« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1404/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

حکم بیع مواضعه/بیع مواضعه /بررسی فقهی قانون تجارت

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/بیع مواضعه /حکم بیع مواضعه

 

بیع مواضعه

اصل سرمایه یعنی مقدار خریدن را رأس المال می‌گویند. هیچ ضرورتی ندارد که باید بگوید چقدر خریده است، همچنان که لازم نیست بگوید چقدر برای من تمام شده است؛ اما اگر مشتری اصرار کرد که چقدر خریده‌ای یا چقدر برای تو تمام شده است و نسبت ربح را پرسید، مرابحه، مواضعه یا تولیه می‌شود. بیع تولیه یعنی به قیمت خرید بفروشد، بیع مواضعه یعنی به کمتر از قیمت خرید بفروشد، بیع مرابحه یعنی به بیشتر از قیمت خرید بفروشد و مساومه یعنی اصلاً قیمت خرید را نگوید.

جلسه قبل گفته شد وقتی در مرابحه می‌گوید ۱۰ درصد سود می‌خواهم، قیمت روشن است اما در بیع مواضعه قیمت روشن نیست و لذا بیع باطل است؛ اما اگر به‌گونه‌ای بگوید که قیمت روشن باشد مثلاً بگوید ۱۰۰ تومان خریده‌ام و ۱۰ درصد زیر قیمت به ۹۰ تومان می‌فروشم، بیع باطل نیست چون جهالت نیست.

صحت و بطلان بیع مواضعه

آیا بیع مواضعه صحیح است؟

در روایات بیع مواضعه ذکر نشده است اما دلیل بالخصوص برای صحت نمی‌خواهد و عمومات و اطلاقات بیع، دلیل بر صحت مواضعه است.

بیع مواضعه نوعی تجارت و بیع است و دلیل ﴿إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ﴾[1] و ﴿وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ﴾[2] شامل آن می‌شود. در مواضعه خصوصیاتی لازم است که آن را از بیع بودن خارج نمی‌کند.

کراهت و اباحه بیع مواضعه

بیع مواضعه مکروه است یا مباح؟

در باب مرابحه که نقیض مواضعه است یک قول کراهت بود و یک قول حرمت بیع مرابحه بود. صاحب جواهر می‌فرماید مشهور بین شیعه کراهت بیع مرابحه است. علامه حلی می‌فرماید مرابحه عند علمائنا کراهت دارد و این کلام از شهرت بالاتر است. شیخ طوسی در خلاف می‌فرماید اجماع بر کراهت بیع مرابحه است.

شیخ مفید، شیخ طوسی در نهایه، سلار در مراسم، حلبی در الکافی فی الفقه و قاضی در جواهر قائل به حرمت بیع مرابحه هستند.

آیا بیع مواضعه هم مثل بین مرابحه است؟ این مطلب در شیعه و سنی مطرح نشده است و نقل‌قول وجود ندارد. ابتدا مسئله کراهت در مرابحه را توضیح می‌دهیم.

اگر کسی بگوید به ۱۰۰ تومان خریدم و ۱۱۰ تومان می‌فروشم که کراهت ندارد؛ اما اگر بگوید ۱۰۰ تومان خریدم و ۱۰ درصد سود می‌خواهم پس ۱۱۰ تومان می‌فروشم، کراهت دارد؛ یعنی اگر نسبت را ذکر نکند، کراهت ندارد یعنی می‌گوید به چند می‌فروشم اما اگر نسبت را ذکر کند و قیمت را تعیین کند، کراهت دارد.

روایات

حدیث اول: محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: قدم لابي متاع من مصر فصنع طعاما ودعا له التجار، فقالوا: نأخذه منك بده دوازده، قال لهم أبي: وكم يكون ذلك؟ قالوا: في عشرة آلاف ألفين، فقال لهم أبي: فإني أبيعكم هذا المتاع باثني عشر ألفا، فباعهم مساومة[3] .

تجار به امام علیه‌السلام عرض کردند به ده دوازده می‌خریم و امام فرمود چقدر می‌شود؟ گفتند ۱۲ هزار می‌شود. امام علیه‌السلام فرمود به ۱۲ هزار می‌فروشم. تجار نسبت را ذکر کردند ولی امام نسبت را حذف کرد و به‌صورت مساومه فروخت. معلوم می‌شود که ذکر نسبت کراهت دارد ولی مساومه اشکالی ندارد.

حدیث دوم: وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن القاسم بن سليمان، عن جراح المدائني قال: قال أبو عبدالله عليه‌السلام : إني أكره البيع بده يازده ودوازده، ولكن أبيعه بكذا وكذا[4] .

یعنی نسبت را کراهت دارد ولی به‌صورت مساومه می‌فروشد.

حدیث سوم: وعنه، عن أحمد بن محمد، عن حنان بن سدير قال: كنت عند أبي عبدالله عليه‌السلام فقال له جعفر بن حنان: ما تقول في العينة في رجل يبايع رجلا فيقول: أبايعك بده دوازده، وبده يازده؟ فقال ابو عبدالله عليه‌السلام : هذا فاسد ولكن يقول: اربح عليك في جميع الدراهم كذا وكذا، ويساومه على هذا فليس به بأس. وقال: اُساومه وليس عندي متاع؟ قال: لا بأس[5] .

اگر مساومه باشد اشکالی ندارد ولی اگر نسبت را ذکر کند هذا فاسد. هذا فاسد به معنای حرمت یا بطلان نیست بلکه به معنای خلاف مصلحت است به قرینه روایتی که فرمود انی اکره و مکروه خلاف مصلحت است.

حدیث چهارم: وعن الحسين بن محمد، عن معلّى بن محمد، عن الحسن بن علي، عن أبان بن عثمان، عن محمد قال: قال أبو عبدالله عليه‌السلام : اني لاكره بيع عشرة باحدى عشر، وعشرة باثني عشر ونحو ذلك من البيع، ولكن أبيعك بكذا وكذا مساومة. قال: وأتاني متاع من مصر فكرهت أن أبيعه كذلك وعظم عليّ، فبعته مساومة.[6]

این حدیث هم مثل حدیث سوم است.

حدیث پنجم: وعنه، عن صفوان، عن فضالة، عن العلاء قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام : الرجل يبيع البيع فيقول: أبيعك بده دوازده، أو ده يازده، فقال: لابأس إنما هذه المراوضة، فاذا جمع البيع جعله جملة واحدة. هو البيع يجعله جملة واحدة.[7]

یعنی اشکالی ندارد چون گفتگوی قبل از معامله است ولی هنگام معامله به‌صورت جمله واحده می‌فروشد. امام علیه‌السلام از ده دوازده اعراض کرد و فرمود مراوضه است و هنگام فروش به‌صورت جمله واحده می‌فروشد یعنی نسبت مکروه است ولی ذکر جمع اشکالی ندارد.

این روایات دلالت دارند که در باب مرابحه ذکر نسبت کراهت دارند اما ذکر جمع آن کراهتی ندارد.

بحث ما در بیع مواضعه است. اگر بگوید ۱۰۰ تومان خریده‌ام و ۵۰ تومان می‌فروشم کراهتی ندارد اما اگر بگوید ۱۰۰ تومان خریدم و ۵۰ درصد تخفیف می‌دهم به ۵۰ تومان می‌فروشم چه حکمی دارد؟

آیا از این روایات تعبد استفاده می‌شود؟ اگر روایات تعبد باشد یا مطلب خلاف قاعده را بگوید، باید اقتصار و اکتفا به روایات کرد که فقط مرابحه را می‌گوید. اگر تعبد نبود و مطلب خلاف قاعده را نفرمود می‌توان به مواضعه تعدی کرد.

در حدیث چهارم فرمود: و نحو ذلک من البیع. اگر بگوییم بیع ده یازده و ده دوازده و نحو ذلک من البیع، مراد ده سیزده و ده پانزده نیست بلکه مراد نحو ذلک من النسبة نیست که شبیه این درصدها باشد بلکه یعنی این بیع مرابحه بود و نحو ذلک یعنی مواضعه.

علاوه بر اینکه قرینه عقلی کنار این روایات داریم که این روایات تعبدی نیست بلکه روایات می‌خواهند بفرمایند باید از ربا و شبه ربا دوری کرد. وقتی می‌گوید به ده یازده می‌فروشم یعنی هر ۱۰ تومان، یک تومان سود می‌خواهم که شبیه ربا است. ذکر نسبت شبیه ربا می‌شود اما اگر ربح ببرد و نسبت را نگوید اشکالی ندارد.

در مواضعه اگر نسبت را بگوید شباهت به ربا هست منتهی کمتر است. کار کردن پول ربا است ولی اینجا خود ربا نیست بلکه شبیه ربا است لذا مکروه است.

نتیجه اینکه ظاهراً بیع مواضعه کراهت دارد ولی چون هیچ روایتی نفرمود و هیچ فقیهی هم چنین فتوایی نداده است باید بگوییم چنانچه نسبت را ذکر کند، چنین معامله‌ای خوب نیست چون کراهت حکم خدا است و ما به آن علم نداریم.

 


logo