< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

96/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارش

مقدمه

در بحث خیار عیب، شیخ انصاری معتقد بود سه بحث داریم، مواردی که رد ساقط میشود، مواردی که ارش ساقط میشود و مواردی که هم ارش و هم رد ساقط میشود. یعنی خیار عیب وجود ندارد، یا اگر هم موجود باشد اثر رد و ارش ندارد.

 

تببین مسئله و نظر شیخ انصاری و آخوند خراسانیاولین چیزی را که شیخ انصاری بیان نموده استاین است که شرط وجود خیار عیب، جهل مشتری است. بنابر این اگه مشتری قبل از عقد عالم به عیب باشد، در این صورت مشتری نه حق رد دارد و نه حق ارش دارد. شیخ در مکاسب فرموده است در این مورد هیچ شک و شبهه و هیچ اختلافی وجود ندارد.

مرحوم آخوند فرموده است این دلیل نمیشود که مدعی شوید "هیچ شک و شبهه و هیچ اختلافی وجود ندارد" و این مصادرهی به مطلوب است. اگر بگوییم که شخص عالم به عیب، خیار ندارد، دلیل عدم خیار هم این است که "هیچ شک و شبهه و هیچ اختلافی وجود ندارد!"، در صورتی که این دلیل نمیشود.

 

نظر صاحب جواهر و اشکال مکاسب به آن و نظر استاد عابدی

صاحب جواهر فرموده است مشهور این است که اگر مشتری عالم به عیب بود، خیار ندارد (پس مشهوره است و اجماع نیست.)، سپس ایشان دلیل میآورد که سقوط خیار به سبب معتبرهی زراره است. حدیث این است که ﴿اَیُما رَجُلٍ (عَبدٍ) اِشتری شِیئاً و بِه عِیبٌ اَو عِوارٌ لَم یُبَیَّن لَه و لَم یُتَبَرأ﴾ شخصی چیزی را خرید و آن چیز عیبی دارد و این عیب را برای او نگفتهاند و این عیب را تبری ننمودهاند. اگر چنین چیزی خریده شد، خیار وجود دارد. صاحب جواهر معتقد است دلیل مسئله، مفهوم این روایت میفرماید که اگر کسی چیزی خرید و از عیب آن آگاه بود، خیار ندارد.

شیخ انصاری در مکاسب دربارهی استدلال صاحب جواهر فرموده است: "فیه نظرٌ" یعنی این استدلال اشکال دارد، اما توضیح بیشتری نداده است. برخی حواشی مکاسب در باب توضیح نظر شیخ آوردهاند که مرحوم صاحب جواهر یا به مفهوم وصف استدلال کرده است یا به مفهوم شرط استدلال کرده است که مفهوم وصف حجت نیست. زیرا "لَم یُبَیَّن" و "لَم یُتَبَرأ" هر دو صفت هستند (در ادبیات هم گفته میشود، جمله، صفت برای نکره واقع میشود.) یا این که مفهوم شرط مد نظر صاحب جواهر است، زیرا "اَیُما" از ادات شرط است و "اِشتری" فعل شرط است و "له حقُّ الرد" جواب شرط است؛ که این مفهوم هم باطل است، زیرا جملهی شرطیهای که در مقام تحقق موضوع باشد، چنین جملهی شرطیهای مفهوم ندارد (مثل "اِن رُزِقتَ وَلَدَاً فَاختِنهُ" که اگر فرزندی نبود، اصلاً موضوع ندارد.)

ما معتقدیم نظر شیخ انصاری این نبوده است، در چند سطر بعد از این نظر، شیخ بحث تبری را مطرح میکند، این روایت را در آن جا ذکر میکند و این روایت را هم قبول دارد. در حالی که این جا که بحث علم و جهل است، شیخ نظر صاحب جواهر را نمیپذیرد. اگر مراد شیخ، مخالفت با مفهوم وصف و شرط بود، خود به این روایت در بحث تبری استدلال نمیکرد فلذا معلوم میشود این مطالب در ذهن شیخ نبوده است.

احتمالا مد نظر شیخ این بوده است که "لَم یُبَیَّن له" و "لَم یُتَبَرأ الیه" هر دو به یک معنا هستند، که مراد تبری نکردن است. در واقع شیخ "لَم یُتَبَرأ" را به معنای تبری و عدم تبری گرفته است.

 

شرط خیار در فرض علم به عیب

سپس شیخ انصاری دو مطلب را بیان میکند، مطلب اول این است که اگر مشتری عالم بود به این که مبیع، معیوب است و چون عالم است، خیار ندارد. ولی شرط کرد من خیار عیب داشته باشم، آیا مشتری خیار دارد یا ندارد؟ شیخ فرموده است: "فَسَدَ الشَرط و اَفسَدَ العَقد" یعنی شرط فاسد است و عقد هم باطل است. زیرا کسی که عالم باشد به این که مبیع معیوب است، شارع فرموده است خیار ندارد. وقتی شارع فرموده خیار ندارد، اگر شرط خیار کند، خلاف شرع است و شرط باطل است و عقد هم باطل خواهد بود.

اما اگر شخص شرط کند من خیار داشته باشم، اما خیار عیب را شرط نکند، بلکه مطلق خیار را شرط کند، این خیار شرط خواهد بود و اشکالی ندارد و شرط و عقد هر دو صحیح هستند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo