« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1404/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

التاسع: محاذاة أحد المواقيت الخمسة/أحكام المواقيت /كتاب الحج

 

موضوع: كتاب الحج/أحكام المواقيت /التاسع: محاذاة أحد المواقيت الخمسة

 

میقات نهم: محاذات مواقیت

بحث پیرامون نهمین مکانی بود که محرمین می‌توانند جهت احرام از آن اماکن اقدام نمایند، که در تعبیر سید یزدی از آن اماکن به میقات یاد شده؛ به این معنا که تمام ده مکان را عنوان می‌دهند، به خلاف حضرت امام که پنج مورد را میقات می‌دانند و بعداً البته از این مکان‌ها یاد می‌کنند.

 

در خصوص نهمین مورد، سید یزدی فرمودند: التاسع: محاذاة أحد المواقيت الخمسة، وهي ميقات من لم يمر على أحدها، والدليل عليه صحيحتا ابن سنان، ولا يضر اختصاصهما بمحاذاة مسجد الشجرة بعد فهم المثالية منهما، وعدم القول بالفصل، ومقتضاهما محاذاة أبعد الميقاتين إلى مكة إذا كان في طريق يحاذي اثنين، فلا وجه للقول بكفاية أقربهما إلى مكة، وتتحقق المحاذاة بأن يصل في طريقه إلى مكة إلى موضع يكون بينه وبين مكة باب وهي بين ذلك الميقات ومكة بالخط المستقيم، وبوجه آخر أن يكون الخط من موقفه إلى الميقات أقصر الخطوط في ذلك الطريق [1]

نهمین مکان از اماکنی که می‌شود از آنجا محرم شد، عبارت است از مکان‌هایی که برابر با یکی از میقات‌های پنج‌گانه معروف قرار می‌گیرد؛ مکانی که در سمت راست یا سمت چپ، محاذاتی از میقات از مواقیت واقع شده است. وهي ميقات من لم يمر على أحدها، این محاذات برای کسانی است که نمی‌توانند به هر دلیلی به یکی از مواقیت بروند و از مواقیت عبور می‌کنند؛ مثل کسی که خوابش برده از میقات رد شده، فراموش کرده در میقات احرام ببندد.

 

ادله میقات بودن محاذات

والدليل عليه صحيحتا ابن سنان، دلیل بر این مطلب هم دو صحیحه ابن سنان است که در تعبیر سید یزدی به عنوان دو صحیحه یاد می‌شود. در حالی که در حقیقت، همان‌طوری که سید محقق خویی می‌فرمایند، اینها یک روایت بیشتر نیستند، نهایتاً اختلاف طریق سبب شده است که ایشان به عنوان دو صحیح نام ببرند. و ما در جلسه قبل هم این دو صحیحه را نقل کردیم.

 

اشکالات و مباحث در استدلال به روایات

نهایتاً بعد از ذکر این دو صحیحه، عرض کردیم اشکالاتی و بلکه یک سری مباحثی در خصوص استدلال به این روایات مطرح شده است.

 

بحث اول: وجود معارض

یکی از مباحث، وجود معارض برای این صحیحه بود که در کلام کلینی مرسله نقل شده بود. ولی جواب از آن به اعتبار ضعف سند این مرسله روشن است.

 

بحث دوم: محدودیت دلالت روایت به مسجد شجره

و دومین جهتی که در خصوص استدلال به این روایت مطرح است، این است که مورد این روایات، یک مصداق از مصادیق محاذات می‌باشد و آن ذات مسجد شجره است. چون در متن این صحیحه اینطور آمده است که: فَلْيَكُنْ إِحْرَامُهُ مِنْ مَسِيرَةِ سِتَّةِ أَمْيَالٍ فَيَكُونُ حِذَاءَ الشَّجَرَةِ مِنَ الْبَيْدَاء وَ یا تعبیر دیگر فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى يُحْرِمُ مِنَ الشَّجَرَةِ ثُمَّ يَأْخُذُ أَيَّ طَرِيقٍ شَاءَ. ِ[2] . و ذکر این مصداق می‌تواند دایره دلالت این روایت صحیحه را – یا این دو روایت صحیح را – تنگ‌تر بنماید. به دلیل اینکه در آن مسجد شجره نقل شده و تعدی از مورد روایت – موازات مسجد شجره – به محاذات سایر مواقیت نیاز به استدلال دارد.

 

بررسی امکان تعمیم حکم به سایر مواقیت

در خصوص این جهت عرض می‌کنیم: شکی نیست در اینکه ذکر یک قید و یا یک مصداق در یک روایت، بی‌دلیل نیست و می‌تواند حکایت از این کند که برای آن مصداق خصوصیتی وجود دارد. لذا شکی نیست در اینکه تعدی از محاذات مسجد شجره به سایر مواقیت، طبعاً علی خلاف القاعده است، الا اینکه ثابت شود ذکر این مصداق تنها از نظر بیان یک مثال برای ذات می‌باشد. مثلاً ثابت شود که به دلیل اینکه شجره، قبور از آن در جهت احرام بستن بیشتر از سایر مواقیت بوده است و کسانی هم که به هر دلیلی نمی‌توانسته‌اند از این مسجد محرم بشوند زیاد بودند، عنوان مسجد شجره به عنوان مثال ذکر شده است.

 

لکن اثبات این مطلب که ذکر مسجد شجره و این قید از باب مثال است، نیاز به دلیل دارد. چون حمل بر مثال بودن مسجد شجره به این است که این قید، قید نیست. و اگر در کلام شارع مقدس چیزی مازاد بر یک عام و یا یک مطلق آورده شد، حکمت مولا اقتضا می‌کند که در جهت ذکر آن قید، هدفی دارد. و مهمترین هدفی که می‌تواند در این خصوص حسب مورد توسط شارع گردد، تحدید دایره موضوع در کلام خودش است. و به تعبیری، ذکر یک قید در کلام شارع فی‌نفسه ظهور دارد در دخالت آن قید در موضوع و دخالت آن در سقوط حکم. آنچه که نیاز به اثبات دارد این است که ثابت کنیم ذکر قید در کلام به لحاظ دخالت این قید در موضوع نیست و از باب مثالیت این را آورده است. و ما در صحیحه عبدالله بن سنان چنین چیزی را نمی‌بینیم.

 

بررسی اختلاف نظر سید یزدی و محقق خویی

لذا اینکه سید یزدی می‌فرماید: ولا يضر اختصاصهما بمحاذاة مسجد الشجرة بعد فهم المثالية منهما، وعدم القول بالفصل، می‌تواند مورد اشکال قرار بگیرد. لذا محقق خویی رضوان الله تعالی علیه در شرح عروه با سید یزدی مخالفت می‌کند و می‌فرماید که: [3] والظاهر هو الاقتصار على مورد الصحيحة لان الحكم على خلاف القاعدة، ولا يمكن الغاء هذه القيود لان جميع هذه القيود والخصوصيات مأخوذة في كلام الامام (ع) على نحو القضية الحقيقية الشرطية. وحملها على مجرد المثال بعيد جدا، ولذا اقتصرنا في المناسك على مورد النص[4] . می‌گوید: ما اکتفا کردیم به همین جا. لذا گفتیم نهمین مورد از مواردی که می‌شود محرم شد، محاذات با مسجد شجره است. کسی که از فاصله دیگر، از یک طریق دیگر که روبروش میقات است می‌گذرد، می‌تواند در ذات با مسجد شجره قرار گرفت وارد بشود.

 

لکن این فرمایش سید خویی رضوان الله تعالی علیه از آن جهت قابل نقد است که وقتی در صحیحه عبدالله بن سنان دقت می‌کنیم، می‌بینیم ذکر محاذات شجره از آن جهت است که مورد بحث در خصوص کسی است که مقیم در مدینه شده و حدود یک ماه در آنجا اقامت کرده و بعد به هر دلیلی می‌خواهد برای انجام مناسک حج از یک مسیر دیگری غیر از مسیری که مسجد شجره در آن است، به مکه برود. طبعاً وقتی که از این مطلب باشد، طبیعی است که امام علیه السلام بفرماید که اگر کسی در مدینه مقیم شد – از آن جهت که میقات او می‌شود میقات مسجد شجره – چنانچه مجبور شد از مسیر دیگری برود که روبروی او و در مسیر او مسجد شجره نیست، چنانچه به ذات محاذات مسجد شجره رسید، اقدام به احرام کند.

دفاع از دیدگاه سید یزدی و تعمیم حکم

حالا شما فرض کنید اگر مورد بحث کسی بود که مقیم در قبل از قرن المنازل بود یا مقیم در قبل از یلملم بود و همین سوال از امام علیه السلام صورت می‌گرفت، طبعاً پاسخی که حضرت امام به او می‌دادند این بود که اگر در محاذات یلملم قرار گرفتید از آنجا محرم بشوید، اگر در محاذات قرن المنازل قرار گرفتید از آنجا محرم بشوید. لذا همان‌طوری که سید یزدی در عروه می‌فرمایند، از روایت عبدالله ابن سنان استفاده می‌شود که اساساً ذکر مقیم در مدینه به عنوان یک ماه، به عنوان یک مثال برای کسی مطرح می‌شود که به هر دلیلی در خود میقات نمی‌تواند محرم بشود و از محاذات میقات از مواقیت می‌گذرد. لذا این فرمایش آقای خویی، فرمایش قابل دفاع نیست و فرمایش سید یزدی تقویت می‌شود.

نکته باقی‌مانده برای جلسه آینده

حالا نکته دوم و جهت سومی که باز باید مورد بحث قرار بگیرد، در خصوص این است که در متن این دو صحیحه یا یک صحیحه، اقامت به مدت یک ماه در مدینه مطرح شده. آیا برای اقامت به مدت یک ماه موضوعیت وجود دارد یا نه؟ این هم به صورت باز می‌ماند که انشالله بماند برای جلسه بعدی.


logo