« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1404/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

استدلال به روایات/أصالة البراءة /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /استدلال به روایات

 

دلایل اصاله البرائه

استدلال به روایات

طرح بحث و احتمالات معنایی واژه «مطلق» در حدیث «کل شیء مطلق»

چند نکته درباره حدیث «کُلُّ شَیءٍ مُطلَقٌ حَتّی یَرِدَ فِیهِ نَهیٌ[1] » باقی مانده است. این مطلبی را که مطرح می‌کنیم فرمایش آیت‌الله خویی در کتاب مصباح الاصول است.[2]

آیت‌الله خویی فرموده است: کلمه مطلق را سه جور می‌شود معنا کنیم و از معنای «کل شیء مطلق» بفهمیم که کلمه «حَتّی یَرِدَ» آیا به معنای «حتی یَصدُرَ» است که آخوند می‌گوید یا به معنای «حَتّی یَصِل» است که شیخ انصاری می‌فرماید؟

آن‌جور که آخوند می‌فرماید حدیث دلیل بر برائت نمی‌شود ولی طوری که شیخ می‌فرماید حدیث بهترین دلیل بر برائت می‌شود. ما از کلمه «کل شیء مطلق» بفهمیم که «یرد» به چه معناست؟

آیت‌الله خویی می‌فرماید: یک معنای مطلق این است که یعنی منع و محذور ندارد. هر شیئی مطلق است یعنی هر شیئی مشکلی ندارد یا هر شیئی قیدوبندی ندارد؛ یعنی مطلق را به معنای لا حَرَجَ عَقلاً بدانیم.

به‌عبارت‌دیگر قبل از اینکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نبوت برسد، قبل از اسلام که هنوز دین نیامده است هر کاری آزاد است، مگر اینکه وقتی رسول خدا بیاید و از کاری نهی کند، آن‌وقت آن کار حرام می‌شود. مطلق یعنی عدم‌الحرج، عدم‌المنع، عدم‌المحذور عقلاً.

معنای دوم این است که مطلق یعنی اباحه واقعی؛ یعنی هر چیزی واقعاً مباح و حلال عندالله است؛ تا موقعی که نهی وارد شود. تا چیزی نهی نشده است حلال است واقعاً نه ظاهراً.

معنای سوم هم این است که مطلق یعنی هر چیزی مباح است ظاهراً، مگر اینکه نهی وارد شود که آن‌وقت دیگر مباح نیست.

نقد آیت‌الله خویی بر معانی اول و دوم

آیت‌الله خویی می‌فرماید اما معنای اول ربطی به این حدیث ندارد و بلکه اصلاً معنا ندارد که امام معصوم (علیه‌السلام) بخواهد بگوید هر چیزی «لا مَحذُورَ فِیهِ عَقلاً». «لا حرج عقلاً» گفتن ندارد، چون یک امر بدیهی عقلی است و معنا هم ندارد که امام صادق (سلام‌الله‌علیه) که در قرن دوم است مطلبی را که مربوط به قبل از قرن اول و قبل از اسلام است، بیان بکند.

آیت‌الله خویی می‌فرماید اینکه می‌گوییم چیزی واقعاً مباح هست، یعنی اباحه لااقتضایی که نه مصلحت در آن هست و نه مفسده.

آیا می‌شود شارع بگوید «کل شیء مطلق» یعنی هر چیزی نه مصلحت دارد نه مفسده، لااقتضاء است مگر زمانی که نهی وارد بشود که آن موقع مفسده دارد؟ آیت‌الله خویی می‌فرماید این نوعی تناقض است. نمی‌شود بگوییم چیزی مصلحت و مفسده ندارد تا موقعی که نهی نیامده است، همین‌که نهی آمد مفسده دارد؛ یعنی لااقتضاء تبدیل به اقتضاء شد؛ و لذا این معنا هم اصلاً صحت ندارد که امام (علیه‌السلام) بخواهد بگوید.

نقد آیت‌الله خویی بر معنای سوم (اباحه ظاهری)

معنای سوم این است که «کل شیء مطلق» یعنی اباحه ظاهری؛ هر چیزی ظاهراً مباح است تا وقتی‌که نهی وارد بشود.

آیت‌الله خویی می‌فرماید این معنا هم به این سبک غلط است، زیرا اباحه ظاهری یعنی همان حکم ظاهری؛ چیزی که ظاهراً مباح است یعنی موقعی که شما جهل دارید مباح است؛ معنایش این است دیگر. مباح است ظاهراً یعنی وقتی واقعاً نمی‌دانید، ظاهراً بگویید مباح است.

اگر حکمی برای زمان جهل به‌واقع جعل شده است را نمی‌توان گفت تا چه زمانی این حکم هست؟ «حتی یرد» یعنی «حَتّی یَصدُر»؛ یعنی اگر شما چیزی را جاهل بودید مباح است مگر زمانی که شارع نهی کند ولو اینکه نهی به شما نرسد. اگر نهی نرسید هنوز جهل داریم یا نداریم؟ جهل است. حکمی که برای جهل جعل شده است غایتش هم جهل است. اینکه معنا ندارد و اصلاً قابل‌تصور نیست. پس معنای سوم هم درست نیست.

نتیجه‌گیری آیت‌الله خویی و تأیید مبنای شیخ انصاری

مگر اینکه طبق معنای شیخ حدیث را معنا کنیم و بگوییم «حتی یرد» یعنی «حَتّی یَصِل».

هر چیزی اباحه ظاهری دارد؛ تا زمانی که نهی به شما برسد. اگر نهی به شما رسید، نهی، علم می‌شود. نتیجه این کلام آیت‌الله خویی این می‌شود که حدیث را باید آن‌طور که شیخ معنا کرد معنا کنیم؛ بنابراین حدیث دلیل بر برائت می‌شود.

نقد و بررسی استاد بر استدلال آیت‌الله خویی

ولکن کلام آیت‌الله خویی چند اشکال دارد. معنای دوم این بود که مطلق به معنای اباحه واقعی باشد و اباحه واقعی یعنی لااقتضاء؛ و لااقتضاء با «یرد فیه نهی» که اقتضاءِ مفسده است تناقض دارد.

پاسخ این است که این کلام بر مبنای کسی درست است که می‌گوید احکام تابع مصالح و مفاسد در «متعلقات» است؛ اما اگر کسی بگوید احکام تابع مصالح و مفاسد هستند اما لازم نیست که مصلحت و مفسده در متعلق باشد بلکه گاهی مصلحت و مفسده در خود امر است، اشکال پیش نمی‌آید.

آخوند در چند موضع از کفایه این را فرموده است و خود آیت‌الله خویی هم یکجا در مصباح الاصول همین مطلب را فرموده است. اگر کسی این حرف را قبول داشته باشد می‌تواند بگوید اباحه واقعی یعنی لااقتضاء؛ «حتی یرد فیه نهی» نه یعنی در آن متعلق مفسده باشد؛ بلکه «حتی یرد فیه نهی» یعنی «حَتّی یَکُونَ النَّهیُ» خود نهی دارای مفسده باشد. نه اینکه متعلق نهی مفسده داشته باشد چون متعلق لااقتضاء است، بعد که نهی آمد، نهی مفسده دارد. در این صورت معنای دوم غلط شد و اشکالی هم که ایشان فرمود وارد نیست. معنای اولی و سوم هم همین‌طور است.

جمع‌بندی نهایی

نتیجه بحث این است که سبک استدلال مرحوم آیت‌الله خویی را قبول نداریم، اما اصل حرف ایشان درست است. اصل حرف این است که همان‌طور که شیخ فرموده است این روایت بهترین دلیل برائت است.

 


logo