1403/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
بیان تفصیلی ادلّه قائلین به جابریّت شهرت عملیّه
موضوع: بیان تفصیلی ادلّه قائلین به جابریّت شهرت عملیّه
در فرمایشات اعلام محقّقین، ادلّه مختلفی برای جابریّت شهرت عملیّه نسبت به ضعف سند بیان گردیده که باید به صورت جداگانه بیان شود و مورد نقد و بررسی قرار گیرد. دلیل اوّل یعنی تقویت ظنّ به صدق راوی به واسطه شهرت، دلیل دوّم یعنی وثوق به صدور روایت به واسطه شهرت و دلیل سوّم یعنی کاشفیّت روایت از قرینه موجب وثوق به صدور، بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به بیان دلیل چهارم یعنی دلالت منطوق آیه نبأ و نقد و بررسی این دلیل و در پایان به بیان دلیل پنجم یعنی دلیل مختار خواهیم پرداخت.
دلیل چهارم: دلالت منطوق آیه نبأ
محقّق نائینی علی ما فی فوائد الاصول می فرمایند[1] : «منطوق آیه شریفه ﴿إن جائکم فاسقٌ بنبأٍ، فتبیّنوا﴾[2] آن است که خبر فاسق در صورتی که مورد تبیّن قرار گیرد، حجّت می باشد و شکّی نیست در اینکه یکی از طرق تبیّن از صحّت و سقم خبر ضعیف، بررسی این مطلب است که آیا مشهور به این خبر عمل نموده اند یا خیر و با کشف عمل مشهور، تبیّن صورت می پذیرد».
نقد دلیل چهارم
این استدلال نیز قابل قبول نیست، زیرا اوّلا ً اگر عمل مشهور به خبری فاسق، تبیّن از خبر فاسق به حساب آمده و مجوّز عمل به این خبر باشد، این تبیّن هم با عمل مشهور قدماء حاصل می گردد و هم با عمل مشهور متأخّرین و وجهی برای اختصاص جابریّت ضعف سند به عمل مشهور قدماء وجود نخواهد داشت در حالی که تمام قائلین به انجبار ضعف خبر به واسطه شهرت، شرط انجبار را قدمائی بودن شهرت دانسته اند؛
و ثانیاً همانطور که در گذشته بیان شد، وجوب تبیّن در این آیه شریفه، مولوی نبوده و دلالت بر اعتبار و حجّیت خبر فاسق در صورت تبیّن از آن نداشته و بلکه ارشاد به عدم حجّیّت خبر فاسق و لزوم تبیّن و تحصیل حجّت معتبر در مسأله می باشد و از آنجا که نفس عمل مشهور، حجّتی مستقلّ نمی باشد، ضمیمه آن به خبر فاسق از قبیل ضمیمه یک لاحجّت به لا حجّت دیگر بوده و این موجب حجّیّت خبر فاسق نخواهد گردید؛ به عبارت دیگر عمل مشهور از دو حال خارج نیست: یا بنفسه حجّت نیست و یا بنفسه حجّت است، اگر بنفسه حجّت نبود، ضمیمه آن به خبر فاسق، مشکلی را حلّ نمی کند و اگر حجّت بود، آنگاه ما عمل به شهرت کرده ایم که حجّتی مستقلّ می باشد، نه عمل به خبر فاسقی که پشتوانه آن، عمل مشهور است.
بله ممکن است در موردی خاصّ برای فقیهی، از وجود شهرت عملی، اطمینان و وثوق به صدور این خبر هم حاصل بشود، ولی این نمی تواند مبنای تأسیس یک اصل، ضابط و قاعده کلّیّه قرار بگیرد مبنی بر اینکه هر جا مشهور به خبر ضعیفی عمل نمودند، عمل آنها جابر ضعف سند بوده و این خبر ضعیف را حجّت قرار می دهد.
دلیل پنجم: دلیل استاد معظّم
شهرت عملیّه موجب اطمینان به صدور روایت می باشد؛ به این بیان که هر چند خبر ضعیف، به لحاظ سند قابل اتّکاء نیست، ولی شهرت عملی جابر ضعف سند است، نه رافع ضعف سند و تقویت کننده سند.
توضیح مطلب آن است که اگرچه ضعف سند خبر، موجب سلب اعتماد به آن شده است، ولی شهرت عملی تعداد زیادی از علمای با تقوی و مجتهدی که به عصر صدور روایات از معصومین علیهم السلام نزدیک بوده اند، اعتقاد آنان به این روایت در چنین عصری و معرّفی آن به عنوان سند شرعی یک حکم شرعی، موجب اطمینان عرفی برای ما نسبت به صدور آن روایت از معصوم (ع) می گردد، چون اگر از معصوم صادر نشده بود، باید تعداد معتنی بهی از علماء و فقهاء قدماء، با استناد به این روایت، اظهار مخالفت می کردند، زیرا در این صورت، سکوت آنان ترویج ما لیس من الدین بعنوان الدین بوده و حرام می باشد.
بنا بر این، عمل مشهور، قرینه ای اطمینان بخش به صدور این روایت است بدون اینکه سند آن را تقویت نماید، لذا اگر با همان سند، روایت دیگری بدون پشتوانه شهرت عملی نقل شود، حجّت نخواهد بود و این استدلال غیر از آن است که گفته شود شهرت عملی، کاشف از وجود قرینه ای خاصّ بر صدور روایت نزد علمای پیشین بوده است یا آنکه گفته شود شهرت عملی، ظنّ به صدور روایت را تقویت می نماید یا آنکه گفته شود شهرت عملی، ظنّ به صدق راوی را تقویت می نماید.
این استدلال، استدلالی است که شاید اگر مورد توجّه قرار می گرفت، اعاظمی مثل محقّق خویی «رحمة الله علیه» نیز با قول مشهور مبنی بر انجبار ضعف سند به شهرت قدماء، مخالفت نمی نمودند.