و حقیقتاً روح همهی معصومین(علیهم السلام) یکی است به صورت تکوینی.

ثانیاً این که آیت الله بروجردی بحث نموده است که وقتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ دستور میدهد، آیا این امر دلالت بر وجوب دارد یا دلالت بر وجوب ندارد، جوابش این است که اصلا اگر کسی بگوید امر دلالت بر وجوب ندارد، اما همان شخص در جنگ و مسائل نظامی باید بگوید امر دلالت بر وجوب دارد. یعنی اگر جای دیگر هم کسی بگوید امر دلالت بر جوب ندارد، در جنگ باید قائل به دلالت بر وجوب باشد زیرا اختلال جدی پیش میآید.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo