1403/11/21
بسم الله الرحمن الرحیم
استدلال به سیره، توجیه دوم آخوند در عدم رادعیت اخبار ناهی از عمل به ظن/حجية خبر الواحد /الأمارات
موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /استدلال به سیره، توجیه دوم آخوند در عدم رادعیت اخبار ناهی از عمل به ظن
حجیت خبر واحد
استدلال به سیره عقلا
توجیه دوم آخوند در کفایه در توجیه آیات ناهی از عمل به ظن
سیره عقلاییه بر عمل به خبر واحد است و آیاتی از عمل به ظن نهی کردهاند؛ آیا این آیات شریفه رادع و مانع از عمل به سیره هستند؟
آخوند خراسانی فرموده است: این آیات نمیتوانند رادع از سیره باشند چون اگر شک کردیم که این آیات مانع از سیره هستند، باید سراغ استصحاب برویم.
بیان استصحاب این است که قبل از نزول این آیات، مردم به این سیره عقلاییه عمل میکردند و مسلماً خبر واحد حجت بود. این آیات نازل شد و شک داریم که آیا سیره هنوز حجت است؟ بقای حجیت سیره عقلا را استصحاب میکنیم.
اشکالات آیتالله خویی به آخوند و پاسخ استاد
آیتالله خویی چهار اشکال به جواب دوم آخوند کرده است:
۱- «عدم حجية الاستصحاب في الأحكام الكلية على ما ذكر في محله»[1] .
این استصحاب در احکام کلی است و استصحاب در احکام کلی جاری نیست.
پاسخ میدهیم که این اشکال مبنایی است و نظر آخوند این است که فرقی بین استصحاب کلی و جزئی نیست.
۲- «أن الدليل على حجية الاستصحاب هي اخبار الآحاد و عمدتها صحاح زرارة، فكيف يمكن التمسك على حجية الاخبار بالاستصحاب المتوقف عليها»[2] .
کلام آخوند نوعی دور است. بحث در این است که خبر واحد حجت است یا خیر. آخوند بحث میکند که سیره بر عمل به خبر واحد است و این سیره قبل از نزول آیات بوده است و شک میکنیم که حجت است یا حجت نیست لذا استصحاب بقای حجیت را میکنیم و استصحاب به دلیل روایات حجت است و آن روایات خبر واحد هستند؛ یعنی خبر واحد حجت است به دلیل خبر واحد. میخواهیم بگوییم خبر واحد حجت است از طریق سیره و سیره قبل از نزول حجت بوده است و وقتی آیات نازل شد شک میکنیم که آیا هنوز حجت است و استصحاب میکنیم و استصحاب به دلیل لا تنقض الیقین بالشک حجت است که خبر واحد است.
پاسخ این اشکال در حاشیه رسائل آمده است، آخوند فرموده است: «و بالجملة ليس حال خبر الثّقة إذا لم يحرز اعتباره إلاّ حال ساير الأمارات الغير المعتبرة و ان أخذ من الاخبار. فالإنصاف حصول القطع بصدور واحد منها من جهة تعدّدها و صحّة أسانيد غير واحد منها»[3] .
آخوند میفرماید با ملاحظه این روایات قطع داریم که یکی از آنها صحیح است یعنی تواتر اجمالی داریم نه آنکه خبر واحد باشد.
۳- «ان الآيات الناهية عن العمل بغير العلم رادعة عن الاستصحاب أيضاً، فكل ما يقال في السيرة مع الآيات يجري في الاستصحاب معها أيضاً، فلا وجه للتمسك بالاستصحاب بعد الالتزام بعدم صحة كون السيرة مخصصة للآيات»[4] .
این آیات شریفه همانطور که میتوانند رادع از سیره باشند، میتوانند رادع از استصحاب هم باشند. آیه «ان الظن لا یغنی» هم سیره را شامل میشود و هم استصحاب را و دیگر استصحاب حجت نیست.
پاسخ میدهیم که این آیات شریفه عام هستند. آخوند فرموده است اگر مخصص عام، منفصل باشد ظهور در عموم برای عام منعقد میشود اما حجت نیست اما اگر مخصص عام، متصل باشد ظهور در عموم برای عام منعقد نمیشود. سیره عقلاییه دلیل لبی است و همیشه مانند متخصص متصل است یعنی اصلاً آیات نهی از عمل به ظن، ظهور در عموم ندارند.
۴- «أن التمسك بالاستصحاب إنما يصح مع الغض عما تقدم فيما إذا تمكن الشارع من الردع قبل نزول الآيات و لو بيوم واحد، فانه حينئذ يستكشف من عدم الردع إمضاؤه لها و تثبت حجية السيرة قبل نزول الآيات، فصح الرجوع إلى استصحاب الحجية الثابتة قبل نزول الآيات، بعد فرض تساقط كل من السيرة و العمومات؛ و اما إذا لم يتمكن من ذلك كما هو الصحيح، فانه صلى اللَّه عليه و آله لم يكن متمكناً من الردع عن المحرمات كشرب الخمر مثلا و لا من الأمر بالواجبات كالصلاة و الصوم في صدر الإسلام و لذا كان صلى اللَّه عليه و آله يقول: (قولوا لا إله إلا اللَّه تفلحوا) فلا مجال للتمسك بالاستصحاب، إذ لم تحرز حجية السيرة قبل نزول الآيات كي يتمسك في بقائها بعد نزولها بالاستصحاب؛ و بهذا ظهر الإشكال في الوجه الثالث أيضا، فان كون المقام من صغريات دوران الأمر بين التخصيص و النسخ متوقف على إحراز كون السيرة حجة قبل نزول الآيات لتكون قابلة لتخصيص الآيات، فيدور الأمر بين النسخ و التخصيص و إحراز كون السيرة حجة قبل نزول الآيات متوقف على إحراز كون الشارع متمكناً من الردع قبل نزول الآيات؛ و انى لنا بإثبات ذلك»[5] .
احکام تدریجی نازل شدهاند مثل مسئله خمر که ابتدا فرمود خمر بد است، سپس فرمود بدی و خوبی دارد و بدیاش بیشتر است، سپس فرمود خمر حرام است. شاید پیامبر از ابتدا با سیره عقلا مخالف بوده است ولی نفرمود چون احکام تدریجی است و یکی از مقدمات حکمت این است که مولا متمکن باشد که قیدی بیاورد ولی نیاورد. در ما نحن فیه شاید پیامبر نمیتوانست قید بیاورد و جلوی سیره را بگیرد، پس سیره حجت نیست.
پاسخ میدهیم این کلام درباره خمر، کلام اهل سنت است. پیامبر روز اول نبوت به مردم فرمودند شراب نخورید. از ابتدای نبوت پیامبر مردم میگفتند این پیامبر دو حرف دارد: ربا نخورید و شراب ننوشید. حرمت خمر تدریجی نبوده و از روز اول بوده است. لذا مثال ایشان درست نیست.
ثانیاً فرق است بین تدریجی بودن و تمکن. آنچه یکی از مقدمات حکمت است، تمکن از آوردن قید است ولی ما نحن فیه بحث تدریجی بودن است یعنی تمکن هست ولی به خاطر مصلحت نمیگوید.