< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صحیح و اعم

 

مقدمه

در ادلهی قول به اعم، از مسالهی صحت سلب و تبادر، چون قبلا بررسی نمودیم، گذر میکنیم. از دیگر ادلهی اعمیها صحت تقسیم است. یعنی این که صلاه و صوم قابل تقسیم به صحیح و فاسد است، مبین این است که مقسم در همهی اقسام وجود دارد. بعباره اخری قِسم همان مَقسم با اضافهی یک قید یا شرط است. بنابراین صلاه فاسد، صلاه است که با یک قید ممزوج شده است. در کفایه فرموده است این دلیل اثبات نمیکند که صلاه حقیقتاً به صحیح و فاسد تقسیم میشود. این دلیل فقط اثبات میکند که صلاه در فرد فاسد هم استعمال میشود. اما اثبات نمیکند صلاه بر اعم از صحیح و فاسد وضع شده است.

دلیل دیگری که کفایه ذکر نموده است، تمسک به برخی روایات است. که از برخی روایات استفاده میشود که کلمهی صلاه بر اعم وضع شده است. به عنوان نمونه در روایت وارد شده است که: "أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‌ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ."[1] .... "أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَيْهِ، مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ حَقٌّ فِي ثَوَابِهِ، وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ"[2] برخی گفتهاند این روایت دلالت میکند بر این که کلمات صلاه، صیام، حج، زکات و ... در اعم از صحیح و فاسد به کار رفته است. با توجه به این که اعمال اهل سنت باطل است (نماز بی ولایت) بنابراین کلمهی صوم و صلاه در این حدیث، در صلاه و صوم فاسد به کار رفته است.

پاسخی که به این استدلال به کار رفته است این است که کلمات (صوم و صلاه و ...) دو بار در این روایت به کار رفته است ابتدای روایت که فرموده است " بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ" مشخص است که مقصود نماز و صوم و حج و ... صحیح مد نظر است. اما قسمت دوم حدیث که میفرماید توسط اهل سنت این چهار عبادت اخذ شده و ولایت را کنار گذاشته شده، فلذا آن چهار مورد هم باطل است؛ اینجا اولا کلمهی الاربع که محلی به الف و لام است که در روایت آمده مقصودش این است که اهل سنت همان چهار عبادت صحیح (نماز و حج و روزه و زکات صحیح) را گرفتند نه این که نماز و روزهی باطل را گرفته باشند. هم چنین لفظ أخذ به معنای التزام است و به معنای عمل نیست (که اهل سنت نماز را بی ولایت خوانده باشند، پس نمازشان باطل است) بلکه معنایش این است که اهل سنت ملتزم شدند به این که نماز را میخوانند، لیکن ولایت را قبول ندارند. اما این که عبادت سنیها صحیح است یا باطل است، مسلما نماز و حج و روزهی اهل سنت درست است. زیرا در روایات وارد شده اگر کسی از اهل سنت بود و شیعه شد، نماز و روزهاش اعاده ندارد و تنها زکات خود را بایستی اعاده نماید. معنای این روایت این است که نمازش صحیح است. بعباره اخری باید بین صحیح بودن عبادت اهل سنت و قبول بودن باید فرق گذاشت. ثواب و قبول مشروط به ولایت است.

 


[1] . الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‌2 ؛ ص18.
[2] . الكافي (ط - دارالحديث)، ج‌3، ص56.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo