1403/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
ادله ظنیه عقلیه/استحسان/اقسام/قسم ششم/اقوال/ادله حجیت/دلیل اول
موضوع: ادله ظنیه عقلیه/استحسان/اقسام/قسم ششم/اقوال/ادله حجیت/دلیل اول
قسم ششم(الاستحسان)
تعریف: آنچه از حکم شرعی که مجتهد حدس می زند و دلیل شرعی برای آن وجود ندارد. فقیه بواسطه ممارست با احکام شرعی، ذوق و شمّ فقهی پیدا می کند که ذوق فقهی پیدا می کند و مذاق شارع بدستش می آید؛ بر این اساس، در مواردی که دلیلی وجود ندارد، حکمی را حدس می زند که استحسان نامیده می شود.
کلام مبسوط: «ما ینقدح(پدید می آید) فی نفس المجتهد من الحکم الشرعی و یقصر العبارة عن اظهاره»[1]
این شمّ یک امر وجدانی است.
• مثال
◦ .﴿وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ﴾ [2] : نفقه مادر شیرده به عهده پدر است. و تعیین مقدار و پوشاک باید با ارتکاز و شمّ فقاهت فقیه مشخص شود. واژه معروف تقدیر شرعی ندارد و مقدری ندارد؛ حال آنچه متناسب است، با ذوق فقهی فقیه معین می شود
◦ ﴿لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَريضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنينَ﴾[3] :
پرداخت مهره قبل از دخول در صورتی که مهر المسمی هم ذکر نشده، به نحو کامل واجب نیست؛ بلکه تمتیع به مقدار توان داده شود. حال وقتی مقدار هدیه را مشخص نکرده و دلیلی نداریم، شم الفقاهة فقیه کارساز است و استحسان کار را حل می کند!
نتیجه گیری
از 6قسم استحسان، فقط مورد ششم مورد بحث است؛ و مابقی مربوط به استثنائات مبحث قیاس است.
مرحله دوم: بیان دیدگاه ها و ادله حجیت استحسان
نقل اقوال
مالکیه قائل به حجیت استحسان است و حنابله و شافعیه و حنفیه قائل به عدم حجیت استحسان می باشند.
ادله قائلین به حجیت استحسان
دلیل اول(کتاب)
﴿الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[4]
تقریب استدلال
آیه تبعیت از احسن را مدح می کند، و مدح دلیل بر رضایت است، و رضایت دلیل بر حجیت است؛ پس هرچیز که احسن است، حجیت دارد. حال استحسان نیز تبعیت احسن است و حجت خواهد بود[5]
[تقریب به نحو قیاس: الاستحسان اتباع الاحسن، و کل اتباع الاحسن حجة؛ فالاستحسان حجة]