درس خارج فقه استاد احمد عابدی
1400/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/حجر /نشانه های بلوغ: حیض
نشانههای بلوغ: حیض
اینکه حائض شدن یکی از علائم بلوغ است، اجماع المسلمین است. روایاتی نیز در این رابطه نقل شده است که به برخی از آنها اشاره شده و به لحاظ سندی و محتوایی بررسی میشود.
بررسی روایات
1- «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عبدالرحمن بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ قَالَ أَبُو عبدالله ع ثَلَاثٌ يَتَزَوَّجْنَ عَلَى كُلِّ حَالٍ الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا أَتَى لَهَا أَقَلُّ مِنْ تِسْعِ سِنِينَ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قُلْتُ وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا كَانَ لَهَا خَمْسُونَ سَنَةً»[1] .
«ثلاث هی تزوجن علی کل حال» یعنی برای ازدواج مجدد احتیاجی به عده یا استبراء نیست.
عده من اصحابنا معتبر هستند. سهل بن زیاد، توسط شیخ طوسی توثیق شده است هرچند برخی او را تضعیف کردهاند. حدود یکچهارم اصول کافی از سهل بن زیاد نقل شده است و این دلیل بر اعتماد کلینی است و همین کفایت میکند. سهل بن زیاد یکی از کسانی است که توسط قمیها به ری تبعید شد ولی این ایرادی ندارد. در مورد سهل بن زیاد گفتهاند: الامر فی سهل، سهل.
ابن ابی نجران یعنی عبدالرحمن بن ابی نجران که از بزرگان است. صفوان بن یحیی از مشایخ اجازات است. عبدالرحمن بن حجاج موثق است ولی در مورد او گفتهاند: «رمی بالکیسانیه»[2] . او متهم است که زیدی مذهب است، لکن بعضی گفتهاند توبه کرده است. توثیق بهخصوص شده است و در مورد او گفتهاند: «ثقه ثقه»[3] .
سند و دلالت حدیث خوب است.
2- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عبدالله ع أَنَّهُ قَالَ عَلَى الصَّبِيِّ إِذَا احْتَلَمَ الصِّيَامُ وَ عَلَى الْجَارِيَةِ إِذَا حَاضَتِ الصِّيَامُ وَ الْخِمَارُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ مَمْلُوكَةً فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْهَا خِمَارٌ إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَخْتَمِرَ وَ عَلَيْهَا الصِّيَامُ»[4] .
سند شیخ طوسی به حسین بن سعید اهوازی صحیح است. چند قاسم بن محمد داریم یکی از آنها جوهری است که واقفی است و چون افراد دیگری در سند این حدیث از واقفیه هستند، معلوم میشود مراد از قاسم بن محمد، جوهری است. بههرحال توثیق شده است. علی بن حمزه همان است که در معالم درباره او فرموده است: «از پدرم سؤال کردم آیا علی بن ابی حمزه موثق است؟ پدرم گفت: چه فسقی بالاتر از فساد مذهب است». بهاحتمالزیاد علی بن ابی حمزه توبه کرد، اما بنیانگذار واقفیه است لذا نمیتوان به او اعتماد کرد. سند حدیث اعتبار ندارد گرچه شیخ صدوق در المقنع این حدیث را نقل کرده است که دلیل بر اعتماد صدوق به آن حدیث است[5] .
3- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عبدالله ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْتُ فَالْمَرْأَةُ قَالَ لَا وَ لَا يَصْلُحُ لِلْحُرَّةِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا الْخِمَارُ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَهُ»[6] .
حدیث میفرماید اگر کسی کنیز نبود وقتی حائض شد، حجاب بر او واجب است پس حیض سن بلوغ است. شاید کسی بگوید لا یصلح، دلالت بر وجوب و حرمت نمیکند، بلکه دلالت بر کراهت دارد. در صورتی این اشکال وارد است که فقط همین حدیث باشد، اما احادیث زیادی هست که لایجوز آمده است، پس دلالتش به قرینه روایات دیگر روشن میشود.
سند شیخ صدوق به یونس ین یعقوب چنین است: صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله اشعری که از بزرگان است، از محمد بن عیسی بن عبید که برخی مثل نجاشی توثیق کردهاند و برخی تضعیف کردهاند. در رسائل در بحث حجیت خبر واحد میگوید: قمیها برخی از راویها را از رجال نوادر الحکمه استثنا کردهاند[7] ، یعنی صدوق و استادش ابن ولید آنها را ضعیف میدانند و محمد بن عیسی یکی از آنان است، محمد بن عیسی از محمد بن سنان که ضعیف است برخلاف عبدالله بن سنان. محمد بن سنان از یوسف بن یعقوب از برادرش یونس بن یعقوب نقل میکند. هم یوسف ضعیف است و هم یونس ضعیف است و هر دو فطحی مذهب هستند گرچه برخی یونس را توثیق کردهاند[8] . بنابراین سند حدیث ضعیف است.
(البته در مشیخه الفقیه طریق شیخ صدوق به یوسف بن یعقوب است اما در طریق شیخ صدوق به یونس بن یعقوب چنین آمده است: «و ما كان فيه عن يونس بن يعقوب فقد رويته عن أبي- رضي اللّه عنه- عن سعد بن عبدالله، عن محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب، عن الحكم بن مسكين، عن يونس ابن يعقوب البجليّ»[9] .)
4- «عبدالله بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ إِذَا حَاضَتِ الْجَارِيَةُ فَلَا تُصَلِّي إِلَّا بِخِمَارٍ»[10] .
صاحب وسائل ذیل این حدیث میفرماید: «أقول: المراد بالجارية الصبيّة الحرّة و الحيض المراد به البلوغ و آنها تصلّي بعد انقطاعه إن بلغت به و ذلك كلّه ظاهر».
سندی بن محمد یعنی ابان بن محمد که از اصحاب امام هادی علیهالسلام است و توثیق ندارد، تضعیف هم ندارد. ابی البختری یعنی وهب بن وهب که سنی بوده و کذاب است.
5- «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ آدَمَ بَيَّاعِ اللُّؤْلُؤِ عَنْ عبدالله بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عبدالله ع قَالَ إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً كُتِبَتْ لَهُ الْحَسَنَةُ وَ كُتِبَتْ عَلَيْهِ السَّيِّئَةُ وَ عُوقِبَ وَ إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِيَةُ تِسْعَ سِنِينَ فَكَذَلِكَ وَ ذَلِكَ آنها تَحِيضُ لِتِسْعِ سِنِينَ».[11]
آیتالله خویی درباره حسن بن سماعه میفرماید: «و على ذلك لا وجود للحسن بن سماعة بن مهران أصلا؛ و الذي يدل على ذلك أن العلامة و ابن داود و السيد التفريشي و غيرهم ممن تقدم على الميرزا، لم يذكروا الحسن بن سماعة بن مهران، أصلا و لم يقع في سند رواية و لو كان في الكشي، لتعرضوا له لا محالة»[12] . ایشان میفرماید احتمالا در این حدیث اشتباه شده یا افتادگی دارد، چون حسن بن سماعه وجود خارجی ندارد بلکه حسن بن محمد بن سماعه وجود دارد. البته همین حدیث و احادیث دیگر دلیل بر وجود چنین شخصی است لکن از او کم حدیث نقل شده است. حسن بن سماعه واقفی است ولی ثقه است. در مورد تو گفتهاند یکی از بزرگان واقفیه بوده و به واقفیه تعصب داشته و بسیار بحث میکرده است[13] .
آدم بیاع اللولو یعنی آدم بن متوکل از اصحاب امام هادی علیهالسلام که توثیق ندارد. عبدالله بن سنان موثق است.
سند شیخ طوسی به حسن بن سماعه چنین است: «و ما ذكرته عن الحسن بن محمد بن سماعة فقد أخبرني به أحمد بن عبدون عن أبي طالب الأنباري عن حميد بن زياد عن الحسن بن محمد بن سماعة»[14] .
حمید بن زیاد واقفی است اما ثقه است ولی با این حال سند این حدیث اعتبار ندارد.
روایات فراوان دیگری از اهل سنت نقل شده است که برای ما اعتبار ندارد لذا نقل نمیکنیم.