« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1404/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی مواقیت دهگانه عروه (ششم مكة، هفتم دويرة الأهل)/أحكام المواقيت /كتاب الحج

 

موضوع: كتاب الحج/أحكام المواقيت /بررسی مواقیت دهگانه عروه (ششم مكة، هفتم دويرة الأهل)

در جلسات گذشته، طبق آنچه در تحریرالوسیله آمده بود، مواقیت خمسه مورد بحث قرار گرفت. در همان ابتدای بحث عرض کردیم که اگرچه حضرت امام تعداد مواقیت را پنج میقات معرفی می‌کند، اما سید یزدی تعداد مواقیت را ده میقات مطرح کرده‌اند که البته همان طوری که حالا بعداً هم عرض خواهیم کرد، هیچ منافاتی بین این دو نیست؛ نظر امام یک نوع از مواقیت است و نظر سید یزدی به نوع دیگر از مواقیت است که عام و خاص هستند.

 

طرح مواقیت اضافی از عروه

بر این اساس، ششمین میقات – چون عرض کردیم شایسته است این پنج میقات دیگری هم که سید یزدی مطرح کرده است مطرح بشود تا بحث تکمیل شود – سید در کتاب عروه می‌فرماید: السادس: مكة وهي لحج التمتع.[1] میقات ششم از مواقیت – یعنی مکان‌هایی که شخص باید از آنجا محرم شود – خود شهر مکه است. البته شهر مکه میقات برای احرام عمره تمتع یا عمره مفرده نیست، بلکه شهر مکه میقات برای احرام جهت انجام «حج تمتع» است.

 

تبیین میقات بودن مکه برای حج تمتع

بعد از اینکه ما از یکی از مواقیت پنج‌گانه گذشته برویم و برای عمره تمتع از آنجا محرم بشویم و بعد وارد مکه شده و اعمال عمره انجام بگیرد، طبعاً از احرام خارج می‌شویم و برای اعمال حج تمتع نیاز به احرام دیگری است که مکان انجام این احرام عبارت است از «مکه».

 

ادله میقات بودن مکه برای حج تمتع

اما دلیل اینکه مکه میقاتی برای احرام حج تمتع است، روایات متعدده‌ای است که در متن آن روایات وجود دارد، برخی از این روایات مشتمل بر احرام برای حج از مسجد الحرام است، برخی دیگر مشتمل بر انجام احرام حج از کعبه است و برخی دیگر از روایات هم مشتمل بر انجام احرام حج از «طریق»؛ یعنی خیابان‌های مکه است. که جمع بین این روایات، به حمل روایات دال بر انجام احرام از مسجد و یا کعبه بر استحباب است. به این معنا که احرام باید از شهر مکه جهت انجام حج تمتع انجام بگیرد، ولی مستحب است از داخل کعبه، اگر نشد از داخل مسجد الحرام انجام دهد. لذا در اصل اعتبار مکه به عنوان محل احرام حج تمتع هیچ بحث و اشکالی نیست.

 

بررسی روایت معارض (روایت اسحاق بن عمار)

لکن در همین جا یک روایت معتبری وجود دارد که از ظاهر این روایت ممکن است استفاده شود که میقات «ذات عرق» میقات است که طبعاً این روایت با روایاتی که مکه را به عنوان محل احرام حج معرفی کرده‌اند، مخالفت دارد. روایت، روایت معتبره اسحاق بن عمار عن ابی الحسن علیه السلام (امام کاظم) است که فی حدیث قال علیه السلام: كان أبي مجاورا ههنا (می‌گوید پدر من در مکه مدتی اقامت کرده بود) فخرج يتلقى (ملتقيا) بعض هؤلاء، فلما رجع فبلغ ذات عرق أحرم من ذات عرق بالحج ودخل وهو محرم بالحج.[2] امام کاظم نقل می‌کند که پدرم (امام صادق) رفته بود عمره تمتع انجام داده بود، بعد آمد از مکه بیرون، بعد به همراه عامه شد (یعنی اهل سنت شدیم) و وقتی که می‌آمد از مسیری که می‌خواست دوباره برگردد، در مسیرش ذات عرق بود، از همان ذات عرق برای حج تمتع محرم شد و این احرامش صحیح است.

پاسخ‌های به روایت اسحاق بن عمار

 

پاسخ اول: عدم تعیین نوع عمره

اولاً در این روایت معلوم نمی‌شود اساساً امام صادق که وارد مکه شده بود و مناسک را انجام داده بود، آنچه انجام داده است عمره تمتع بوده و یا عمره مفرده. چون این امکان وجود دارد که امام صادق علیه السلام رفته باشد و عمره مفرده انجام داده باشد، مدتی هم در مکه بوده و بعد خارج می‌شود، دوباره از مسیر ذات عرق که می‌خواهد بگذرد، محرم می‌شود. و مقصود از حج در اینجا اعمال مناسک حج تمتع نیست، بلکه مقصود آن است که قصد حج را دارد و طبیعتاً از ذات عرق که می‌خواهد بگذرد، برای عمره تمتع که مربوط به حج است محرم می‌شود. لذا مقصود از أحرم من ذات عرق بالحج ودخل وهو محرم می‌تواند این باشد که امام علیه السلام آنچه قبلاً انجام داده بوده عمره مفرده بوده، دوباره خارج می‌شود و از این مسیر عمره تمتع را جهت انجام حج انجام دهد.

 

پاسخ دوم: خروج اضطراری از مکه

دومین پاسخی که در این جهت ممکن است داده شود این است که اساساً ممکن است نظر روایت به این باشد که امام علیه السلام به خاطر یک نیازی که پیدا کرده بود از شهر مکه خارج شد. چون فردی که برای عمره تمتع محرم شده، اساساً حق خروج از مکه تا انجام اعمال حج را ندارد، مگر به خاطر یک نیازی باشد. و این احتمال وجود دارد که امام علیه السلام به خاطر نیازی از شهر مکه بعد از انجام عمره تمتع خارج می‌شود و بر حسب نیازی که پیدا می‌کند به ذات عرق می‌رسد و از ذات عرق به احرام حج محرم می‌شود. به جهت اینکه وقت آمدن به داخل مکه و محرم شدن از مکه را ندارد، از ذات العرق محرم می‌شود تا مستقیماً برود به «عرفات». خب این هم یک احتمال دیگر.

 

قرینه باشد بر اینکه حجی که امام از ذات عرق اقدام به آن کرده است، حج تمتع نبوده است، بلکه به لحاظ اینکه مجاور مکه شناخته می‌شود چون مدتی اقامت داشته است از ذات عرق اقدام به حج قران و یا افراد کرده است؛ یعنی به عنوان کسی که فاصله‌اش از مکه آن چهل و هشت میل نمی‌باشد. لذا با توجه به این بیاناتی که مطرح شد، این روایت نمی‌تواند دلیل شود بر این که فرد در حال اختیار می‌تواند از خارج از مکه برای حج تمتع محرم شود.

 

میقات هفتم: دويرة الأهل، أي المنزل،

هفتمین میقاتی که سید در عروه ذکر می‌کند این است که السابع: دويرة الأهل، أي المنزل، وهي لمن كان منزله دون الميقات إلى مكة، بل لأهل مكة أيضا على المشهور الأقوى وإن استشكل فيه بعضهم فإنهم يحرمون لحج القران والإفراد من مكة، بل وكذا المجاور الذي انتقل فرضه إلى فرض أهل مكة، وإن كان الأحوط إحرامه من الجعرانة وهي أحد مواضع أدنى الحل، للصحيحين الواردين فيه، المقتضى إطلاقهما عدم الفرق بين من أنتقل فرضه أو لم ينتقل، وإن كان القدر المتيقن الثاني، فلا يشمل ما نحن فيه، لكن الأحوط ما ذكرنا عملا بإطلاقهما، والظاهر أن الإحرام من المنزل للمذكورين من باب الرخصة، وإلا فيجوز لهم الإحرام من أحد المواقيت، بل لعله أفضل، لبعد المسافة وطول زمان الإحرام.[3]

 

«الاهل» یعنی منزل. لذا اگر انشالله مشرف بشوید می‌بینید در همان فرودگاه هم بعضی از مسافرین خارجی در جده آمدند، در فرودگاه در فرودگاه جده از هواپیما که آمدن پایین، محرم است. دلیلش این است این‌ها برای انجام عمل عمره تمتع از منزل محرم شدند

 

اختلاف نظر در شمول میقات اهل

حالا در رابطه با اینکه دويرة الأهل وسعت اعتبار این برای چه کسانی است، در چه حدی هست، برخی انظاری در این خصوص حالا مطرح است که آیا این اختصاص دارد به کسانی که آن واجبشان حج تمتع بوده به واجب اهل مکه که قران و افراد و این‌هاست منتقل شده یا نه؟ اختصاص به آنها ندارد؟ که انشالله عرض خواهیم کرد.

 


[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص220، أبواب مواقیت، باب22، ح8، ط الإسلامية.. وعن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان، عن إسحاق ابن عمار قال: سألت أبا الحسن عليه السلام عن المتمتع يجئ فيقضي متعة ثم تبدو له الحاجة فيخرج إلى المدينة وإلى ذات عرق أو إلى بعض المعادن، قال: يرجع إلى مكة بعمرة إن كان في غير الشهر الذي تمتع فيه، لان لكل شهر عمرة، وهو مرتهن بالحج، قلت: فإنه دخل في الشهر الذي خرج فيه، قال: كان أبي مجاورا ههنا فخرج يتلقى (ملتقيا) بعض هؤلاء، فلما رجع فبلغ ذات عرق أحرم من ذات عرق بالحج ودخل وهو محرم بالحج
logo