< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وضع الفاظ

 

مقدمه:بحث در مورد وضع بود و گفتیم برخی قائل هستند وضع به معنای اختصاص است، برخی آن را تعهد می دانند و برخی دیگر آن را علقه و اسم مصدری می دانند.

 

نظریه مرحوم اصفهانی(رض) درباره وضعمرحوم آقای اصفهانی فرموده است: وضع این است که انسان یک وضع تکوینی را ایجاد می کند، مثل این که یک چراغ قرمزی را سر چهارراه به عنوان علامت خطر قرار می دهند، در اینجا چراغ قرمز می شود وضع، موضوعٌ له آن هم می شود خطر. یک موضوعٌ علیه یا موضوعٌ فیه هم داریم و آن هم این که سر چهارراه یا سر سه راه محل نصب چراغ است. (چراغ و خطر و محل وضع چراغ)اینطور امری که یک امر تکوینی است که بین لفظ و معنا وجود دارد، لفظ می شود همان وضع، معنا هم می شود موضوع له (مانند خطر). این که در چراغ قرمز، سه چیز وجود دارد و در لفظ دو چیز وجود دارد، تاثیری در لفظ و معنا ندارد.

 

نقد نظریه مرحوم اصفهانی(رض)

اگر فرض کنیم من و شما برویم سر چهارراه یک چراغ قرمز بگذاریم، آیا کسی خواهد گفت این چراغ خطر است و باید توقف کنیم؟ یا این که برای این که مقبول همه باشد، بایستی پلیس آن را در مکان مورد نظر قرار دهد؟ یک تعهد و التزامی هم باید باشد، فلذا اگر من نوعی یک چراغ را به آن صورت کذایی نصب کنم، کسی توجه نمی کند، زیرا اولاً باید شخص خاصی (واضع) این کار را انجام دهد، و ثانیاً حتما بایستی یک تعهد و التزامی در آن باشد. فلذا نمی توان گفت هر قراردادی از ناحیهی هر کسی باشد وضع است.

 

نظریه دیگری درباره وضعبعضی ها گفته اند وضع عبارت است از وجود تنزیلی معنی، بعباره اخری گفته اند ما یک وجود حقیقی داریم مانند عرض، جوهر، اشیا خارجی و ...، و یک وجودهای اعتباری داریم و وضع معنایش اینست که لفظ نازل منزله ی معناست، یعنی همان وجود رقیق شده ی معنا است. بعباره اخری وضع یک نحوه ی وجود است در عالم اعتبار، در مقابل وجودی که مربوط به عالم خارج است.

 

نقد آیت الله خویی بر این نظریه و رد نظر ایشانآیت الله خویی بر این تعریف اشکال کرده است که بحث ما یک بحث عرفی است و عرف اصلا وجود تنزیلی و اعتباری و نازل منزله و ... را نمی فهمد و تنها می گوید لفظ در مقابل این معنا. جواب فرمایش مرحوم آیت الله خویی نیز اینست که خود وضع یک امر عرفی است، بحث لغت هم یک امر عرفی است، اما بحث ما تحلیل لغت است، نه خود لغت. یعنی ما الان نمی خواهیم چیزی وضع کنیم که مجبور باشیم در دایره ی عرف بمانیم، بلکه ما الان داریم تحلیل کار لغویین را می کنیم و این تحلیل یک تحلیل فلسفی است و آن حرف کاملا درست است. بعباره اخری این که می گویند بی وضو دست زدن به اسما جلاله و یا اسما ائمه حرام است، علتش این است که این اسما وجود تنزیلی همان معنا هستند. تمام مردم از لفظ گل خوششان می آید، و تمام مردم از لفظ نجاست، تنفر دارند، گویندگان کلام نیز تلاش می کنند اسم هایی مانند نجاسات را به کار نبرند زیرا این الفاظ وجود رقیق شده ی همان معنا هستند. (به همین دلیل است که ما نسبت به لفظ هم واکنش نشان می دهیم).

 

نظریه مرحوم آیت الله خویی(رض) درباره وضع (نظریهی تعهد و التزام)

آیت الله خویی در تعریف وضع آورده اند که وضع یعنی تعهد، هر کسی لفظی را در یک معنایی به کار می برد، متعهد می شود که آن معنا را از این لفظ اراده نماید و بعباره اخری، یک قضیه ی شرطیه ای مشتمل بر مقدم و تالی درست می کند، یعنی می گوید هر گاه این لفظ را من به کار بردم، مرادم این معنا است. یا هر وقت می خواهم این معنا را به ذهن احضار کنم با این لفظ احضار میکنم. (به این نظر، نظریه ی تعهد و التزام می گویند.)

 

نقد نظریه مرحوم آیت الله خویی(رض)اشکالی که به این فرمایش آیت الله خویی وارد است این است که:

اولاً وضع خود تعهد و التزام نیست، بلکه تعهد و التزام یا نتیجه ی وضع است و یا علت وضع است، وقتی انسان لفظی را بر معنایی وضع کرد، از این به بعد متهد می شود این وضع را عمل کند، بنابر این تعهد و التزام نتیجه ی وضع است، نه خود وضع.

ثانیاً با این که فرمایش ایشان حرف خوبی است، اما فقط به درد دلالت تصدیقیه[1] می خورد. در حالی که بحث ما در مورد دلالت تصوریه[2] است. به عنوان مثال یک بلبل وقتی حرف می زند این ها همه دلالت های تصوریه است، چون بلبل خودش که نمی فهمد چه می گوید و اراده ی چیزی هم نکرده است؛ آن چه ما به آن می گوییم وضع، یعنی همین دلالت تصوریه. و در دلالت تصوریه این گونه نیست که من لفظ را در چه معنایی به کار می برم (چون این می شود دلالت تصدیقیه.)

ثالثاً اگر این فرمایش ایشان صحیح باشد، لازمه اش این است که هر مُسْتَعْمِلی واضع باشد، هر کسی لفظی را در یک معنایی به کار می برد به او بگویند واضع. در حالی مستعملین واضع نیستند و واضع یا خداوند متعال است، یا یعرب بن قحطان است، یا الان در هر کشوری فرهنگستان زبان است.

 


[1] . دلالت تصدیقیه مربوط به اراده ی متکلم است و تابع اراده است.
[2] . دلالت تصوریه ربطی به اراده ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo