< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1401/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/ورشکستگی شرکتها /بررسی کلام مرحوم نائینی پیرامون اعتباریات

 

بررسی کلام مرحوم نائینی پیرامون اعتباریات

عبارتی از مرحوم نائینی درباره اعتباریات نقل شد که در این جلسه به بررسی کلام ایشان می‌پردازیم.

1- شروع بحث ایشان این بود که فرمود: شیخ انصاری بین امور اعتباری و امور انتزاعی خلط کرده است، درحالی‌که این دو باهم فرق دارند. (فوائد الاصول ج 4 ص 380)

صحیح همان خلطی است که شیخ انصاری کرده است. گاهی اعتباری به معنای انتزاعی است و گاهی به معنای انتزاعی نیست و شیخ غفلت نکرده است. به‌عنوان‌مثال در احکام وضعیه مثل طهارت و نجاست یا زوجیت، می‌توان گفت این‌ها امور انتزاعی هستند. چون شارع فرموده است از این شیء اجتناب کنید، می‌شود نجاست یا در زوجیت از اینکه شارع فرموده است لمس یا نگاه به این زن حلال است، حکم وضعی زوجیت انتزاع می‌شود. پس صحیح است که بگوییم: «احکام وضعی از احکام تکلیفی انتزاع می‌شوند». همین‌طور صحیح است که این‌ها را امور اعتباری بدانیم، چون تمام احکام و تکالیف چه وضعی و چه تکلیفی، اعتبارات شرع هستند.

2- مرحوم نائینی فرمود: ما علیت را از علت انتزاع می‌کنیم. انتزاع علیت و معلولیت از علت و معلول تکوینی خارجی است. «كانتزاع العلية والمعلولية من العلة والمعلول الخارجي التكويني». (فوائد الاصول ج 4 ص 381)

این فرمایش اشکال دارد، چون هیچ‌گاه علیت از علت انتزاع نمی‌شود بلکه علیت از نوع رابطه و نسبت بین علت و معلول انتزاع می‌شود. مثلاً از اینکه آتش، شیء دیگری را می‌سوزاند، علیت انتزاع می‌شود نه اینکه از خود آتش، علیت انتزاع شود.

3- ایشان فرموده است: «و حاصل الكلام: أن الأمور الانتزاعية إنما تكون من خارج المحمول ليس لها ما بحذاء في الخارج، سواء كان انتزاعها من مقام الذات كالعلية والامكان والوجوب والامتناع المنتزعة من ذات العلة والممكن والواجب والممتنع بالذات، أو كان انتزاعها من قيام أحد المقولات التسع بمحله كالفوقية والتحتية والقبلية والبعدية الزمانية والمكانية». (فوائد الاصول ج 4 ص 381) ایشان می‌فرماید: همه امور انتزاعی، خارج محمول هستند و فرقی ندارد این امر خارج محمول از مقام ذات چیزی انتزاع شود یا از قیام مقوله‌ای به محلش، مثل فوقیت و تحتیت که از این و اضافه انتزاع می‌شوند. معنای خارج محمول آن است که از دل چیزی، وصفی خارج شود یعنی چیزی از بیرون بر شیء حمل نمی‌شود بلکه از خود شیء بر خودش حمل می‌شود.

اولاً اینکه ایشان فرموده است همه امور انتزاعی، خارج محمول‌اند و از ذات انتزاع می‌شوند، در مثل امکان صحیح است. از تحلیل ممکن‌الوجود، امکان انتزاع می‌شود و بر آن حمل می‌شود. ولی در شریک الباری و امتناع، دیگر ذات نیست بلکه فقط اعتبار ذهن است.

ثانیاً مرحوم نائینی در بحث خارج محمول، بین ذاتی باب برهان و ذاتی باب ایثاغوجی خلط کرده است. ذاتی باب برهان خارج محمول است اما ذاتی باب کلیات خمس، خارج محمول نیست؛ بلکه می‌تواند محمول بالضمیمه باشد، یعنی اموری که از خارج ذات بر ذات حمل می‌شوند مثل الحیوان جنس.

4- مرحوم نائینی فرموده است: «و يكون لها (امور اعتباری) وجود في الخارج غايته أن تقررها النفس الأمري يتحقق بعين اعتبارها». (فوائد الاصول ج 4 ص 382) یعنی امور اعتباری نوعی نفس الامریت دارند. وجود حقیقی در امور اعتباری با اعتبار درست می‌شود؛ مثل خدای متعال که وقتی چیزی را اعتبار می‌کند، وجود می‌یابد.

اگر مراد از وجود خارجی، وجودی است که در مقابل وجود ذهنی است، روشن است که امور اعتباری وجود خارجی ندارند بلکه وجودشان ذهنی است. روشن‌ترین مصداق امور اعتباری، ملکیت یا شرکت است که وجود ذهنی دارند نه وجود خارجی. شاید ملکیت اضعف مراتب وجود است و وجود ذهنی هم ضعیف‌تر از وجود خارجی است چون وجود خارجی دارای اثر است ولی وجود ذهنی آن اثر را ندارد. بله ذهن اثر دارد ولی اثر مطلوب را ندارد.

به‌عبارت‌دیگر دو تعقل وجود دارد: تعقل اولیه و تعقل ثانویه، یا ادراکات اولیه و ادراکات ثانویه. ادراک اولی آن است که مثلاً من می‌دانم این شیء، فرش است. ادراک ثانوی آن است که من می‌دانم که می‌دانم این فرش است. ادراک اولی به معرفت شیء تعلق می‌گیرد اما ادراک ثانوی به این معرفت تعلق می‌گیرد. ملکیت یا امور اعتباری دیگر تعقل ثانوی هستند یعنی به‌نوعی ادراک و اعتبار ذهنی‌ای که به شیء خارجی تعلق می‌گیرد، تعلق می‌گیرد.

5- مرحوم نائینی می‌فرماید: «بل يمكن أن يقال: إن الملكية الاعتبارية إنما تكون من سنخ الملكية الحقيقية التي هي إحدى المقولات التسع المعبر عنها بالجدة، فان حقيقة الملكية هي الواجدية والسلطنة والإحاطة على الشيء، وهي ذات مراتب أقواها وأتمها ملكية السماوات والأرضين وما فوقهما وما بينهما وما تحتهما لله (تعالى) فان إحاطة الباري (تعالى) وواجديته للسماوات والأرضين أقوى مراتب الواجدية وأعلى درجات الإحاطة وأي واجدية تكون أقوى من واجدية العلة لمعلولها الذي وجوده يكون من مراتب وجودها؟! نظير واجدية النفس للصور المخلوقة لها». (فوائد الاصول ج 4 ص 383)

ایشان ملکیت را از مقوله جده دانسته و آن را دارای مراتب می‌داند؛ درحالی‌که این خلط مبحث است. جده نوعی اضافه است و در خدای متعال اضافه معنا ندارد تا مالکیت خدا، جده باشد.

جده یکی از مقولات است که به آن «له» یا ملکیت هم می‌گویند. این مقوله به‌قدری ضعیف و سست است که خیلی از علما آن را ذکر نکرده‌اند و بقیه هم در حد کمتر از یک سطر به آن اشاره‌کرده‌اند. مراد کسانی که جده را معرفی کرده‌اند آن است که این لباس احاطه به این شخص دارد، از این احاطه حالتی درست می‌شود که به آن جده می‌گویند. این معنا بسیار مبهم است. در خدا چنین چیزی نیست و نمی‌توان گفت خدا بر آسمان و زمین احاطه دارد. احاطه خداوند «باء» نه «علی». لباس بر من یا سقف احاطه دارد اما خداوند به ما احاطه دارد، در متون دینی هم «احاط بکل شیء» وارد شده است نه «احاط علی کل شیء».

اشکال دیگر آن است که ملکیت خداوند و ملکیت انسان اشتراک لفظی هستند. وقتی می‌گوییم خدا مالک آسمان و زمین است، یعنی خالق آن‌ها است و معنایش اضافه اشراقی است، اما وقتی می‌گوییم انسان مالک خودکار است، معنایش خالقیت نیست و این جده است که نسبت بین دو شیء است. درباره خداوند نسبت علی و معلولی است، نسبت بین جُلّ و فرس در «الجلّ للفرس» با نسبت الله و ملک السموات در «لله ملک السموات» متفاوت است.

6- ایشان فرموده است: «بل ينبغي تعميم مقولة الجدة لجميع مراتب الواجدية». (فوائد الاصول ج 4 ص 383) یعنی باید مقوله جده را تعمیم داد تا شامل هر نوع واجدیتی بشود.

اشکال این کلام آن است که جده، جنس است و جنس ذاتی شیء است و چیزی که ذاتی باشد، قابل‌تعمیم نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo