« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1404/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

ذوالحلیفه/أحكام المواقيت /كتاب الحج

 

موضوع: كتاب الحج/أحكام المواقيت /ذوالحلیفه

 

بحث درباره «حج» بود. در جلسه پیشین، هم کلام حضرت امام در متن «تحریر الوسیله» و هم فرمایش آیت‌الله سید یزدی در «عروه» مطرح کردیم که حضرت امام در متن تحریر، مواقیت عمره حج را پنج میقات می‌شمارند، ولی سید یزدی در کتاب خود، بر اساس آنچه در اخبار و روایات وارد شده است، فرمودند: در برخی از روایات پنج میقات و در برخی دیگر شش میقات. و از مجموعه اخبار و روایات استفاده می‌شود که مواقیتی که برای عمره حج تعیین شده است، ده میقات است.

 

ابتدا در خصوص آن پنج میقاتی که مورد اتفاق است، وارد می‌شویم. یکی از آن پنج میقاتی، میقات اهل مدینه است؛ شهر مدینه یا کسانی که از «ذوالحلیفه» عبور می‌کنند. در اصل، مشروعیت احرام از این میقات و آنچه دلالت بر میقات بودن آن دارد، بحث می‌شود. تاره اخری درباره این مسئله بحث شده که آیا مقصود از «ذوالحلیفه» که در روایات به عنوان میقات شناخته شده، خصوص همان مکانی است که امروز مسجد شجره – که البته از قدیم مسجد شجره در آنجا واقع شده – وجود دارد، یا فراتر از مسجد و بیرون از مسجد را هم شامل می‌شود؟ به تعبیر دیگر، آیا مقصود، منطقه‌ای است که الان آنجا وجود دارد و در آن منطقه مسجد شجره واقع شده، یا مقصود، خصوص همان مکانی است که مسجد شجره در آن واقع شده؟ و بر فرض اینکه خصوص آن مکان باشد، آیا خصوص مسجد قدیم ملاک است یا مسجد جدید را هم شامل می‌شود؟

 

اما در خصوص مطلب اول عرض می‌کنیم: شکی در میقات بودن «ذوالحلیفه» وجود ندارد و تقریباً میقات بودن آن، مسئله‌ای متفق‌علیه است. البته این اتفاق، از نوع اجماع مصطلح فقهی نیست؛ چرا که این اتفاق، مستند به روایات و اخبار متظاهره است. یعنی اصل دلیل بر میقات بودن، اخبار و روایات است و نهایتاً به دلیل وجود روایات متظاهره، میقات بودن اینجا متفق‌علیه شده است. روایات در این زمینه متعدد است؛ یکی از این روایات، «صحیحه حلبی» است که در آن می‌فرماید: وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ [1] یعنی رسول مکرم اسلام(ص)، ذوالحلیفه را به عنوان یکی از مواضع احرام برای معتمر در حج یا در عمره مفرده معرفی کرده‌اند که مسجد شجره است.

 

انماء الکلام در مطلب دوم است؛ چون اصل میقات بودن این مکان، مورد بحث نیست. یعنی این که الْحُلَيْفَةِ آیا میقاتی که به عنوان یکی از مواقیت پنج‌گانه در کلام امام یا ده‌گانه در کلام سید یزدی معرفی شده، خصوص آن مکانی است که مسجد شجره در آن واقع شده یا اعم از آن است؟ در این مسئله اختلاف شده است. برخی فرموده‌اند: خصوص آن مکانی است که مسجد شجره واقع شده است. برخی دیگر فرموده‌اند: فراتر از آن منطقه است که مسجد شجره در آن واقع شده. بعضی فرموده‌اند: خصوص مسجد قدیم شجره، موضع احرام می‌باشد. برخی دیگر فرموده‌اند: مطلق مسجد شجره، اعم از مسجد قدیم یا مسجد جدید، موضع احرام است.

 

منشأ اختلاف آن است که روایات در مانحن فیه متعدد است. برخی از روایات، عنوان «ذوالحلیفه» را به عنوان میقات معرفی کرده‌اند و این عنوان عام است؛ هم شامل مکانی می‌شود که مسجد شجره در آن واقع شده و هم شامل خارج از آن می‌شود. در برخی دیگر از روایات، عنوان یا مسجد الشجره است یا «ذوالحلیفه» به مسجد شجره تفسیر شده است. نزاع بین دسته‌ای است که مطلق و دسته‌ای دیگر خاص. طبعاً در مقام جمع، باید مطلق را بر مقید حمل کرد. شاید به همین دلیل است که حضرت امام احتیاط کرده و می‌فرمایند: والأحوط الاقتصار على‌ نفس مسجد الشجرة، یعنی احوط آن است که احرام اکتفا به خود مسجد شود، نه نزدیک مسجد در خارج از آن. لا عنده في الخارج، بل لايخلو من وجه[2] علاوه بر حضرت امام(ره)، سید یزدی در عروه هم همین احتیاط را داده‌اند.

 

عرض می‌کنم که علی التحقیق و بر اساس قواعد اصولی و با دقت در روایات، به دو دسته روایت می‌رسیم: یک دسته روایاتی که عنوان «ذوالحلیفه» در آنها به کار رفته و دسته دیگر روایاتی که «ذوالحلیفه» در آنها به مسجد شجره تفسیر شده است. در تمام مواردی که یک فقیه با یک مطلق و یک مقید روبرو می‌شود، قاعده اصولی اقتضا دارد که مطلق حمل بر مقید شود. در روایتی آمده: وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ[3] و در روایت دیگری آمده: وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ [4] و در برخی روایات آمده: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَحْرَمَ مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَهِ»؛ از داخل مسجد شجره. با وجود چنین مقیدی، آن مطلق، تقید می‌خورد و در نتیجه، همان‌طور که هم حضرت امام فرمودند و هم سید یزدی مطرح می‌فرمایند، مسجد شجره به عنوان میقات تعین دارد.

 

البته توجه داشته باشید که وجود روایتی مثل «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَحْرَمَ مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَهِ» به تنهایی نمی‌تواند مقید آن اطلاقات باشد؛ چرا که روایتی که فعل رسول مکرم اسلام را نقل میکند اولاً این روایت از حیث سند ضعف دارد و ثانیاً دلالت بر تعیین مسجد شجره به عنوان میقات ندارد؛ نهایتاً می‌فرماید پیامبر(ص) از مسجد شجره محرم شده‌اند و این دلالت بر این ندارد که خارج از مسجد الشجره مشروعیت ندارد. لذا دلیل مقید، سایر روایاتی است که در این باب وجود دارد؛ مثل روایت صحیحه حلبی که چند دقیقه قبل عرض کردم، یا مثل روایت صحیحه ابن سنان، که میفرماید: فَيَكُونُ حِذَاءَ الشَّجَرَةِ [5]

یا مثل صحیحه ابراهیم بن عبدالحمید که در تفسیر ذوالحلیفه می‌فرماید: یعنی الاحرام من شجره. [6] «شجره» عنوان درختی است که در کنار آن اتفاقات مهمی افتاد و در همان مکان، مسجدی از قدیم بنا شد. همچنین بر اساس صحیحه علی بن رئاب وجود دارد که: إن رسول الله صلى الله عليه وآله وقت لأهل المدينة ذا الحليفة وهي الشجرة،[7] بر این اساس، شکی نیست در اینکه آنچه به عنوان میقات اهل مدینه و «مَنْ یَمُرُّ» یا «مَنْ فِی طَرِیق» معرفی شده، مکانی است که مسجد شجره در آن واقع شده است؛ به دلیل روایات مقیده‌ای که عرض کردم. در این جهت شکی نیست و کلام حضرت امام هم که فرمودند: «بَلْ لَا یَخْلُو مِنْ وَجَهٍ» اشاره به همین تقید مطلق به وسیله این مقیدات دارد.

 

انماء الکلام در این است که قبول کردیم مقصود، مسجد شجره است. آیا مقصود از مسجد شجره، مسجد قدیم است یا شامل مسجد جدید هم می‌شود؟ که در خصوص این، ان‌شاءالله جلسه فردا.

الْحَمْدُ لِلَّهِ.

 


logo