« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

اخبار وارده در مورد حجیت استصحاب به قول مطلق

موضوع: اخبار وارده در مورد حجیت استصحاب به قول مطلق

روایت اول: صحیحه زراره

این روایت را شیخ أعظم ره در رسائل و آخوند ره در کفایة مطرح کرده اند، صاحب وسائل ره این روایت را از شیخ طوسی ره به سند صحیح از زراره به صورت مضمره نقل کرده و آورده است:

محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن حماد، عن حريز، عن زرارة، قال: قلت له الرجل ينام وهو على وضوء أتوجب الخفقة والخفقتان عليه الوضوء؟ فقال: يا زرارة قد تنام العين ولا ينام القلب والاذن، فإذا نامت العين و الاذن والقلب وجب الوضوء. قلت: فإن حرك على جنبه شئ ولم يعلم به؟ قال: لا حتى يستيقن أنه قد نام، حتى يجيئ من ذلك أمر بين، وإلا فإنه على يقين من وضوئه ولا تنقض اليقين أبدا بالشك، وإنما تنقضه بيقين آخر.[1]

بررسی سند روایت: این روایت از جهت سند تا زراره صحیح است (بین شیخ ره و زراره، شخصیتهای بزرگواری که از وثاقت برخودارند واقع شده اند که عبارتند از: الحسن بن سعید، حمّاد، حریز) و تنها اشکالی که از حیث سند این حدیث به ذهن می آید، مضمره بودن است؛ چرا که زراره می فرماید: "قلت له" یعنی سؤال شونده به صورت ضمیر آورده شده نه اسم ظاهر، و اضمار موجب ضعف سند می شود ولی خوشبختانه این اشکال قابل دفع است؛ زیرا مضمره هائی که مُضمِر آنها امثال زراره باشند (که از اعلام و فقهای راویان و محدثان هستند) موجب لطمه برسَنَد نمی شود؛ چرا که امثال او که خودشان فقیه هستند و حق ندارند از فقیه دیگر استفتاء و تقلید کنند، از غیر امام استقتاء نمی کنند پس حتماً از امام علیه السلام سؤال کرده است خصوصاً با این اهتمامی که در سؤالها و تکرار آنها به چشم می خورد و در صدد پی بردن به حکم زوایای مختلف مسئله است، بنابراین، احتمال سؤال از غیر امام منتفی است.

بحث پیرامون مفاد روایت: اولین سؤال زراره در مورد شخصی است که در شُرف خواب است- اگرچه از ظاهر تعبیراتشان، تحقق خواب استفاده می شود ولی باتوجه به جمله بعد معلوم می شود که مراد او از لفظ "نیام" چرت زدن است – لذا سؤال این است که اگر شخص وضو داشته باشد یک چرت یا دو چرت وضوی او را با باطل می کند، تا موجب وضو شود؟ در رابطه با چنین سؤالی سه احتمال داده می شود:

    1. زراره می دانسته که نوم ناقض وضوست و چرت زدن هم، نوم محسوب نمی شود ولی تردید داشته که آیا چرت زدن، در حکم، با نوم مشترک است یا نه؟

    2. زراره می دانسته که نوم ناقض وضوست لکن احتمال می داده که نوم، دارای معنای وسیعی باشد و چرت زدن را هم شامل شود یعنی شبهه وی در مفهوم لفظ "نوم" بوده که آیا شامل چرت زدن هم می شود یا نه؟ و این شبهه مفهومیه به شبهه حکمیه برمی گردد یعنی زراره در حقیقت از نظر حکم شرعی متحیر است.

    3. زراره می دانسته که چرت زدن داخل در مفهوم "نوم" و از مراتب ضعیف آن است، لکن تردید داشته آن نومی که شارع ناقض وضو قرار داده مرتبه بالای نوم است یا مرتبه ضعیف را نیز شامل می شود.

البته بر اساس همه این احتمالات سه گانه، شبهه ای که برای زراره پیش آمده، شبهه حکمیه است که برای روشن تر شدن آن لازم است تضیح مختصری بدهیم:

تعبیری که زراره در ابتدای کلام خود مطرح کرده، می تواند مؤید این معنا باشد که مفهوم لفظ "نوم" برای وی مشخص بوده و زراره می دانسته که خفته و خفقان از مراتب نوم هستند لکن چون از مراتب ضعیف نوم هستند احتمال می داده که ناقضیتی برای وضو نداشته باشند.

روشن است که با توجه به قرائن داخلیه، تعبیر "ینام" به معنای "یُرید النوم" است (مثل این کار کارهای روزمره اش را انجام داده و در بسترش دراز کشیده) لکن قبل از این که خوابی تحقق پیدا کند خفقه یا خفقان به سراغش آمده، نه ایتکه واقعاً خوابش برده باشد، تعبیر به صیغه مضارع، مؤید این احتمال است وگرنه به صیغه ماضی تعبیر کرده و می گفت: "الرجل قد نام و هو علی وضوء" مثل اینکه در مقام سؤال از حکم شک بین سه و چهار، متفاوت این است که به صیغه ماضی تعبیر کرده می گوید: رجلٌ شک بین الثلاث و الربع، و تحقق شک را به صورت مسلم در قالب صیغه ماضی مطرح می کند و تعبیر به صیغه مضارع "رجل یشک بین الثلاث و الاربع" معمول نیست.

به هر حال شبهه زراره در این سؤال یک شبهه حکمیه است و پاسخی که از امام علیه السلام دریافت کرد به این تعبیر است: "قد تنام العین و لاینام القلب و الذن فاذا نامت العین و الاذن و القلب وجب الوضوء" یعنی خفقه و خفقتان فقط موجب تحقق نوم در چشم است و فقط چشم به خواب رفته و قدرت دیدن ندارد، اما گوش می شنود و قلب هم به خواب نرفته است و حال آنکه وجوب وضو در صورتی است که تمام حواس انسان به خواب رفته باشد به طوری که گوش مشنود و چشم نبیند و سائر حواس انشان نیز احساس مناسب خودش را نداشته باشد.

تذکر: مراد از قلب در این جا، عضو صنوبری شکل واقع در سمت چپ قفسه سینه نیست؛ زیرا خواب در مورد آن تصور نمی شود و قلب از فعالیت و حرکت باز نمی ماند و خواب و بیداری در فعالیت آن تأثیری ندارد، بلکه مراد از قلب، مرکز حواس است همان مرکزی که احساس ها به آن مخابره می شوند.

 


logo