1404/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
احرام قبل از میقات جائز نیست/أحكام المواقيت /كتاب الحج
موضوع: كتاب الحج/أحكام المواقيت /احرام قبل از میقات جائز نیست
خلاصه حکم اصلی و استثنا
بحث در این مطلب بود که احرام قبل از میقات جایز نیست و اگر کسی قبل از یکی از مواقیت که مشخص شده است محرم بشود، منعقد نمیگردد. و اگر احیاناً کسی قبل از میقات محرم شود و بخواهد از میقات عبور کند، این هم کفایت نمیکند. بر این اساس، احرام قبل از مواقیت جایز نبوده و منعقد نمیشود و شخص باید در میقات محرم شود، مگر در دو موضع: (مسألة 1): لايجوز الإحرام قبل المواقيت، ولاينعقد، ولايكفي المرور عليها محرماً، بل لابدّ من إنشائه في الميقات، ويُستثنى من ذلك موضعان:[1]
بررسی فروع مسئله
فرع اول: عدم جواز احرام قبل از میقات
فرع اول، همانطوری که در جلسه قبل هم مطرح شد، این است که احرام قبل از میقات جایز نیست. که در این خصوص مطالبی در جلسه قبل مطرح شد و تکرار نمیکنیم.
فرع دوم: عدم انعقاد احرام قبل از میقات
فرع دوم این است که احرام قبل از میقات اساساً منعقد نمیشود. دلیل بر این مطلب، مجموعهای از روایات است.
ذکر برخی روایات دال بر بطلان
یکی از این روایات، صحیحه حلبی است. در صحیحه حلبی که در خصوص مواقیت وارد شده است، میفرماید: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ اَلْحَلَبِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : اَلْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، لاَ يَنْبَغِي لِحَاجٍّ وَ لاَ لِمُعْتَمِرٍ أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لاَ بَعْدَهَا[2] کلمه «لا ینبغي» به معنای عدم جواز است. و دلیل بر این مطلب، روایات دیگری است که اساس احرام قبل از میقات را نفی میکند. لذا در واقع «لا ینبغي» دلالت بر عدم جواز دارد که در حقیقت ارشاد به عدم انعقاد احرام است.
دومین روایت، صحیحهای است که میفرماید: ومن أحرم دون الوقت فلا إحرام له. [3] کسی که قبل از میقات محرم شود، احرام برای او منعقد نشده است.
باز روایت سومی وجود دارد – معتبره میسر[4] – که وعنهم، عن أحمد بن محمد، عن علي بن النعمان، عن علي بن عقبة، عن ميسر قال: دخلت على أبي عبد الله عليه السلام وانا متغير اللون، فقال لي: من أين. أحرمت؟ قلت: من موضع كذا وكذا، خدمت امام رسیده بودم، رنگم پریده بود. خطاب کرد و من از کجا محرم شدی؟ عرض کردم از فلان مکان. فقال: رب طالب خير تزل قدمه، خیلی جالب است، خیر هستند اما قدم آنها به اشتباه میرود – گمراه میشود –. ثم قال يسرك ان صليت الظهر أربعا في السفر؟ امام فرمود: آیا میتوانی نماز ظهر را در مسافرت چهار رکعت بخوانی؟ قلت: لا، عرض کردم نه. قال فهو والله ذاك. همونطوری که نمیتوانی نماز ظهر را چهار رکعت در سفر بخوانی، اینجا هم قبل از میقات نمیتوانی به دلخواه خودت محرم بشوی.
در هر صورت، مجموع این روایات دلیل واضحی هستند بر این که احرام قبل از میقات جایز نیست.
فرع سوم: لزوم انشاء احرام در میقات حتی با عبور از آن
فرع سوم این است که در ادامه فرمودند: ... بل لابدّ من إنشائه في الميقات، ...:[5] اگر کسی احیاناً قبل از میقات محرم شد، مجرد عبورش از میقات کفایت نمیکند، بلکه باید چنانچه به میقات رسید، محرم بشود. دلیل بر این مطلب هم واضح و روشن است. اولاً همان صحیحه حلبی[6] که ذکر شد، کاملاً دلالت بر این مطلب دارد. علاوه بر آن، روایاتی که عبور از مواقیت را بدون احرام اجازه نمیدهند، دلالت میکند بر اینکه باید در خود میقات شخص محرم بشود. در غیر این صورت، احرام قبل از میقات – ولو با عبور از میقات – باشد،کفایت نمیکند
فرع چهارم: بررسی نذر احرام قبل از میقات
چهارمین فرع در خصوص مورد اول از استثنا است که حضرت امام متعرض میشوند. که در خود این فرع چهارم، چند مسئله مطرح میشود.
مسئله اول: صحت نذر احرام قبل از میقات
مسئله اول این است که میفرماید: أحدهما: إذا نذر الإحرام قبل الميقات، فإنّه يجوز ويصحّ ويجب العمل به، [7] در این مسئله در حقیقت این سوال مطرح میشود که آیا اگر کسی قبل از میقات – مثلاً در مسیر مسجد شجره در مدینه – یا در قبل از مدینه یا در قبل از سایر مواقیت – نذر کند که از آن مکان محرم بشود، آیا نذر احرام او و به تبع انجام احرام او صحیح است یا خیر؟
همانطوری که از تتبع در کلمات فقها استفاده میشود، مشهور فقها معتقد به این هستند که نذر احرام قبل از میقات صحیح است و اگر کسی چنین نذری را نمود، باید به آن عمل بکند و احرامش منعقد میشود. ولی خب برخی مثل علامه در مختلف[8] و یا شیخ صدوق و همچنین از ظاهر محقق در معتبر استفاده میشود که خلاف این را گفتهاند.
ادله مشهور فقها بر صحت نذر
و انما الکلام در خصوص دلیل مشهور فقها بر صحت این نذر و انعقاد احرام است. عرض میکنیم برای اثبات صحت این نذر به چند روایت استناد شده است.
روایت اول: موثقه ابوبصیر
روایت اول، موثقه ابوبصیر عن ابی عبدالله علیه السلام است که قال: عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول: لو أن عبدا أنعم الله عليه نعمة أو ابتلاه ببلية فعافاه من تلك البلية فجعل على نفسه أن يحرم بخراسان كان عليه أن يتم[9] . اگر کسی مبتلای به بلیه شد یا نعمتی از نعمات خداوند به او داده شد و به شکرانه آن نعمت و یا عافیت از آن بلا، نذر کرد که از خراسان محرم شود، «کان علیه ان یتم»؛ بر او لازم است که حجش را با همین احرام به پایان برساند.
روایت دوم: روایت علی بن ابی حمزه
روایت علی بن ابی حمزه است که میگوید: وباسناده عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن إسماعيل، عن صفوان، عن علي بن أبي حمزة قال: كتبت إلى أبي عبد الله عليه السلام أسأله عن رجل جعل لله عليه أن يحرم من الكوفة، قال: يحرم من الكوفة[10] . که کسی که چنین نذری کرده، از کوفه میتواند محرم بشه. البته این روایت – خب چون ابی حمزه بطائنی درش وجود دارد – ضعف سندی دارد.
روایت سوم: روایت منقول از شیخ طوسی
روایت حالا سوم میماند، روایتی است که شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه نقل کرده از حلبی که آن هم از امام سوال میکند... چون ادامش باید حرف داشته باشد برای جلسه بعد