درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعیسبزواری
91/07/01
بسم الله الرحمن الرحیم
اقوال در مورد معنای ماده امر
موضوع: اقوال در مورد معنای ماده امر
در این جلسه ذکر اقوال در مورد معنای ماده امر را پی می گیریم. در جلسه قبل دو قول در این زمینه بیان گردید و اما باقی اقوال:
3- محقق حلی در معارج الاصول[1] ؛
ایشان در معارج الاصول از ابو الحسین بصری در المعتمد تبعیّت کرده است. ابو الحسین بصری در «المعتمد»[2] می گوید:
لفظ امر مشترک لفظی است میان قول مخصوص یعنی افعل و میان شیء، صفت، شأن و طریق.
محقق حلی[3] پس از طرح نظر ایشان در مقام دفاع می گوید: کلمه امر در موارد متعدد از استعمال یا از آن قول مخصوص فهمیده می شود مثل آنجایی که می گویند «هذا امر بالفعل» و یا از آن شأن فهمیده می شود مثل «هذا امر مستقیم» و یا از آن شیء فهمیده می شود مثل «هذا امرٌ عجیب» و هکذا ... و اگر کلمه امر حقیقت در مطلق فعل بود آنگونه که سید مرتضی[4] مطرح فرمودند، باید به آشامیدن آب و خوردن غذا هم امر گفته می شد. چون تمام این موارد فعل می باشند.
و فیه نظر؛
به این نظریه از جهاتی ایراد وارد است:
اوّلاً: فهم عرفی این معانی از لفظ امر در این موارد مذکور به همراه قرائن می باشد نه از خود لفظ امر به تنهایی در حالی که ملاک حقیقت بودن آن است که معنی از خود لفظ امر بما هو هو و بنفسه فهمیده شود.
و ثانیاً: استعمال اعم از حقیقت است و هیچ دلیل قانع کننده ای بر وضع لفظ امر به اوضاع متعدّد برای آن معانی مذکور اثبات نشده است تا اینکه اشترک لفظی ثابت گردد.
و ثالثا: همان ایرادی که علی نحو الاشتراک بر دو نظریه سابق وارد بود بر این نظریه نیز وارد است. چونکه طلبهای لزومی که با غیر صیغه مخصوص مثل کتابت و اشاره ابراز می شوند، خارج از موضوع له لفظ امر خواهد بود و اطلاق لفظ امر در این موارد مجاز خواهد بود در حالی که این خلاف وجدان و استعمال خارجی است[5] .
بررسی اقوال مشابه:
از همین جا ضعف و فساد چند قول دیگر نیز در مورد معنای لفظ امر روشن می گردد. یکی قول صاحب هدایة المسترشدین[6] است که فرموده است لفظ امر مشترک بین قول مخصوص و شیء می باشد و دیگری قول بعضی از اشاعره و شاید اکثر اشاعره باشد[7] مبنی بر اینکه فرموده اند: امر قولی است که اقتضا کند اطاعت مامور را به فعل مامور به و قول دیگر فرمایش بعضی دیگر از علماء عامّه هست که گفته اند امر قولی است که اقتضا کند استدعاء فعل بنفسه را[8] .
به همین جهت است که می بینیم بعضی از اصولیون متاخر متوجّه این ایراد شده اند. لذا قول مخصوص را از دائره موضوع له لفظ امر خارج کرده اند و به جای آن مطلب مخصوص را ذکر کرده اند.
نظریه علامه حلّی از علماء امامیّه و آمدی و حاجبی در مختصر الاصول از علماء عامّه؛
علامه حلّی با توجه به ایراد مشترک الورود بر اقوال پیشین و خلط بین مبرز امر و معنای لفظ امر و عدم جامعیّت آن تعاریف به تبع بعضی از علماء عامّه رویکرد دیگری را در مقام تعریف لفظ امر در پیش گرفته اند که سیاتی ان شاء الله تبارک و تعالی فی الدرس الآتی.