« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1404/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

میقات هشتم: فخ/أحکام المواقیت /کتاب الحج

 

موضوع: کتاب الحج/أحکام المواقیت /میقات هشتم: فخ

میقات هشتم: فخّ

در بحثی که تعقیب می‌کنیم، به هشتمین مورد از مواردی رسیدیم که به‌عنوان میقات به معنای محل جواز احرام معرفی شده است. سید یزدی در عروه می‌فرمایند: الثامن: فخ وهو ميقات الصبيان في غير حج التمتع عند جماعة بمعنى جواز تأخير إحرامهم إلى هذا المكان، لا أنه يتعين ذلك، ولكن الأحوط ما عن آخرين من وجوب كون إحرامهم من الميقات، لكن لا يجردون إلا في فخ، ثم إن جواز التأخير على القول الأول إنما هو إذا مروا على طريق المدينة، وأما إذا سلكوا طريقا لا يصل إلى فخ فاللازم إحرامهم من ميقات البالغين.[1]

فخّ یک صحرا است، یک وادی نزدیک به مکه که یک فرسخ از مکه فاصله دارد. به‌عنوان میقات در غیر حج تمتع شناخته می‌شود.

اگرچه برخی این مطلب را نپذیرفته و معتقدند حکم صبیان با حکم بالغین یکی است. تنها تفاوت که بین صبیان و بالغین وجود دارد، در خصوص حج، وجوب بر بالغین و استحباب آن برای غیر بالغین است؛ لذا همان‌طور که در نماز هر آنچه برای بالغین معتبر است برای بچه نیز – مثل پوشش رأس و بدن در جنس مؤنث – معتبر است، کذلک در احرام نیز همین‌طور است.

لذا اطلاق نصوصی که درباره مواقیت وارد شده است و ما را از تأخیر احرام از میقاتی که می‌گذریم نهی می‌کند، همان‌طور که شامل بالغ می‌شود، شامل صبی نیز می‌شود.

البته در خصوص تجرید صبیان و درآوردن البسه، برخی روایات وجود دارد که تأخیر در این امر از میقاتی تا به فخّ را اجازه می‌دهند. گویا برای فرزندها و صبیان و کودکان، عدم پوشش لباس طبیعی برایشان با مشکل مواجه می‌شود؛ نه ازآن‌جهت که مشقت دارد و مشکل است، بلکه شارع مقدس امتناناً به آنها اجازه داده است که تا منطقه فخّ لباس‌های عادی خود را بپوشند.

 

روایت صحیحه ایوب

از جمله این روایات، صحیحه ایوب است: محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن أيوب أخي أديم قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام من أين يجرد الصبيان؟ از کجا کودکان لباس‌هایشان را در بیاورند؟ فقال: كان أبي يجردهم من فخ[2] . پدرم ( امام باقر) لباس‌های بچه‌ها را از فخّ در می‌آوردند که البته این روایت در سند آن – اگرچه طبق سندی که کلینی[3] نقل می‌کند سهل بن زیاد است – ولی طبق سندی که شیخ در تهذیب[4] می‌آورد، پاره‌ای از ایشان و روایت هم روایت معتبر و صحیح است.

 

و مقصود از «تجرید الاطفال» علی‌الظاهر، معنی درآوردن لباس از منطقه فخّ است. نه اینکه برخی برداشت کردند که مقصود از تجرید، احرام از فخّ است. چون هیچ منافاتی ندارد که شخص در میقاتی که از آن می‌گذرد، محرم کند؛ یعنی نیت و تلبیه را به او بگوید و او محرم بشود. نهایتاً لباس‌هایش را در منطقه فخّ از تن در بیاورد. مثل‌زن‌ها که احرام آنها متکی به این نیست که لباس‌های خود را از تن در بیاورند.

 

ماهیت احرام

و در حقیقت می‌توانیم بگوییم که اساس احرام را همان نیت و تلبیه شکل می‌دهد. نهایتاً پوشش لباس دوخته بعد از احرام چون حرام است، برای اینکه افراد مرتکب این حرام نشوند و عواقب دیگر متوجه آنها نشود، دستور به نزع و کندن لباس‌ها در قبل از نیت و تلبیه می‌دهند.

درهرصورت، نهایت ما از مجموع اینها استفاده می‌کنیم که اگر طفلی از یکی از مواقیت بگذرد، باید از همان میقات – چنانچه به‌قصد انجام حج و عمره می‌گذرد – محرم بشود. نهایتاً در فخّ می‌تواند لباس‌های خود را از تن در بیاورد.

 

بررسی دیدگاه صاحب حدائق و نقد آن

برخی از فقها مثل صاحب حدائق[5] مدعی آن هستند که گویا باید با اطفال همان معامله صورت بگیرد که با غیر اطفال صورت می‌گیرد. به دلیل اینکه در برخی از روایات معتبره وجود دارد که: انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم؛[6] یعنی اطفالی را که همراه دارید به جحفه ببرید و هر آنچه با محرم انجام می‌دید با او هم همین انجام بگیرد. ولی از این مسئله این‌طور پاسخ داده شده است که علی‌الظاهر مقصود از آنچه در این صحیحه آمده است، این است که می‌خواهد بفرماید: کندن جامه‌های مخیط از بدن و ترتیب لوازم احرام و اجرای احکام آن بر کودکان، امری است که موردتوجه مثل این صحیحه است و ناظر به موضوع احرام نیست. کمااینکه صحیحه ایوب همین مطلب را دلالت می‌کند.

لذا می‌توانیم این‌گونه نتیجه بگیریم که از دو حالت خارج نیست:

حالت اول: عبور کودک از میقات

طفلان کودک به همراه خانواده خودش از مواقیت می‌گذرد و عبور می‌کند که در این صورت حق عبور از آن میقات را بدون احرام ندارد، بلکه باید او را از میقات با تلقین نیت و تلبیه محرم کنند. نهایتاً می‌تواند در جهت کندن لباس‌ها تا منطقه فخّ – که یک فرسخ به مکه است – کندن لباس را به تأخیر بیندازد.

 

حالت دوم: عدم عبور از میقات

اینکه می‌تواند از میقات بگذرد و به منطقه فخّ رسیده محرم شود و تا آخر از مواقیت نمی‌گذرد. در این صورت می‌شود این بچه را از منطقه فخّ – و این مکان کما هو المشهور و المعروف منطقه‌ای برای میقات صبیان محسوب می‌شود – درصورتی‌که از مواقیت دیگر نگذرد.

 

و لذا است که اینکه سید یزدی می‌فرماید: الثامن: فخ وهو ميقات الصبيان في غير حج التمتع عند جماعة بمعنى جواز تأخير إحرامهم إلى هذا المكان، بعد می‌فرماید: ولكن الأحوط ما عن آخرين من وجوب كون إحرامهم من الميقات، لكن لا يجردون إلا في فخ،[7] – ناظر به همین مطلبی است که عرض کردیم که نهایت چیزی که ما از این روایات استفاده می‌کنیم این است که بچه‌ها را می‌توانید در جهت کندن لباس، مهلتی به آنها بدهید تا منطقه فخّ. اما اگر از میقاتی عبور کردند، حتماً لازم است که از آن میقات محرم بشوند و حق عبور از مواقیت را بدون احرام – یعنی نیت حج، نیت عمره و گفتن تلبیه – نخواهند داشت.

این هم هشتمین مورد از این موارد میقات. تا ان‌شاءالله برسیم به مورد نهم.

 


logo