« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1404/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

مسألة 5- لو كان مريضا و لم يتمكن من نزع اللّباس و لبس الثوبين‌/أحكام المواقيت /كتاب الحج

 

موضوع: كتاب الحج/أحكام المواقيت /مسألة 5- لو كان مريضا و لم يتمكن من نزع اللّباس و لبس الثوبين‌

(مسألة 5): لو كان مريضاً ولم يتمكّن من نزع اللباس ولبس الثوبين، يجزيه النيّة والتلبية، فإذا زال العُذر نزعه ولبسهما، ولايجب عليه العود إلى الميقات.[1]

بحث پیرامون حکم مریض بود که به دلیل بیماری نمی‌تواند در میقات لباس‌ها را از تن درآورده و لباس‌های احرام را بپوشد، در حالی که تمکن از نیت و تلبیه در میقات را دارد. حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه فرمودند که چنین کسی باید در میقات نیت نموده و تلبیه بگوید و هرگاه عذر او مرتفع شد، لباس‌های مخیط را درآورده و لباس احرام بپوشد، و لازم هم نیست که به میقات برگردد و دوباره از میقات با لباس احرام محرم شود.

عرض کردیم که در این مسئله اساساً دو نظریه وجود دارد که نظریه دوم همین نظریه‌ای است که مطرح شد. حتی کلام شیخ طوسی هم در نهایه که فرموده بودند به میقات دیگر برود و از آن‌جا محرم شود، بر همین معنا حمل شد. عرض شد که مقصود شیخ در نهایه گویا این است که اگر کسی به‌طور کلی نتواند محرم شود، یعنی حتی نیت احرام و تلبیه را هم نتواند در میقات انجام دهد، احرام را به تأخیر انداخته و در میقات دیگر اقدام به احرام نماید.

 

در هر صورت، برای اثبات نظریه دوم که نظریه مشهور و مورد قبول محققین از فقها نیز هست، به چند دلیل استناد شده است:

دلیل اول که در جلسه قبل مطرح شد، این است که حقیقت احرام را اصل نیت و تلبیه شکل می‌دهد، و وقتی مکلف تمکن از این دو دارد، در حقیقت متمکن از احرام است. اما نزع لباس مخیط و لبس ثوبین نه از آن جهت است که جزئی از احرام باشند، بلکه از جهات دیگر است، و هرگاه عذر مرتفع شد اقدام به آن‌ها می‌شود.

 

دلیل دوم مکاتبه حمیری است که در احتجاج[2] روایت شده است و در مباحث پیشین نیز ذیل بحث میقات عقیق مطرح شد. در این مکاتبه آمده است که فردی به دلیل تقیه و ترس و خوف از دیگران نمی‌تواند در عقیق اقدام به پوشیدن لباس احرام کند. سؤال می‌کند چنین کسی چه باید بکند؟ امام علیه‌السلام در جواب فرمودند:

الْجَوَابُ يُحْرِمُ مِنْ مِيقَاتِهِ ثُمَّ يَلْبَسُ الثِّيَابَ وَ يُلَبِّي فِي نَفْسِهِ فَإِذَا بَلَغَ إِلَى مِيقَاتِهِمْ أَظْهَرَ

در بحث میقات عقیق عرض کردیم که عقیق چند مقطع دارد و سه بخش است، و اهل سنت مقطع اخیر را محل احرام می‌دانند، در حالی که ما مقطع اول و دوم را نیز میقات می‌دانیم. امام علیه‌السلام فرمودند چنین کسی از همان میقات خودش محرم می‌شود؛ به این معنا که نیت احرام می‌کند و تلبیه را در دل می‌گوید، و هنگامی که به میقات اهل سنت رسید، لباس‌ها را از تن درآورده، لباس احرام می‌پوشد و اظهار احرام می‌کند. این روایت نیز تأیید می‌کند که اگر به دلیل عذری نتوانیم لباس‌های مخیط را درآورده و لباس احرام بپوشیم، این امر مانع از تحقق احرام با نیت و تلبیه نمی‌شود.

 

دلیل سوم که مورد استناد قرار گرفته، قاعده «المیسور لا یسقط بالمعسور» است.

برخی می‌فرمایند این قاعده حکم می‌کند که اگر ما برخی اجزای یک عمل را نتوانستیم انجام دهیم، لازم است باقی اجزای آن را انجام دهیم، و عجز نسبت به بعضی اجزا باعث سقوط تکلیف نسبت به مقدار میسور نمی‌شود. فرض آن است که مکلف نسبت به نیت و تلبیه یُسر دارد، اما نسبت به کندن لباس‌ها و پوشیدن لباس احرام عُسر دارد؛ قاعده میسور حکم می‌کند که نزع لباس و لبس ثوبین را ترک کند، اما نیت که یکی از اجزای احرام است به جای خود باقی است.

 

این‌ها استدلال‌هایی است که برای این مسئله بیان شده است. لکن در مقام تحلیل باید عرض کنیم ادله‌ای که برای نظریه اول مورد استناد قرار گرفت، و نیز برخی ادله‌ای که برای نظریه دوم ذکر شد، قابلیت نقد دارد.

در نظریه اول گفته شد اگر شخصی در میقات قادر به نزع لباس نباشد و نتواند لبس ثوبین بنماید، باید احرام را به تأخیر انداخته و از میقات عبور کند و در مسیر، پس از رفع عذر، در میقات دیگر اقدام به احرام نماید. مستند این نظریه ـ همان‌طور که در جلسات پیشین مطرح شد ـ یکی مرسله ابی‌شعیب محاملی بود که در آن آمده است: «إذا خاف علی نفسه أخر إحرامه»[3] ، یعنی کسی که به هر دلیلی نتوانست در میقات محرم شود، احرامش را به حرم تأخیر بیندازد.

دومین دلیل، صحیحه صفوان بن یحیی بود که در آن آمده است: فلا تجاوز الميقات إلا من علة،[4] یعنی کسی حق تجاوز از میقات را ندارد مگر آن‌که عذری داشته باشد.

عرض می‌کنیم استناد به این دو روایت از دو جهت مشکل دارد:

اولاً مرسله ابی‌شعیب از حیث سند ضعیف است، چون مرسله است.

ثانیاً صحیحه صفوان اگرچه از حیث سند معتبر است، اما ظاهر آن ناظر به کسی است که نمی‌تواند حقیقت احرام را محقق کند. در حالی که اگر حقیقت احرام مرکب از نیت و تلبیه باشد و نزع لباس و لبس ثوبین جزو حقیقت احرام نباشد، شخصی که فقط نمی‌تواند لباس‌ها را از تن درآورد، قدرت بر تحقق احرام دارد و مشمول «ولا یجاوز المیقات إلا من علة» نمی‌شود.

همچنین استدلال‌هایی که برای اثبات نظریه دوم مطرح شد، قابل بررسی است. در استدلال اول که کلام علامه حلی است، اشکالی وجود ندارد؛ زیرا ایشان فرمودند دلیل این‌که چنین شخصی باید نیت کند و نزع لباس و لبس ثوبین را به بعد از رفع عذر موکول نماید این است که حقیقت احرام چیزی جز نیت و تلبیه نیست، و درآوردن لباس‌ها از این جهت است که بعد از تحقق احرام، پوشیدن لباس مخیط حرام می‌شود، نه این‌که جزء حقیقت احرام باشد. پوشیدن دو تکه احرام نیز از لوازم بعدی است و جزو ماهیت احرام نیست.

 

با توجه به این دلیل، دیگر مجالی برای استناد به مکاتبه حمیری و قاعده میسور باقی نمی‌ماند؛ زیرا وقتی حقیقت احرام با نیت و تلبیه محقق می‌شود، شخص نسبت به انجام احرام توانایی دارد و نیازی به تمسک به قاعده میسور نیست. علاوه بر این، مکاتبه حمیری نیز بیش از تأیید همین معنا دلالتی ندارد. قاعده میسور نیز از قواعدی است که اثباتاً و سلباً محل اختلاف جدی بین فقهاست و تحقیقی که ذیل این قاعده انجام شده ـ همان‌طور که محقق خویی رضوان‌الله تعالی علیه نیز قائل‌اند ـ دلالت بر بی‌اعتباری آن دارد.

 

بنابراین روشن می‌شود که برای اثبات نظریه دوم و آنچه حضرت امام در متن، به تبع سایر محققین، مطرح فرموده‌اند، نیازی به استناد به مکاتبه حمیری و قاعده میسور نداریم؛ همان‌گونه که ادله‌ای که برای لزوم تأخیر احرام از میقات در این فرض ذکر شد نیز قابل قبول نیست.

 

در نتیجه:

لو كان مريضاً ولم يتمكّن من نزع اللباس ولبس الثوبين، يجزيه النيّة والتلبية، فإذا زال العُذر نزعه ولبسهما، ولايجب عليه العود إلى الميقات.[5]

اگر کسی به هر دلیلی نتوانست لباس‌ها را از تن درآورد، می‌تواند در همان‌جا با نیت و تلبیه محرم شود، و هرگاه عذر او برطرف شد، لباس‌ها را درآورده و لباس احرام بپوشد. معنا ندارد که بعد از انعقاد احرام، بگوییم دوباره باید به میقات برگردد تا احرام را تجدید کند.

 

این تمام مسئله پنجم بود تا برسیم به مسئله ششم، ان‌شاءالله.

 


logo