درس تفسیر استاد مهدی زمانیفرد
1400/02/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:تفسیر
ادامه آیه ۳۶: روایت اهلسنت: الدر المنثور جلد ۲ صفحه ۱۹: اخرج عبدالرزاق و احمد والبخاری و المسلم ما من مولود یولد الا و الشیطان یمسه حین یُولد فیستهل صارخا( گریه شدید) من مس الشیطان الا مریم و ابنها ثم قال ابوهریره واقروءا ان شئتم و انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم.
اشکال: این روایت درست نیست به چند دلیل:
۱-این آیه در بحث گریه بچه قابل تطبیق نیست زیرا مادر حضرت مریم که میگوید خدایا اینها را در پناه تو قرار دادم منظور یعنی گناه نکنند وقتی به مرحله تکلیف میرسند. تماس شیطان با بنیآدم وقتی است که زمینههای گناه و معصیت برای او پیدا میشود ولادت بچه یک امر تکوینی است در امور تکوینی که ربطی به شیطان ندارد حوزه کاری شیطان، جایی است که شخص، مکلف میشود و میخواهد به تکلیف الهی عمل کند (یا شاید در حالتی که تمیز پیدا کرده) .
۲-این روایت مخالف با روایات دیگر است که میگوید هر موجودی بر اساس فطرت پاک و پاکیزه متولد میشود.
۳-لازمهاش این است که حضرت مریم و حضرات عیسی از پیامبر ما جایگاهشان بالاتر باشد.
آیه ۳۷:
۵ جهت بحث: ۱-لغوی: ۲ لغت:
الف- کفّلها: ( باب تفعیل) کفِلَ یعنی کفالت نمود، کفیل شد کفَّل: کفیل قرار داد. ب-محراب: بر وزن مفعال. اسم آلت است یعنی آلت جنگیدن. این واژه از کلمه عبرانی واردشده در کلمات عربی . (معنای محراب این است: مکان مرتفعی از صحن مسجد که با چند پله به آن میرسیم و در اطراف آن دیوارهای کوتاهی قرار داده میشود این محرابی است که در دین یهود و مسیحیت رواج داشتهاست.)
۲-اعرابی: الف- بقبول حسن: بجای مفعول مطلق نشسته. قاعده این است در مفعول مطلق که از جهت ماده و صورت یکی باشد یعنی میگفت بتقبّل حسن؟جواب: در مفعول مطلق، مشارکت در همه جهات لازم نیست بلکه اونی که لازم است این است که آن مصدر با آن فعل، فیالجمله مشارکتی داشته باشند.
۲-کلما: کل + مای مصدریه ظرفیه (مابعد خودش را تاویل به مصدر میبرد؛ کل وقت دخول زکریا المحراب) بعضی جاها کلُّما و بعضی جاها کلَّما باید بگوییم اگر "ما" موصول باشد میشود کلُّما اما اگر ظرفیه مصدریه باشد کلَّما میشود.
جهت بلاغی:
۲ نکته بلاغی: الف- علت تکرار کلمه حسن: اهتمام متکلم بهمعنای آن واژه است. یعنی خدا در این آیه میخواهد بفرماید که جناب مریم، تجسم حسن الهی است.
ب) رزقا: علامه: تنوین تنکیر است. برای افاده این معناست که این رزق، ناشناخته بود (ناشناخته به این معنا که میوههایی غیر وقت میآمدهاست یعنی میوه فصل تابستان برای زمستان میآمد مثلاً)