< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وضع مشتق بر خصوص متلبس

 

مقـدمـه: کلام در باب ادلهی اقوال در باب مشتق بود و در مقام نقل فرمایش میرزا حبیب الله رشتی بودیم که فرمود اگر مراد سلب مطلق باشد کذب است و اگر سلب مقید باشد فایدهای ندارد.

 

پاسخ مرحوم آخوند به مرحوم رشتی: آخوند در مقام پاسخ به این فرمایش مرحوم رشتی ابتدا یک نکتهی منطقی را توضیخ میدهد آن هم این که در منطق بیان میشد نقیض اعم، میشود اخص و بالعکس. مثلا حیوان اعم و انسان اخص است. حال اگر هر دو را نقیض کردیم به لا حیوان و لا انسان، در این صورت لاانسان خیلی موارد را شامل میشود که لا حیوان شامل آن نمیشود، بنابراین نقیض اعم میشود اخص. سپس آخوند میفرماید این که مرحوم رشتی فرمود: "زیدٌ لیس بعالمٍ الان" در این صورت عالم بودن از زیدی که دیروز عالم بوده، نفی میشود. حال این "الان" به چه چیزی بر میگردد؟

     یک احتمال این است که قید برای "عالم" باشد،

     یک احتمال این است که قید برای "لیس" باشد،

     یک احتمال این است که قید برای "زیـد" باشد.

آخوند میفرماید اگر شما میگویید زیدِ الان عالم نیست، این صحیح است، اما به درد بحث مشتق نمیخورد، زیرا در مشتق کلام در این باب است که کسی که انقضی عنه المبدا، ضارب است یا خیر؟ یعنی اگر قید به مشتق (مسلوب) برگردد مشکلی را حل نمیکند و ظاهر کلام میرزا حبیب الله همین است. اما اگر این قید را به سلب بزنیم، یعنی بگوییم زید الان ضارب نیست، یعنی الان نمیتوانیم ضارب را در مورد زید به کار ببریم، این کاملاً به بحث مشتق مرتبط است، اما دلیل ندارد. (یعنی راه اثبات ندارد.) یعنی آن چیزی که محل بحث است را میرزا نگفته و آن چیزی که محل بحث نیست را گفته است.

 

ادله قائلین به وضع مشتق بر اعـم: قائلین به وضع مشتق بر اعم به چند دلیل ذیل تمسک نمودهاند:

     دلیل اول: تبادر

     دلیل دوم: عدم صحت سلب

     دلیل سوم: برخی مشتقات مانند سارق و زانی و ... روشن است در مورد کسی که متلبس به مبدأ نیست، صدق میکند. (کسی که قبلاً سرقت کرده، هنوز به وی سارق گفته میشود.)

دلیل اول و دوم که جزو ادلهی اصطیادی هستند. یعنی هر کس یک دلیلی را میپسندد و بیان مینماید، اما هیچیک با دلایلی که آوردهاند نمیتواند دیگری را قانع کند. بنابراین این دلایل مفید فایده نیست.

اما دلیل سوم، اگر کسی قبلاً سرقت کرده، الان اطلاق سارق بر او درست است. لیکن حقیقت این است که این دلیل هم درست نیست و جواب دارد. جوابش هم اینست که "ضارب" یا "سارق" یا "زانی" را دو گونه میتوان معنی نمود؛

     صورت اول: ضارب یعنی "یَصدُرُ منه الضرب" یا سارق یعنی کسی که الان فعل سرقت را انجام میدهد.

     صورت دوم: سارق کسی است که اثر سرقت او او باقی مانده است. (دزدیدن یک لحظه است، اما از بین بردن مال دیگری، اثرش دائمی است.)

بنابراین بستگی دارد این کلمات را چگونه معنی نماییم و این کلمات نمیتواند دلیلی بر اعم باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo