< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه برای پاسخ آخوند

مقـدمـه: بحث دیروز در مورد فعل بود و این که آیا در فعل، زمان نهفته است یا خیر؟ معروف در ادبیات اینست که فعل بر زمان دلالت دارد، لیکن آخوند معتقد است فعل، دلالتی بر زمان ندارد و چند شاهد هم بر فرمایش خود آمورده است.

پیش از پاسخ به فرمایش آخوند، باید مقدمهای را ذکر نماییم. در ادبیات بحث میشد که آیا اصل در کلام مصدر است یا فعل است؟

 

اصل در کلام: ابتدا این بحث وجود دارد که چرا کسی نگفته است اصل در کلام، اسم مصدر است؟ دلیل این امر هم این است که:

    1. اسم مصدر صیغهی خاص ندارد و در هر جایی یک چیزی است.

    2. در هر جایی اسم مصدر نداریم (بسیاری از کلمات اسم مصدر ندارند.)

    3. در برخی موارد صیغه مصدر و اسم مصدر یکسان است.

 

بصریون قائل هستند اصل در کلام مصدر است، کوفیون نیز اصل در کلام را فعل میدانند. قول سومی هم هست که میگوید مصدر اسم فعل است و فعل اصل اسم فاعل و اسم مفعول است. قول چهارم هم میگوید نه مصدر از فعل درست میشود و نه فعل از مصدر و هر کدام مستق هستند. قول پنجم که فرمایش امام خمینی است مبتنی بر این است که هر کدام از این کلمات اصل مستقل هستند (یعنی نه فعل از مصدر و نه مصدر از فعل.) استدلال امام خمینی هم این است که مصدر یک ماده و یک هیئت دارد، اگر چیزی بخواهد اصل چیز دیگر باشد، بایستی هم ماده و هم هیئت آن در مشتقٌ منه باشد. یعنی اگر گفتیم مصدر اصل کلام است، باید ماده مصدر در تمام مشتقاتش باشد و هیئت هم همینطور.

البته بعدها امام خمینی در این فرمایش خود تردید کرده، زیرا این مطالب عقلی است و مباحث ادبی را با فلسفه نمیتوان درست کرد. بنابراین نظر دیگری داده و فرموده است: این که گفته میشود مصدر اصل کلام است مراد مادهی مصدر است (نه هیئت مصدر) بعباره اخری گفته نشود مصدر اصل کلام است و از آن نه وجه باز میگردد، بلکه گفته شود ماده اصل کلام است و از آن ده وجه باز میگردد. طبق این فرمایش مشکلات دیگر برطرف میشود.

اشکالی که به این فرمایش امام وارد است این که اگر بگوییم ماده اصل کلام است، فقط با اشتقاق امثله و صمدیه جور در میآید، اما ابن جنی که این موارد را قبول ندارد، و ما باید جوری اشتقاق و مشتق را تعریف کنیم که با هر نظری در باب اشتقاق جور دربیاید.

فلذا بهتر است حرف بصریون را بچذیریم و بگوییم مصدر اصل کلام است. اشکال امام را نیز این گونه جواب دهیم که مصدر یک ماده و یک هیئت دارد. این ماده و هیئت یک معنای خاص دارد اما ماده و هیئت مصدر ضعیف است و وقتی ضعیف بود، این ضعفش با هر تعینی در فعل و اسم میسازد. مانند این که در فلسفه گفته میشود هیولای اولی تنها فعلیتش اینست که فعلیت ندارد و با هر چیزی میسازد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo