< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مثالی برای امر بین الامرین

مقـدمـه : کلام در باب الامر بین الامرین بود که چگونه یک عمل را هم به خدای متعال نسبت دهیم و هم به انسان و این که نه جبر باشد و نه اختیار، بلکه الامر بین الامرین باشد. مثالی در باب آیینه و افتاب بیان نمودیم. در این جلسه نیاز مثالی بیان خواهیم نمود.

 

مثالی برای امر بین الامرین :

مثال دیگر، قوا و اعضای بدن انسان است. وقتی یکی به دیگری خودکاری میدهد و او تحویل میدهد، آیا این گرفتن را به دست آن شخص نسبت میدهیم یا به خود آن شخص نسبت میدهیم؟ هر دو درست است و میتوان عمل را هم به نفس او نسبت داد هم میتوان به اعضا و جوارح نسبت داد. یا مثلاً این که کسی بگوید فلان مطلب را شنیدم، آیا گوشش شنیده یا خودش شنیده است؟ درست اینست که آن مطلب را این شخص به وسیلهی گوشش شنید، این گونه نیست که گوش به تنهایی بشنود یا شخص به تنهایی بشنود. یعنی یک عمل هم به نفس نسبت داده میشود و هم ه ابزار و آلات و وسائط نسبت داده میشود.

 

مثال بعدی، این که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ﴿"وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ رَمَى"﴾[1] [اى پيامبر!] هنگامى كه به سوى دشمنان تير پرتاب كردى، تو پرتاب نكردى، بلكه خدا پرتاب كرد [تا آنان را هلاك كند] یا این که خداوند در قرآن فرموده است: ﴿"فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ‌"﴾[2] شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کشت؛ همه از این باب است، یعنی یک عمل را هم به ما نسبت میدهد، هم از ما سلب میکند و به خداوند نسبت میدهد.

 

مثال بعدی، یا این که در قرآن کریم در بحث مضل بودن این گونه آمده است که:

گاهی مضل بودن به خداوند نسبت داده شده است: ﴿"وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ"﴾[3] ولی هر کس را بخواهد [به کیفر لجاجت وتکبّرش] گمراه می کند؛

گاهی مضل بودن به شیطان نسبت داده شده است: ﴿"الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ"﴾[4] قطعاً شیطان گمراه کننده و دشمنیاش آشکار است؛

گاهی مضل بودن به فرعون نسبت داده شده است: ﴿"وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى"﴾[5] و فرعون، قومش را گمراه کرد و راهنمایی ننمود؛

گاهی مضل بودن به سامری نسبت داده شده است: ﴿"وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ"﴾[6] و سامری آنان را گمراه کرد؛

یک عمل هم به خداوند و هم به خلق خداوند نسبت داده میشود.

 

نظر اشاعره و اشکال حضرت استاد عابدی : اشاعره به جبر معتقند و هر کس معتقد به جبر باشد با این مشکل مواجه میشود که دیگر ثواب و عقاب برایش چه معنایی دارد؟ اگر جبر را بپذیریم، هر کس که اطاعت نموده مجبور بوده است و آن کس هم که معصیت نموده، مجبور بوده است، بنابراین ثواب و عقاب معنا ندارد.

اشکال دیگری هم که بر نظر اشاعره مترتب میشود اینست که ظلم لازم میآید. زیرا ایشان معتقدند ممکن است خداوند در قیامت حکم کند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را به جهنم ببرند و ابلیس را به بهشت ببرند، استناد آنها هم به این آیه از قرآن است که میفرماید: ﴿"قُلْ ..... و َمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ"﴾[7] بگو: «..... و نمی‌دانم با من و شما چه خواهد شد!»، آنان معتقدند از این آیه استفاده میشود که حتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم نمیداند قیامت چه خواهد شد، شاید ما را به جهنم ببرند.

 

اشاعره در پاسخ به این اشکالات میگویند قرآن فرموده است: ﴿"وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ"﴾[8] و خدا شما را و عمل شما را آفریده است؛ یعنی ما هر کاری میکنیم، خالق آن خدا است. این که یک نفر عبادت و یک نفر معصیت میکند، هر فعلی یک خلق دارد و یک کسب دارد. یعنی هر عمل، دو جنبه دارد، از جنبهی خلق و فعل کار خداوند است، از این جنبه که اطاعت یا معصیت است، کار انسان است.

 

اشاعره طرفدار "کسب" هستند و کسب را از آیهی ﴿"لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اکْتَسَبَتْ"﴾[9] هر کس عمل شایسته ای انجام داده به سود اوست ، و هر کس مرتکب کار زشتی شده به زیان اوست، گرفتهاند. کسی که نماز میخواند یا دستش را حرکت میدهد، اشاعره میگویند نماز را "کسب کرد"، یا حرکت دست را "کسب" کرد؛ ایشان میخواهند با کلمهی "کسب" مشکل را حل کنند. بعباره اخری ایشان میگویند خلق، فعل، عمل و ... کار خداوند است و از آن جهت که اطاعت یا معصیت است کار بندگان است؛ و به این صورت جواب قسمت اول اشکال را میدهند.

 

ولکن این جواب باطل است. اول این خیلی عجیب است که چرا ایشان آیهی قرآن را اشتباه ترجمه میکنند؟ آیهی ﴿"وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ"﴾[10] معنایش این نیست که خدا شما را و عمل شما را آفریده است، این تحریف قرآن است. آیهی قبل از این آیه اینست که ﴿"قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ"﴾[11] [به آنان] گفت: آیا آنچه را [با دست خود] میتراشید، میپرستید؟! این دو آیه میفرماید: یعنی چوب یا سنگی که آن را میتراشید و میپرستید را خداوند آفریده است.معنای آیه این نیست که تراشیدن شما را خداوند آفریده است، بلکه میفرماید تراشیدهی شما را خداوند آفریده است. این آیه نمیفرماید نماز شما یا غیبت شما را خداوند آفریده است. پس آیه را اشتباه معنی میکنند.

 

اما این که اشاعره معتقدند هر عملی یک فعل و یک اطاعت و معصیت دارد و آن چه مربوط به ما است، کسب است نیز جوابش این است که ما معنی کلمهی کسب را نمیدانیم و البته خود ایشان هم معنی این کلمه را نمیدانند و این بازی با کلمات است. درست اینست که یک عمل گاهی چند عنوان و چند اسم دارد، به عنوان مثال حرکت دست، گاهی فعل است، گاهی اطاعت است، گاهی معصیت است، گاهی حرکت است و .... این عناوین و اسمهای مختلف مشکلی را حل نمیکند، که بگوییم حرکت را خدا آفرید، اطاعت را من آفریدم. نمیتوانیم بگوییم یک عمل از جهت فعل بودن کار خداوند است، از جهت اطاعت و معصیت کار ما است. اطاعت و فعل که دو چیز نیست، بلکه دو اسم یک چیز است. بالاخره این یک چیز، کار خدا است یا کار انسان است یا کار هر دو است؟ و چنین مواردی تنها بازی با کلمات است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo