1404/09/15
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله چهارم تاخیر احرام از میقات عمدا/أحكام المواقيت /كتاب الحج
موضوع: كتاب الحج/أحكام المواقيت /مسئله چهارم تاخیر احرام از میقات عمدا
(مسألة 4): لو أخّر الإحرام من الميقات عالماً عامداً، ولم يتمكّن من العود إليه لضيق الوقت أو لعذر آخر، ولم يكن أمامه ميقات آخر، بطل إحرامه وحجّه، ووجب عليه الإتيان في السنة الآتية إذا كان مستطيعاً، وأمّا إذا لم يكن مستطيعاً فلايجب وإن أثم بترك الإحرام.[1]
در این مسئله که مربوط به تأخیر احرام از میقات به صورت عمدی است، در واقع چند فرع مرتبط با همین مسئله مطرح شده است.
فرع اول این است که اگر کسی احرام را از میقاتی که باید از آن محرم شود، عمداً به تأخیر بیندازد و در آن میقات اقدام به احرام نکند، و از طرفی در مسیر پیشروی خود به سمت مکه میقاتی دیگر وجود داشته باشد، و از سوی دیگر امکان بازگشت او به میقات قبلی که از آن تجاوز کرده است نیز وجود نداشته باشد؛ چون وقت بسیار تنگ است و اگر بخواهد مثلاً به میقات مسجد شجره برگردد و از آنجا محرم شود، حج را از دست میدهد، یا به خاطر عذر دیگری؛ مثلاً از کسانی است که مرجع دینی او میفرماید باید از داخل مسجد شجره محرم شود، ولی مسجد شجره را بستهاند یا محوطه مسجد شجرهای که باید از آنجا محرم شود مسدود شده است.
در اینجا حکم چنین شخصی چیست؟ آیا اساساً احرام او از هر جای دیگری ـ حتی از میقاتی که در پیش روی اوست ـ منعقد نمیشود و باید گفت حج او امکان تحقق ندارد؟ یا این شخص میتواند از میقات دومی که در پیش روی او قرار دارد اقدام به احرام نماید؟
عرض میکنیم که در واقع کسی که از میقاتی میگذرد ـ همانگونه که در ذیل مسئله گذشته مطرح شد ـ با تجاوز از میقات بدون احرام، نهایتاً به یک حکم تکلیفی عمل نکرده و از این جهت مرتکب گناه شده است، ولی این گذشتن، هرچند عمدی باشد، مانع از امکان اقدام به احرام و انجام حج نخواهد شد. بلکه میتواند از میقات روبهروی خود اقدام به احرام نماید؛ به دلیل اینکه رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله تمام این مواقیت را به عنوان مکانهای احرام معرفی کردهاند و جواز احرام از این مواقیت را مقید به این نکردهاند که قبل از آنها میقات دیگری وجود نداشته باشد. بنابراین، اگر میقات دیگری مانند جُحفه در مسیر او باشد، میتواند به آن میقات برود و از آنجا محرم شود.
اما اگر در مسیری که طی میکند با هیچ میقات دیگری مواجه نشود، و مثلاً از مدینه و مسجد شجره عبور کند و مسیرهایی را طی کند که جُحفه نیز در آن مسیر قرار نداشته باشد، چنین شخصی با گذشتن از میقات، اگرچه مرتکب گناه شده است، ولی میتواند از مکانی که در آن قرار گرفته است، چنانچه هنوز وارد حرم نشده باشد، اقدام به احرام نماید. و اگر داخل حرم شده است و امکان خروج از حرم برای او وجود دارد، باید به خارج از حرم برود و از آنجا محرم شود. و اگر امکان خروج از حرم برای او وجود ندارد، میتواند از همان داخل حرم اقدام به احرام بکند؛ یعنی در جایی که واقعاً وقت ندارد و امکان خروج برایش فراهم نیست.
لکن در بیان حضرت امام رضوانالله تعالی علیه، در فرضی که شخص از میقات عمداً بدون احرام عبور میکند و امکان بازگشت به میقات برای او وجود ندارد و در پیش روی او نیز میقاتی که بتواند در آن احرام ببندد وجود ندارد، میفرمایند: چنین شخصی احرامش باطل است و احرام او از هر جایی که بخواهد ـ چه خارج حرم و چه داخل حرم ـ باطل خواهد بود و حج او نیز با این احرام باطل است.
ظاهر امر این است که حضرت امام رضوانالله تعالی علیه ما نحن فیه را با باب تیمم مقایسه کردهاند؛ زیرا در باب تیمم، اگر فقدان آب از روی اختیار باشد ـ مثلاً شخص آب در اختیار دارد و عمداً آن را از بین میبرد ـ علیالمشهور تیممی که میگیرد باطل است و نمازی که با آن تیمم بخواند نیز باطل خواهد بود، و باید بعداً خارج از وقت، نماز را اعاده یا قضا کند. و به نظر میرسد غیر از این قیاس، دلیل دیگری برای ادعای بطلان حج در ما نحن فیه ذکر نشده است.
اما کسانی که قائل به صحت هستند، به نظر میرسد مستندشان صحیحه حلبی باشد؛ زیرا در صحیحه حلبی آمده است:
عن حماد، عن الحلبي قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل ترك الاحرام حتى دخل الحرم، از مردی سؤال شد که احرام را ترک کرده و بدون احرام وارد حرم شده است. حضرت فرمودند:
فقال: يرجع إلى ميقات أهل بلاده الذي يحرمون منه فيحرم، به میقاتی که اهل بلادش از آن محرم میشوند برگردد و از همانجا محرم شود.
فإن خشي أن يفوته الحج فليحرم من مكانه، و اگر میترسد که در صورت بازگشت، حج از دستش برود، از همان مکانی که هست محرم شود.
فإن استطاع أن يخرج من الحرم فليخرج. [2] و اگر بتواند از حرم خارج شود، خارج شود و از بیرون حرم محرم گردد.
مفهوم این روایت آن است که اگر امکان خروج هم وجود نداشته باشد و ضیق وقت اجازه ندهد، از داخل حرم محرم شود. اطلاق این صحیحه دلالت دارد بر اینکه هر کس از میقات بدون احرام عبور کند و سپس احرام بیاورد، احرام او منعقد میشود؛ هرچند این فرد با گذشتن از میقات بدون احرام مرتکب گناه شده باشد، چه این گذشتن عمدی باشد، چه سهوی، و چه از روی جهل.
بلکه برخی گفتهاند تعبیر « عن رجل ترك الاحرام » اساساً ظهور در ترک عمدی دارد؛ زیرا وقتی گفته میشود فلانی فلان کار را ترک کرد، ظاهر در این است که ترک او از روی علم و عمد بوده است. اگر ترک از روی جهل بود، مناسب بود گفته شود: «جهل بوجوب الإحرام» یا «جهل بعدم جواز التجاوز عن المیقات».
در هر صورت، حتی اگر ظهور در ترک عمدی را نپذیریم، حداقل اطلاق این صحیحه شامل تارک عمدی نیز میشود. لذا به نظر میرسد حکم به صحت در این فرض، حکم درستی باشد.
تتمهای در این بحث باقی مانده که انشاءالله در ادامه عرض خواهد شد.
و الحمدلله ربّ العالمین،
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد.