< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وضع الفاظ

 

مقدمه:

وضع یک بحث مهمی است و در کتب اصولی بصورت متناوب مورد بحث قرار گرفته است. وضع خودش یک علم مستقل است و اینگونه نیست که یک مسئله باشد، با این که در کتب اصولی تحت یک مسئله مطرح شده است. همچنین وضع، علمی است که با علوم دیگری چون علم اصول، علم منطق، علم تفسیر، علم معانی بیان، علم نحو، علم کلام قدیم و جدید، علم فلسفه اسلامی و غرب، علم هرمنوتیک و علم عرفان ارتباط موثر دارد. من جمله دلایل اهمیت وضع نیز اینگونه است که خداوند، انسان را خلق نموده تا با جهان خارج و انسانهای دیگر و طبیعت به صورت دوسویه[1] در ارتباط باشد، خداوند برای این ارتباط، همراه انسان فهم و حس را خلق نموده است. تا نتیجتاً خارج به انسان منتقل شود، و برای انتقال مافی الضمیر نیز خداوند، زبان و خط (به عنوان یک مصداق فعل از افعال ارتباطی[2] ) را خلق و همراه انسان نموده است.

 

تفاوت کتاب خدا و کلام خدا

بحث وضع الفاظ نیز که مد نظر ماست، مربوط به قرآن و حدیث است. اما ذکر این مطلب ضروری است که ما دو جور قرآن داریم، یکی کتاب خدا و دیگری کلام خدا؛ یک قرآن آن قرآنی است که از لوح محفوظ توسط جناب جبرئیل بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد، که این همان قرآنی است که ما در خدمت آن هستیم. که این قرآن عربی است. یک قرآن، آنی است که خداوند تکلم می کند، آن دیگر از باب صوت، لفظ و مخرج فم و امثالهم نیست، و اصلا لفظ به این معنا نیست. و آن چیزی است که از خدا به لوح محفوظ می رسد. اما قرآنی که از لوح محفوظ به ما می رسد آن دارای لفظ است و به زبان عربی مبین است، و ما در مبحث وضع الفاظ با این قرآن سر و کار داریم که از لوح محفوظ بر سینه ی پیامبر اکرم (ص) نازل شده است.

 

واضع الفاظاز قدیم همیشه این سوال مطرح بوده است که واضع الفاظ کیست؟برخی "یعرب بن قحطان" را به عنوان اولین واضع لغت عرب، واضع الفاظ دانسته اند.

برخی به استناد آیهی ﴿ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکَةِ ﴾ وضع به خداوند نسبت داده شده است.

برخی نیز، مطلق بشر به عنوان واضع مطرح نمودهاند.

برخی نیز قائل شده اند که الفاظ با معانی خودشان رابطه دارند، و نیاز نیست کسی لفظ را در مقابل معنا قرار دهد، به عنوان مثال در منطق آمده است که "اوه اوه" دلالت بر درد سینه میکند. یا مثلا دلالت "شرشر" بر جاری شدن آب از بالا به پایین، واضعی ندارد، اما اتفاقی بین جمیع مردم است.

 


[1] †. دوسویه بودن به این معنا که یکی این‌که من می‌خواهم با طرف مقابل ارتباط بگیرم تا ببینم او چه می‌کند، و دیگر این‌که من در ارتباط با دیگران بتوانم آن چه را که در ذهن من است به طرف مقابل منتقل نمایم.
[2] . ارتباط از طریق ایما و اشاره با چشم و دست و ... هم منتقل می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo