1404/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
دلایل اصاله البرائه، قرآن کریم /أصالة البراءة /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /دلایل اصاله البرائه، قرآن کریم
اصالة البرائة
یکی از بحثهای پرفایده علم اصول، بحث برائت است. میدانیم اصولیها طرفدار برائت هستند و اخباریها طرفدار احتیاط. آیا اصل آن است که اباحه دلیل نمیخواهد یا اصل آن است که احتیاط دلیل نمیخواهد؟ اگر کسی قائل باشد اصل در اشیاء اباحه است، خلاف احتیاط دلیل میخواهد و اگر کسی بگوید اصل در اشیاء حرمت است، خلاف برائت است.
اگر گفتیم علم اجمالی داریم که شارع تکالیفی برای مردم گذاشته است؛ اینگونه بحث کردن یعنی احتیاط دلیل نمیخواهد و برائت دلیل میخواهد چون علم اجمالی مقتضی احتیاط است و جایی که میخواهیم احتیاط را نفی کنیم باید دلیل بیاوریم؛ یعنی قول اخباریها مطابق با اصل و قاعده است؛ اما اگر بگوییم اصل ثبوت تکلیف دلیل میخواهد و اصل اولی آن است که مردم آزاد هستند و باید برای تکلیف دلیل آورد، یعنی اخباریها باید برای احتیاط دلیل بیاورند.
دلیل اثبات اصالة البرائة
برای اثبات اصل برائت به ادله اربعه استدلال شده است.
قرآن کریم
آیه اول
﴿مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾. (اسراء/۱۵)
روشن است که رسول در این آیه به معنای اصطلاحی آن یعنی پیامبر خدا نیست، چون اگر امام چیزی را فرمود و مخالفت شد هم عذاب صحیح است. رسول به معنای رساندن حکم خدا است یعنی عذاب نمیکنیم مگر زمانی که حکم خدا به مردم رسانده شود توسط پیامبر یا امام یا عالم یا عقل.
آیا دلالت میکند که عذاب وجود ندارد مگر زمانی که حکم به مردم رسانده شود؛ یعنی رسولا به معنای بیان واصل است. در این صورت دلالت آیه بر برائت واضح است.
به این تقریب چند اشکال ذکر شده است:
اشکال اول: آیه شریفه مربوط به امتهای پیشین است و عذاب گذشتگان را میگوید چون فعل ماضی بهکاررفته است.
پاسخ میدهیم: «ما کنا» به معنای ماضی نیست بلکه به معنای استمرار و شأن است یعنی شأن خدا این نیست که چیزی را نگوید و عذاب کند لذا ربطی به گذشته و آینده نداشته و همیشگی است.
اشکال دوم: این آیه عذاب دنیوی را میفرماید درحالیکه در اصل برائت، عذاب اخروی محل بحث است؛ آیا استحقاق عذاب اخروی در عمل به برائت هست؟
پاسخ میدهیم: کلمه «ما کنا» دلالت دارد که لایق خدای متعال نیست که بدون بیان عقاب کند و این شامل عذاب دنیوی و عذاب اخروی میشود.
اشکال سوم: فرستادن رسول یا بیان احکام یک مطلب است و رسیدن احکام به مردم مطلب دیگری است و این دو تلازم ندارند. ممکن است خدا پیامبری را بفرستد و احکام را بیان کند اما به مکلفین نرسد. آنچه آیه فرمود این است که پیامبر میفرستیم بعد عذاب میکنیم، اما محل بحث وصول احکام است. آیه فقط بیان احکام را میفرماید و وصول را نمیفرماید درحالیکه در برائت وصول لازم است و لذا آیه ربطی به بحث ندارد.
پاسخ این اشکال همان پاسخ اشکال اول و دوم است.
اشکال چهارم: باید بین فعلیت عقاب و استحقاق عقاب فرق گذارد. آنچه در برائت بحث میشود استحقاق عقاب است ولی آیه درباره عدم فعلیت است. اگر کسی غیبت کند، استحقاق عقاب دارد اما معلوم نیست که عقاب بشود. آیه میگوید فعلیت عقاب وجود ندارد و شاید استحقاق عقاب باشد.
پاسخ این اشکال در جلسات آینده طرح میشود.