1403/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث لاضرر به نقل دعائم الاسلام
موضوع: حدیث لاضرر به نقل دعائم الاسلام
قبل از آوردن متن این حدیث، لازم است چند جمله پیرامون جایگاه دو شخصیت، مورد توجه قرار گیرد:
1. محدث نوری (علاکه حسین محدّث نوری متوفای 1320قمری در سامرا که آرامگاه او در نجف و در حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دارد) از فقهای سرشناس شیعه در قرن چهاردهم هجری بود یکی از ارزشمندترین تألیف وی کتاب "مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل" مشهور به "مستدرک" در بردارنده احادیث فقهی است که برای تکمیل و استدراک کتاب وسائل الشیعه (تألیف محدث بزرگوار شیخ محمد بن الحسن الحرّ العاملی، متوفای 1104) نگاشته شده است.
محدث نوری معتقد بود که کتاب وسائل الشیعه در برگیرنده احادیث فراوانی است که هیچ کتابی به پای آن نمی رسد و هیچ فقیهی در استنباط احکام شرعی، از آن بی نیاز نیست و سه بخش از روایات را در این کتاب آورده است:
• روایاتی که در کتابهاب معتبر قدیمی وجود داشته ولی به دست شیخ حرّ عاملی نرسیده است.
• روایاتی که در کتابهائی بوده که شیخ حر عاملی ره چون مؤلفان آنها را نمی شناخته از آنها إعراض کرده ولی محدث نوری با تحقیقات خود به نام و نام مؤلفان و اعتبار آنها پی برده است.
• روایاتی که در کتابهای معتبر بوده ولی شیخ حرّ عاملی ره به جهت غفلت یا عدم اطلاع، آنها را نیاورده است.
وی جمع آوری و الحاق روایات به کتابهای وسائل الشیعه را از بهترین عبادات و دارای فوائد بزرگ و مهم قلمداد کرده که اساس دین با آن کامل شده و شریعت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درخشانتر می شود.
قاضی نعمان مغربی (مصری) نعمان بن محمد (363-283ق) بزرگترین فقه اسماعیلیه و قاضی القضات دستگاه فاطمیان بوده، آثار فراوانی از وی به جای مانده که حاکی از احاطه علمی او بر کلام و فقه امامیه است، برخی از عالمان اثناعشری همچون علامه مجلسی ره او را شیعه دوازده امامی دانسته اند اما شواهد تاریخی و نیز آثار به جای مانده از قاضی نعمان بر اسماعیلی بودن وی دلالت دارند از مهمترین تألیف وی کتاب " دعائم الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام " است در این کتاب آنچه بیش از هر چیزی جلب توجه می کند احترام و تکریم زیادی است که نویسنده آن به اهل بیت عصمت علیهم السلام، قائل شده و تعدادی از بزرگان، از جمله: محدث نامور، میرزا حسین نوری، در اثبات اعتبار این کتاب و نویسنده آن، سعی وافری نموده اند ولی بعضی از محققان بزرگ از جمله صاحب جواهر ره و امام خمینی ره به مؤلف این کتاب به چشم اعتبار ننگریسته اند، بعضی از بزرگان مثل محقق خوئی ره با اینکه مؤلف کتاب را شخصیت بزرگ و در خور اعتماد دانسته اند ولی به روابات آن، به سبب مرسله بودن، اعتنا نکرده اند.
محدث نوری ره در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب دعائم الاسلام قاضی نعمان مصری از امام صادق علیه السلام نقل می کند:
روينا عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) ، أنه سئل عن جدار لرجل ـ وهو سترة بينه وبين جاره ـ سقط فامتنع من بنيانه ، قال : « ليس يجبر على ذلك ، إلا أن يكون وجب ذلك لصاحب الدار الأخرى بحق أو بشرط في أصل الملك ، ولكن يقال لصاحب المنزل : استر على نفسك في حقك إن شئت » قيل له : فإن كان الجدار لم يسقط ، ولكنه هدمه أو أراد هدمه اضرارا بجاره ، لغير حاجة منه إلى هدمه ، قال : « لا يترك وذلك أن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) قال : لا ضرر ولا ضرار ، وان هدمه كلف أن يبنيه .[1] »
ترجمه: از امام صادق علیه السلام روایت شده که در رابطه با دیوار خانه شخصی سؤال شد که این دیوار به عنوان ساتری بین منزل او و منزل همسایه اش به حساب می آمد، این دیوار به علتی که به صاحب خانه هم مربوط نبوده خراب شده و از بنای دیوار خودداری می کند، آیا می توان صاحب خانه را به بنای دیوار مجبور کرد؟ حضرت فرمودند: نمی توان وی را مجبور به تجدید بنای دیوار کرد مگر اینکه صاحب خانه دیگر (که همسایه صاحب دیوار است) در اصل معامله در منزل یا زمین چنین حقی را برای خودش قرار دهده باشد، مثل اینکه گفته باشد من این ملک را به شرطی خریداری می کنم که اگر دیوارت خراب شد، آن را تجدید کنی (در اینجا، وَجَبَ به معنای ثَبَتَ است) و نهایت چیزی که می توان به صاحب منزل (که دیوارش خراب شده) گفت این است که: اگر میل داری دیوار را تجدید بنا کن (ظاهراً مراد از این فراز این است: به صاحب منزل – که دیوار مال او نبوده 0 گفته شود: اگر میل داری خانهات محفوظ باشد برای خانهات دیوار بگذار).
به آن حضرت گفته شد: اگر دیوار خودش خراب نشده بلکه صاحب منزل عمداً این دیدوار را خراب کرد یا تصمیم بر خراب کردن آن گرفت در حالی که ضرورتی برای خراب کردن آن وجود ندارد بلکه صرفاً برای ضرر زدن به همسایه چنین تصمیمی گرفته باشد چگونه برخورد می شود؟ فرمودند: در چنین موردی آن صاحب منزل به حال خود رها نمی شود بلکه جلوی او گرفته می شود؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: لا ضرر و لا ضرار (در برخی از نسخه ها به جای "لا ضرر" تعبیر "لاإضرار" وارد شده است). و اگر دیوار را خراب کرد وی را مجبور می کنند تا آن را تجدید بنا کند .
مرحوم محدث نوری ره روایت دیگری نیز از دعائم الاسلام نقل کرده و فرموده است: وروينا عن أبي عبد الله ، عن أبيه ، عن آبائه ، عن أمير المؤمنين ( عليهم السلام ) : « أن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ، قال : لا ضرر ولا ضرار ».[2]