1404/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
ارتباط اصالة الحذر و اصالة الاباحة با اصالة البرائة و اصالة الاشتغال /برائت /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/برائت /ارتباط اصالة الحذر و اصالة الاباحة با اصالة البرائة و اصالة الاشتغال
ارتباط اصالة الحذر و اصالة الاباحة با اصالة البرائة و اصالة الاشتغال
در کتابهای شیخ صدوق این بحث هست که آیا اصل در اشیا، حذر است یا اباحه؟ میرزای نایینی هم در بعضی از کتابهایش این بحث را دارد. اصل بر حرام بودن است و حلال بودن دلیل میخواهد یا برعکس؟ بر اساس اصل عدم تزکیه که صاحب کفایه فرموده است، در گوشت اصل بر حرمت است و حلیت آن دلیل میخواهد. در حبوبات یا لباس اصل بر چیست؟ شیخ صدوق معتقد است اصل حذر است و حلال بودن دلیل میخواهد. در مقابل ایشان عده زیادی فرمودهاند اصل بر حلیت است و حرمت دلیل میخواهد.
اصاله الحذر یا اصاله الاباحه با اصل برائت و عدم برائت چه نسبتی دارند؟ بزرگان فرمودند این دو یکی هستند یعنی اصاله الاباحه همان اصاله البرائه است و اصاله الحذر همان اصل عدم برائت است.
میرزای نایینی فرموده است: تلازمی بین این دو نیست و شاید کسی قائل به حذر و منع بشود ولی در مسئله برائت قائل به برائت بشود و یا اینکه قائل به اباحه شود و در مسئله برائت قائل به اصل اشتغال باشد. تفاوت این دو آن است که حذر و اباحه بحث از ادله اجتهادی است و بحث از اشیا و حکم اشیا بعناوینها الاولی و حکم واقعی است. در اصاله البرائه بحث از اشیا بعناوینها الثانوی و حکم ظاهری است. برائت، عند الشک است یعنی شی مشکوک الحکم مورد بحث است. لذا این دو متفاوت هستند.
شاید کسی بگوید بحث حذر و اباحه با برائت ارتباط دارد؛ اولاً افرادی مثل آخوند حذر و اباحه را در برائت ذکر کردهاند و در برخی از فرمایشات خود فرموده است یکی از ادله برائت، آیه: ﴿قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[1] است. کسانی که قائل به اصاله الاباحه هستند نیز همین آیه را به عنوان دلیل ذکر کردهاند. وقتی یک دلیل با یک تقریر برای دو مطلب باشد، معلوم میشود که ارتباط با هم دارند. میتوان گفت هر کس قائل به اصاله الاباحه در بحث حذر و اباحه باشد، در مانحن فیه باید قائل به برائت باشد. اما اگر کسی در اون بحث قائل به اصاله الحذر شود باید در ما نحن فیه بحث کند که اصل برائت را قبول دارد یا اصل اشتغال را و این دو تلازم ندارند.