< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کلام خدا و نظر اشاعره

مقـدمـه: کلام در باب طلب و اراده بود. بیان نمودیم این بحث، برگشت به کلام نفسی و کلام لفظی دارد که اشاعره آن را مطرح نمودهاند.

 

حادث یا قدیم بودن قرآن: اشاعره معتقد به کلام جدید و قدیم هستند، ایشان قرآن را قدیم میدانند، در مقابل، امامیه و معتزله، کلام خداوند را به استناد آیه ﴿"فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ"﴾[1] حادث میدانند، زیرا این آیه، از قرآن با عنوان حدیث یاد نموده است. البته ائمهی معصومین(علیهم السلام) فرمودهاند در پاسخ به حادث یا قدیم بودن، بگویید این بحث چه ثمری دارد و پاسخ ندهید.

 

صفات ذات و فعل: ابتدا این بحث مطرح میشود که خداوند یک سری صفات ذاتی دارد که قدیم هستند مانند علم و قدرت و حیات؛ و یک سری صفات فعل دارد که حادث هستند مانند رزق، خلق، اماته، رحمت و ... . صفات فعل، یعنی خداوند در زمانی چیزی نیافریده، بعد آن را آفریده است، مثلا در زمانی کسی را نیافریده به آنها رزق هم نمیدهد، و در زمانی مخلوقاتی خلق نموده و به آنها رزق هم میدهد.

 

نظر حضرت آیت الله خوئی: آیت الله خوئی بحثی مطرح نموده که ملاک صفات ذات در مقابل صفات فعل چیست و متمایز کنندهی این دو کدام است؟ ایشان در کتاب دراسات فرموده است مایز بین صفت ذات و صفات فعل، اینست که اگر دیدیم قدرت به چیزی میتواند تعلق بگیرد و میتواند تعلق نگیرد، این صفتِ فعل است. اما اگر چیزی قدرت داشتن و نداشتن، و بودن و نبودن در آن غلط است، این صفتِ ذات است.

 

نظر حضرت امام خمینی و آخوند: صفات ذات، از نظر مصداق عین ذات است، اما این که از نظر مفهوم عین ذات هست یا خیر، همان بحثی است که در مشتق مطرح شد. امام خمینی در کتاب طلب و اراده، فرموده است: "اراده صفت ذات است." روایات صریحی داریم که اراده صفت فعل خداوند است، طبق این روایات یعنی خداوند یک زمانی اراده نکرده و در یک زمانی اراده نموده است، فلذا اراده حادث است.

سابقاً هم بیان نمودیم علامه در بدایه و نهایه، دو پهلو صحبت نموده و نفرموده است اراده صفت ذات است یا صفت فعل است. لیکن مرحوم آخوند در کفایه صریحا، اراده را صفت ذات میداند.

ایشان میفرماید: اراده در ما انسانها به معنی شوق نفسانی است (ما نفس داریم و نفس نیز حالات و کیفیات دارد و یکی از کیفیات شوق است.) و این حتماً صفت فعل است. اما خداوند نفس ندارد، کیفیت نفسانی هم ندارد، پس نمیتوانیم بگوییم اراده در خداوند به معنای شوق است، بلکه اراده در خداوند متعال به معنای علم به نظام احسن است. طبق این تعریف، اراده به علم برگشت میکند. این همان است که به آن فاعل بالعنایت گفته میشود. علم و عمل فاعل بالعنایت یکی است. مثلا کسی که بالای دیوار صد متری کار میکند، اگر فکر کند که پایین میافتد، حتماً پایین خواهد افتاد. بنابراین اگر کسی اراده را به علم برگرداند، اراده صفت ذات میشود.

 

روایاتی هم که صریحاً میفرماید اراده صفت فعل است، درست است. اما شاید معصوم(علیه السلام) با مخاطبی صحبت میکند که درک فهم این مطالب را ندارد، امام(علیه السلام) هم میبیند اگر بگوید اراده صفت ذات است، مخاطب تصور میکند هر چه را خداوند اراده نموده قدیم است، امام(علیه السلام) نیز برای جلوگیری از این که مخاطب به کفر برسد، مطلب را این گونه فرموده است. نتیجه این که بگوییم بر خلاف اشاعره، اراده و علم یک چیز است.

 

معنای کلام خدا: اما این که معنای کلام خداوند در آیهی ﴿"کَلَّمَ اللَّهُ مُوسي تَکْليماً"﴾[2] چه میباشد، ابتدا این که امام خمینی در این باره فرموده است: "إنّه‌ تعالى‌ متكلّم‌ بوجه‌ آخر- حتّى في مرتبة ذاته- يعرفه الراسخون في الحكمة- و لو اطلق على ذلك الكلام النفسي لا مشاحة فيه- لكن الأشعري لا يستشعره، و أفهام أصحاب الكلام من المعتزلة و الأشاعرة بعيدة عن طور هذا الكلام، و الإعراض عنه أولى."[3] این که میگوییم خداوند متکلم است، نه اشاعره و نه معتزله متوجه نمیشوند مراد از این چیست. شیوهای که ما صحبت میکنیم را نمیتوان در مورد خداوند تصور نمود، زیرا یک نوع تجدد است و زمان و تغییر در آن راه دارد، در حالی که خداوند از این گونه امور مبرا است. اگر هم بگوییم کلام خداوند ذاتی است، لازمهاش شرک خواهد بود. کلام خداوند این است که مقصود و غرض اصلی در ان پیدا است و این گونه نیست که لفظی وجود داشته باشد. مانند این که کسی بگوید رنگ چهره فلانی میگفت او مریض است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo