< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقیقت شرعیه و متشرعه

 

مقدمه

از دیگر مباحث مقدماتی علم اصول، بحث حقیقت شرعیه است که از قدیم مطرح بوده است. تعریف علم اصول این بود که اصول از چیزهایی بحث میکند که نتیجهاش در قیاس استنباط حکم شرعی قرار میگیرد. اگر کسی قائل به این تعریف شود، تمام مباحث جلد اول کفایه و بحث حقیقت شرعیه داخل در علم اصول فقه هستند. اما اگر کسی قائل باشد اصول فقه از چیزی بحث میکند که نتیجهاش در کبرای قیاس استنباط قرار میگیرد، نتیجهاش این میشود که بحث حقیقت شرعیه، جزء مقدمات علم اصول است و جزء مسائل علم اصول نیست. زیرا بحث حقیقت شرعیه، بحث از این است که لفظ ظاهر در معنای شرعی هست یا خیر. و این بحث صغروی است، مانند بحث دلالت امر بر وجوب.

 

آیا پیامبر و ائمه(علیهم السلام) شارع هستند یا خیر؟

با عنایت به مقدمهای که بیان شد، بحث در مورد حقیقت شرعیه این است که، آیا الفاظی که در شرع به کار رفتهاند و معنای شرعی هم دارند مانند صلاه و صوم و ...، آیا این الفاظ حقیقت شرعیه هستند یعنی شارع اینها را وضع کرده یا اینها حقیقت متشرعه هستند یعنی شارع آن ها را وضع نکرده است. خاستگاه این بحث در میان اهل سنت است و توسط شافعی مطرح شده است. اهل سنت ائمهی معصومین(علیهم السلام) را شارع نمیدانند، و تنها خدا و پیامبر را شارع میدانند، فلذا اگر کلمه ای را امام صادق(علیه السلام) وضع کرده باشد، آن را حقیقت شرعیه نمیدانند. اما اگر کسی شیعه باشد، خداوند و پیامبر و معصومین(علیهم السلام) را شارع میداند، فلذا هر کدام از معصومین لفظی را بیان نموده باشد، آن را حقیقت شرعیه میدانند. در ادامه برای روشن شدن بهتر بحث چند نکته را تذکر میدهیم؛

نکته اول: از منظر اصولی اگر کسی بین پیامبر و امامان(علیهم السلام) تفاوت قائل باشد، این بحث برای او مفید فایده خواهد بود، در غیر اینصورت اگر کسی ائمه(علیهم السلام) را مانند پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مشـرع بداند، هر لفظی در باب شـرع استعمال نماید، حقیقت شرعیه خواهد بود. (و کلامش حقیقت متشرعه نیست.) فلذا ما طبق فرض اهل سنت و کتب اصولی، بحث را پیش خواهیم برد.

نکته دوم: برخی کلمات را قطعاً شارع وضع نموده است. مانند این که برخی کلمات خاص را پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به نحو وضع تعیینی قولی (زبانی) جعل نمودهاند. مانند نام مبارک امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را جعل نموده است. اما این موارد محل بحث نیست. محل بحث در موارد ذیل است:

الفاظ عبادات،الفاظ معاملات،

یک مواردی قبل از شرع بوده است مانند بیع و نکاح و طلاق و ... این گونه معاملات که قبل از اسلام بوده است، و شارع در آن ها دخل و تصرف نموده است، این دخل و تصرفات شرعی سبب میشود همهی این موارد داخل در بحث حقیقت شرعیه باشد.

ماهیات مختَرَعهی شرعی،

یک مواردی نیز ماهیات مختَرَعهی شرعی است، یعنی شارع چیزی را جعل کرده که قبلاً نبوده است، این موارد که اختراع شارع است، داخل در بحث است.

عبادات و معاملاتی که شارع در آن ها تصرف نموده است.

برخی موضوعاتی داریم مانند الخمر حرامٌ، یا الماء حلالٌ، سید یزدی نام این موضوعات را "موضوعات خارجی صرف" گذاشته است. کفایه موضوعات خارجی صرف را خارج از محل بحث میداند. البته به طور کلی از بحث خارج نیست، مشروط به این که شارع در این ها دخل و تصرف نکرده باشد از بحث خارج است. اگر شارع در اینها دخل و تصرف کرده باشد، مثلا این که گلاب، آب است یا نه؟ آب و گلاب موضوع خارجی صرف است، عرف مردم نیز به گلاب آب میگوید، اما وضو گرفتن با گلاب معلوم نیز جایز باشد. در مواردی که شارع در موضوعات خارجیه تصرف نموده است، اینها داخل در بحث حقیقت شرعیه است.

بعباره اخری هیچ تفاوتی بین عبادات و معاملات و ماهیات مخترعهی شرعی از این نظر که همه وارد در محل بحث هستند، نیست. این نیز روشن است که شارع گاهی وضع تعینی دارد و گاهی وضع تعیینی دارد. آن چه محل بحث است، وضع تعیینی است (و وضع تعینی محل بحث نیست)، زیرا وضع تعینی مسلماً وجود دارد و نیاز به بحث ندارد. و وضع تعیینیِ قولی (مانند این که پیامبر(ص) بفرماید این فرزند را حسن(ع) نام گذاشتم) محل بحث نیست زیرا در عبادات و معاملات چنین چیزی نداریم، بلکه وضع تعیینی فعلی (این که عملاً چیزی را جعل نموده باشد، مانند اینکه پیامبر(ص) فرموده است: صل کما رأیتمونی اصلی) در الفاظ عبادات و معاملات محل بحث است.

مرحوم آخوند در کفایه میفرماید گاهی یک استعمالاتی است که نه حقیقت است و نه مجاز، مانند این که اگر پیامبر(ص) یک لفظی را در یک معنای جدید به کار ببرد (نه این که جعل نماید) مانند این که مردم تا امروز کلمهی صلاه را در یک معنایی به کار میبردهاند، حال پیامبر اکرم(ص) بفرماید: بیایید اقامهی صلاه کنیم، اما به جای آن امر متداول سابق که مردم از معنای صلاه در نظر داشتند، عمل متفاوت دیگری را انجام دهد، و مراد ایشان نیز این باشد که معنای صلاه از امروز این عمل جدید باشد. آخوند این را نه حقیقت و نه مجاز میداند. حقیقت نیست زیرا حقیقت استعمال لفظ در موضوع له است، اول باید کلمه وضع داشته باشد، بعد در آن معنا استعمال شود. یعنی استعمال باید بعد از وضع باشد، در حالی که در این جا استعمال خود وضع است، فلذا حقیقت نیست و به همین دلیل مجاز هم نیست. بعباره اخری جعل به نحو استعمال، حقیقت نیست، مجاز هم نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo