« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1404/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخچه/طریق پنجم: سیره /طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع

 

موضوع: طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع/طریق پنجم: سیره /تاریخچه

ادامه مقصد هفتم: طرق موصله به امور صادره از شارع در مقام تشریع

بیان گردید بحث در این مقصد در قالب چند مطلب پی گیری می شود.

بحث از مطلب اوّل یعنی پیشینه تاریخی و مطلب دوّم یعنی رویکرد های مختلف در طرح بحث از طرق ایصالیّه گذشت. بحث در مطلب سوّم یعنی طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادر از شارع در مقام جعل شرعی بود که بیان گردید طرق مختلفی برای دسترسی به الفاظ، افعال و تقاریر صادر از شارع در مقام جعل شرعی وجود دارد که باید به صورت جداگانه مطرح گردیده و طریقیّت آنها مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بحث از طریق اوّل یعنی کتاب الله، طریق دوّم یعنی أخبار، طریق سوّم یعنی اجماع و طریق چهارم یعنی شهرت گذشت. در ادامه به بیان طریق پنجم یعنی سیره خواهیم پرداخت.

طریق پنجم: سیره

بحث از سیره نیز همچون سائر طرق ایصالی، ذیل چند مطلب پی گیری می شود.

مطلب اوّل: پیشینه تاریخی

از تتبّع و تأمّل در کتب فقهی و اصولی فریقین، در خصوص تاریخ توجّه به سیره عقلائیّه و سیره متشرّعه، دو نکته روشن می شود:

نکته اوّل اینکه مبحث سیره در کتب اصولی به عنوان یکی از طرق ایصالی و به تعبیر گذشتگان به عنوان یکی از حجج شرعیّه مورد توجّه نبوده و هیچ یک از قدماء، متأخّرین، متأخّر المتأخّرین و بسیاری از معاصرین، مبحث سیره را به صورت مستقلّ در باب طرق ایصالیّه و حجج شرعیّه مطرح ننموده اند و علی الظاهر، اوّلین کسانی که این مبحث را به صورت مستقلّ در باب طرق ایصالیّه و حجج شرعیّه مطرح نموده اند، علّامه مظفّر «رحمة الله علیه» است که به صورت مختصر در کتاب اصول الفقه [1] به بحث از سیره پرداخته اند و مرحوم شهید صدر[2] و برخی دیگر از معاصرین که با تفصیل بیشتر، این بحث را مورد توجّه قرار داده اند.

نکته دوّم آن است که اگرچه سیره در کتب اصولی قبل از معاصرین، به عنوان دلیلی مستقلّ برای اثبات حکم شرعی مطرح نشده است، ولی برخی قدماء و متأخّرین برای اثبات برخی احکام شرعی به مذمّت یا تحسین عقلاء استناد می نمایند مثل شیخ طوسی «رحمة الله علیه» که در کتاب الاقتصاد می فرمایند : «من وضع طفلاً تحت البرد حتّی هلک، فالعوض علی الواضع، دون الله تعالی، لأنّه بتعریضه للهلاک کأنّه فعل نفس الهلاک و لذلک یذمّه العقلاء علی هلاک الصبی»[3] ؛ امّا از زمان امثال سیّد عاملی «رحمة الله علیه» در مفتاح الکرامة به بعد، سیره عقلاء و بلکه سیره متشرّعه به صورت جدّی برای اثبات احکام شرعیّه مورد توجّه قرار می گیرد.

 

در کتب اصولی نیز اگرچه سیره به عنوان دلیلی مستقّل برای اثبات حکم شرعی مطرح نشده است، ولی استناد به سیره عقلاء و متشرّعه برای اثبات حجّیّت خبر واحد، از قدیم مورد توجّه بوده است. لذا سیّد مرتضی «رحمة الله علیه» در رسائل [4] ، استناد به سیره عقلاء و متشرّعه را به عنوان یکی از مستندات احتمالی قائلین به حجّیّت خبر واحد، مطرح کرده و آن را مورد بحث قرار داده اند و سایرین هم علاوه بر حجّیّت خبر واحد، در مباحثی مثل حجّیّت ظواهر، حجّیّت استصحاب و تمسّک به عامّ در شبهات مصداقیّه، نفیاً و یا اثباتاً به سیره استناد می نمایند.

نتیجه آنکه اگرچه استناد به سیره عقلاء و سیره متشرّعه، کم و بیش در کتب فقهی در میان متأخّرین، برای اثبات احکام شرعی و در کتب اصولی از زمان قدماء در مقام اثبات حجّیّت خبر واحد، ظواهر و استصحاب، مطرح بوده است، ولی در هیچ یک از کتب اصولی به عنوان یک طریق ایصالی و به تعبیری یک حجّت مستقلّ، در کنار سایر حجج و طرق ایصالی مثل کتاب الله، اخبار و اجماع، مطرح نشده است و اوّلین بار برخی معاصرین همچون مرحوم مظفّر و شهید صدر به عنوان حجّتی مستقلّ به آن پرداخته اند.

جهت دوّم: اهمّیّت بحث

اگرچه ممکن است در اثر عدم طرح سیره در کتب گذشتگان این توهّم ایجاد شود که این بحث، اهمّیّتی ندارد، ولی شکّی نیست که اهمّیّت بحث از سیره به عنوان یک طریق ایصالی و یک حجّت اصولی در جهت کشف رضایت شارع به یک عمل و اثبات تقریر شارع یا عدم رضایت شارع نسبت به یک عمل و اثبات ردع شارع، کمتر از اهمّیّت سایر طرق ایصالی نبوده و در فرض اثبات حجّیّت و اعتبار سیره، سیره عقلاء و یا متشرّعه به عنوان تقریر شارع تثبیت شده و کاشف از مجعول شرعی خواهد بود و در فرض عدم اثبات حجّیّت و اعتبار سیره، چنین تقریری تثبیت نشده و کاشف از مجعول شرعی نخواهد بود. شاهد بر اهمّیّت این بحث، توجّه جدّی متأخّرین و معاصرین از فقهاء به سیره عقلاء و سیره متشرّعه در استنباط احکام شرعیّه بوده و در بسیاری از فروعات فقهی، به سیره عقلاء و سیره متشرّعه به عنوان طریقی برای کشف تقریر شارع برای اثبات حکم شرعی به صورت امضائی یا تأسیسی، استناد می نمایند.

 


[4] ایشان در رسائل، جلد 1، صفحه 37 تا 45، استدلال به سیره متشرّعه برای اثبات حجّیّت خبر واحد عادل را ذکر نموده و مورد نقد قرار می دهند و در صفحه 57 تا 65، استدلال به سیره عقلاء برای اثبات حجّیّت خبر واحد عادل را ذکر نموده و مورد نقد قرار می دهند.
logo