1403/07/21
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه پاسخ از شبهه رادعیّت آیات ناهیه
موضوع: ادامه پاسخ از شبهه رادعیّت آیات ناهیه
بیان شد برخی اعلام مثل محقّق خراسانی، محقّق نائینی، محقّق اصفهانی و محقّق خویی «رحمة الله علیهم اجمعین» از این شبهه پاسخ داده و استدلال به بناء عقلاء را برای اثبات حجّیّت خبر واحد تثبیت و تقویت نموده اند. پاسخ اوّل، دوّم و سوّم محقّق خراسانی «رحمة الله علیه» بیان گردید و مورد نقد قرار گرفت. بحث در بیان پاسخ چهارم یعنی پاسخ محقّق نائینی «رحمة الله علیه» بود که بیان گردید ایشان سیره عقلاء بر عمل به خبر واحد ثقه را حاکم بر آیات ناهیه از عمل به ظنّ می دانند. در ادامه به نقد و بررسی پاسخ ایشان خواهیم پرداخت.
نقد و بررسی پاسخ محقّق نائینی «رحمة الله علیه»
این پاسخ از دو جهت قابل نقد می باشد.
نقد اوّل آن است که سیره عقلاء اساساً صلاحیّت ندارد تا بر آیات ناهیه حکومت داشته و در خصوص خبر واحد ثقه، موضوع این آیات یعنی عمل به ظنّ را تعبّداً رفع نماید، زیرا ملاک حکومت آن است که لسان دلیل حاکم، لسان تفسیر موضوع دلیل محکوم باشد؛ به گونه ای که گفته شود بر اساس نگاهی که شارع در دلیل حاکم دارد، موضوع دلیل حاکم از موضوع دلیل محکوم خارج می باشد و این در گرو آن است که هر دو دلیل، شرعی باشند، در حالی که سیره عقلاء بر عمل به خبر واحد ثقه اساساً دلیل شرعی نیست تا بتواند مفسِّر موضوع دلیل شرعی دیگر در نظر شارع باشد، زیرا همانطور که گذشت، صرف عدم ردع شارع از این سیره در آغاز بعثت همچون سکوت و عدم ردع شارع از سائر محرّمات در آغاز بعثت، کاشف از امضای این سیره توسّط شارع نبوده و آن را دلیل شرعی قرار نمی دهد؛
أمّا نقد دوّم آن است که بر فرض پذیرفته شود عدم ردع از سیره عقلاء بر عمل به خبر واحد ثقه در آغاز بعثت کاشف از امضای این سیره توسّط شارع بوده و سیره، دلیلی شرعی می باشد و لذا صلاحیّت تفسیر موضوع دلیل شرعی دیگری مثل آیات ناهیه و حکومت بر این آیات را دارد، ولی صرف صلاحیّت سیره برای حکومت بر آیات ناهیه برای حکومت کافی نبوده و همانطور که گذشت سیره عقلائیّه بر حجّیّت خبر واحد ثقه باید نسبت به موضوع آیات ناهیه، لسان تفسیر داشته باشد، در حالی که لسان سیره عقلاء بر عمل به خبر واحد ثقه، لسان تفسیر موضوع آیات ناهیه یعنی عمل به ظنّ نیست و سیره عقلاء در صدد بیان آن نیست که موضوع آیات ناهیه یعنی عمل به ظنّ، شامل عمل به خبر واحد ثقه نشده و عمل به خبر واحد ثقه از قبیل عمل به ظنّ نیست، در نتیجه رویارویی اینها از قبیل تعارض بوده و لسان هیچکدام، تفسیر موضوع دیگری نیست؛ مفاد آیات ناهیه، عدم حجّیّت ظنون از جمله خبر واحد ثقه است و لذا دلالت بر عدم حجّیّت خبر واحد ثقه دارد و در مقابل مفاد سیره عقلائیّه، حجّیّت خبر واحد ثقه می باشد نه از قبیل عمل به ظنّ نبودن عمل به خبر واحد ثقه.
به نظر می رسد نقد دوّم صحیح نباشد، زیرا بنا بر اینکه عدم ردع شارع از سیره عقلاء بر عمل به خبر واحد ثقه در آغاز بعثت کاشف از امضای شارع بوده و مفاد این سیره، حجّیّت خبر واحد ثقه باشد، از آنجا که حجّیّت، امری تعبّدی بوده و به معنای طریقیّت به واقع و تنزیل مفاد دلیل به منزله واقع است، لذا مفاد سیره عقلائیّه، تنزیل مؤدای خبر واحد ثقه به منزله معلوم می باشد و لسان آن، لسان تفسیر موضوع آیات ناهیه یعنی عمل به ظنّ بوده و عمل به خبر واحد ثقه را نازل منزله عمل به معلوم قرار می دهد و آن را از موضوع آیات ناهیه یعنی عمل به ظنّ خارج می نماید.در نتیجه ملاک حکومت در این فرض حاصل بوده و اشکالی بر ادّعای حکومت سیره عقلائیّه بر عمل به خبر واحد ثقه نسبت به آیات ناهیه از عمل به ظنّ وارد نخواهد بود.