1404/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
(مسألة 6): لو كان له عذر عن إنشاء أصل الإحرام في الميقات/أحكام المواقيت /كتاب الحج
موضوع: كتاب الحج/أحكام المواقيت /(مسألة 6): لو كان له عذر عن إنشاء أصل الإحرام في الميقات
(مسألة 6): لو كان له عذر عن إنشاء أصل الإحرام في الميقات- لمرض أو إغماء ونحو ذلك- فتجاوز عنه ثمّ زال، وجب عليه العود إلى الميقات مع التمكّن منه، وإلّا أحرم من مكانه، والأحوط العود إلى نحو الميقات بمقدار الإمكان؛ وإن كان الأقوى عدم وجوبه. نعم لو كان في الحرم خرج إلى خارجه مع الإمكان، ومع عدمه يحرم من مكانه. والأولى الأحوط الرجوع إلى نحو خارج الحرم بمقدار الإمكان. مسئله ادامه دارد
مسئله ششم مربوط است به وجود عذر نسبت به انشای اصل احرام در میقات.
و در مجموع حضرت امام در این مسئله ششم چند فرع را مطرح میکنند.
فرع اول: عذر از انشای اصل احرام در میقات
فرع اول این است که اساساً اگر کسی به دلیل عذری که دارد، مثل بیماریای که توان تلبیه را اساساً ندارد، یا اغما که نه نیت و نه تلبیه را میتواند انجام دهد، و امثال اینها، قادر بر انشای اصل احرام ـ که نیت و تلبیه است ـ در میقات نباشد، حکم چنین شخصی که لا محاله از میقات میگذرد چیست؟
محقق حلّی در «شرایع» این مسئله را مطرح کردهاند و میفرمایند:
ولو أخره عن الميقات لمانع ثم زال المانع عاد إلى الميقات. فإن تعذر، جدد الإحرام حيث زال.[1]
یعنی چنین شخصی که از میقات گذشته است، چنانچه آن مانعی که باعث ترک اصل احرام شده بود مرتفع شود، باید به میقات برگردد و از میقات محرم شود و نمیتواند از مکانی که در آن قرار دارد محرم شود؛ و این در صورتی است که بتواند به میقات برگردد. اما اگر نتوانست برگردد، احرام را از هر جایی که مانع مرتفع شد انجام میدهد.
نظیر همین بیان را علامه در «قواعد»[2] دارد و حتی سایرین نیز مطرح کردهاند. در «جواهر» هم تعبیر این است که این حکم، حکم مسلم در میان فقهاست.[3]
دلیل جواز عبور از میقات بدون احرام در فرض عذر
انّما الکلام در دلیل جواز تجاوز از میقات بدون احرام در این صورت است. دلیل بر این مطلب، همانطور که ذیل مسئله پیشین هم مطرح شد، میتواند روایاتی باشد که در آنها از گذشتن از میقات نهی شده، مگر در صورت وجود «علت».
این علت عام است؛ هم اموری را شامل میشود که باعث سلب اختیار از مکلف شده و اساساً نتواند احرام را انشا نماید، و هم اموری را شامل میشود که فرد نتواند لبس ثوبین کند.
و اگر از عموم این کلمه هم دست برداریم، حداقل میتوان گفت قدر متیقن آن، اموری است که سلب اختیار از انسان میکند، و کلمه «علت» در معنای متیقن خود شامل بیهوشی یا بیماریهایی است که قدرت شخص را بر نیت و تلبیه از او سلب میکند.
لذا این روایات بر اصل جواز گذشتن چنین شخصی از میقات دلالت دارند و شکی در جواز آن و عدم حرمتش نیست.
لزوم بازگشت به میقات پس از زوال عذر
کلام در این است که به چه دلیل این شخص، بعد از گذشتن از میقات، باید برای انجام احرام به میقات برگردد، در صورتی که آن مانعی که موجب ترک احرام شده بود مرتفع شود؟
در پاسخ عرض میکنیم: اصل اولی به حسب مقتضای روایات عامه توقیت ـ که مکانهایی را برای انجام احرام تعیین کردهاند ـ این است که احرام حتماً باید از میقات صورت بگیرد، مگر در صورتی که مانعی نگذارد شخص در میقات محرم شود.
غایت جواز احرام از غیر میقات، استمرار مانع است. وقتی مانعِ اغما یا بیماری مرتفع شد، این شخص متمکن از انشای احرام در میقات میشود و باید برگردد و از میقات محرم شود.
به تعبیر دیگر، مقتضای اطلاق روایاتی که دلالت بر اعتبار مواقیت دارد، آن است که احرام باید از میقات انجام بگیرد، مگر در مواردی که دلیل خاصی بر جواز احرام از خارج میقات اقامه شود.
ادلهای که استثنای «إلّا من علّة» را مطرح کردهاند، نهایت دلالتشان این است که هرگاه این علت حادث شد، تا زمانی که این علت باقی است، احرام از غیر میقات جایز است؛ و چنانچه این علت زائل شود، احرام از غیر میقات جایز نیست.
از آنجا که علت دو نوع است:
1. علتی که سلب اختیار از فرد نمیکند؛ در این صورت، نه تجاوز از میقات جایز است و نه ترک احرام.
2. علتی که سلب اختیار از مکلف میکند؛ تا زمانی که مکلف مسلوبالاختیار است، قادر بر عمل نیست و انشای احرام بر او واجب نمیشود، نه در داخل میقات و نه در خارج آن.
وقتی این علت زائل شود، طبعاً اطلاق روایاتی که دلالت دارد احرام باید از میقات صورت بگیرد، شامل جایی میشود که شخص به خاطر وجود آن علت از میقات گذشته باشد، هرچند احرام انجام نداده و اکنون آن علت در خارج از میقات مرتفع شده باشد.
بله، اگر عذر او ادامه پیدا کند و به جایی برسد که بازگشت به میقات دیگر ممکن نباشد، روایاتی که میفرماید از همان مکانی که هست محرم شود، حکم به جواز احرام از همان مکان میکند.
فرع دوم در خصوص کسی است که عذر و علتی که مانع انشای اصل احرام باشد ندارد، بلکه احرام در میقات را یا به خاطر فراموشی و یا به خاطر جهل به مسئله ـ و اینکه احرام باید در میقات صورت بگیرد ـ ترک میکند.
اینکه چنین شخصی که بر اثر نسیان یا جهل، احرام در میقات را ترک کرده است چه حکمی دارد، فرع دوم مسئله است که إنشاءالله برای جلسه فردا مطرح خواهد شد.