1403/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
تحقیق پیرامون لفظ "کل" در حدیث علوی "مالایدرک کله لایترک کله"
موضوع: تحقیق پیرامون لفظ "کل" در حدیث علوی "مالایدرک کله لایترک کله"
لفظ "کل" در دو جای این حدیث ذکر شده است: یکی در موضوع و دیگری در حکم هر چند ظهور ابتدائی لفظ "کل" در این حدیث این است که مأمورٌبه دارای اجزاء است و مکلف نمی تواند تمام اجزاء آن را درک کند، ولی در عین حال، دو احتمال دیگر وجود دارد:
1. اجزاء به صورت "کل مجموعی" در نظر گرفته شوند همانند عام مجموعی در افراد به عنوان صورت مجموعی، موضوع حکم قرار می گیرند نه تکتک و به صورت مستقل.
2. در عین حال که کل اجزاء مراد است ولی گویا هر جزئی حساب جداگانه ای داشته و مستقلا لحاظ شده است.
با توجه به اینکه هر یک از دو احتمال مزبور، هم در لفظ "کل" مذکور در صدد روایت مطرح است و هم در لفظ "کل" مذکور در ذیل آن، در مقام تصور چهار احتمال در روایت مطرح است:
1. در هر دو مورد، مراد از لفظ گکل" عام استغراقی باشد.
2. در هر دو مورد، مراد از لفظ "کل" عام مجموعی باشد.
3. مراد از لفظ "کل" در صدر حدیث، عام استغراقی و در ذیل حدیث، عام مجموعی باشد.
4. عکس صورت سوم.
اما به حسب مقام امکان: ظاهراً لفظ "کل" در ذیل حدیث نمی تواند به معنای "کل مجموعی" باشد؛ زیرا ترک مجموع دارای دو صورت است: یک صورت این است که مکلف هیچ یک از اجزاء را انجام ندهد و دیگر این که بعضی از اجزاء را انجام دهد و بعضی دیگر را انجام ندهد، مراد از "عدم ترک مجموع" که از تعبیر "لا یترک کله" استفاده می شود، این است که مجموع باید اتیان شود یعنی همه اجزاء باید انجام داده شوند، همانگونه که اگز مولا بگوید، همانگونه که اگر مولا بگوید: "اکرم کل عام" و مخاطب بداند که "کل" در این خطاب به نحو عام مجموعی اخذ شده است به ایت معنا خواهد بود که همه افراد عالم باید اکرام شوند به طوری که اگر حتی یک نفر هم اکرام نشود، امر مولا امتثال نشده است.
در حالی که اتیان مجموع اجزاء، با موضوع روایت که عبارت از "ما لایدرک کله" است سازگاری ندارد؛ زیرا فرض موضوع در جائی است که مکلف، قدرت بر اتیان همه موضوع مرکب ندارد، بنابراین لفظ "کل" در ذیل روایت را به صورت "کل مجموعی" در نظر گرفت (خواه لفظ "کل" در صدر حدیث به صورت کل مجموعی در نظر گرفته شود و خواه به صورت کل استغراقی).
از دو احتمال باقی مانده، یک احتمال (مراد از لفظ "کل" در صدر روایت به معنای "کل مجموعی" و در ذیل حدیث به معنای "کل استغراقی باشد) بدون تردید ممکن است و مخالفتی با این صورت وجود ندارد و روایت بنابراین احتمال، اینگونه معنا می شود: وقتی طبیعت مرکبهای مأمورٌبه واقع شده و مکلف نمی تواند مجموع اجزای آن را اتیان کند نباید همه اجزاء آن را ترک کند، بلکه باید اجزاء قابل درک را انجام دهد.
اما در صورتی که مراد از لفظ "کل" در هر دو (صدر حدیث و ذیل حدیث) عام استغراقی (افرادی) باشد، به نظر می رسد که این احتمال نیز امتناعی ندارد؛ زیرا اگر کل را در صدر "ما لایدرک کله" به نحو کل افرادی در نظر بگیریم معنای روایت این می شود: "طبیعتی که همه اجزائش ترک شود".
برای روشن شدن مطلب، یک مثال عرفی از عام افرادی را مورد ملاحظه قرار می دهیم: در صورتی که مولا خطاب به بندهاش بگوید: "اکرم کل عام" و بنده بداند که مولا "کل عالم" را به نحو عام افرادی لحاظ کرده است مرادش از این خطاب، وجوب اکرام یکا یک افراد عام خواهد بود به طوری که هر یک از افراد عام، از وجوب اکرام مستقلی برخوردار خواهد بود فلذا اگر امکان ادراک ارکام همه افراد به نحو استغراق، وجود نداشته باشد به معنای عدم ادراک اکرام همه افراد نخواهد بود بلکه هر مقدار از افراد را که بتواند اکرام کند، لازم است اقدام به آن نماید در ما نحن فیه (مالا یدرک کله) نیز اگر کل را به معنای استغراقی و افرادی در نظر بگیریم – البته در رابطه با اجزاء مرکب نه افراد کل و عام – معنای روایت اینگونه می شود: "طبیعتی که همه اجزائش درک نمی شود، نباید همه اجزاء آن ترک شود" و چنین معنائی صحیح است.
شیخ انصاری ره این احتمال را ممتنع شمرده و می فرماید (فرائدالاصول ج2ص499): در صورتی که "کل" را در صدر حدیث (ما لا یدرک کله) به معنای افرادی در نظر بگیریم، معنای صدر حدیث چنین خواهد شد: "الطبیعة المرکبة التی لا یدرک شئ من اجزاءها" و مراد از طبیعت مرکبه ای که چیزی از آن درک نشود، این است که حتی یک جزء آن هم قابل درک نباشد و حال آن که در این صورت نمی توان گفت: "چنین طبیعتی بعضی از اجزائش، ترک شده است".
اشکالی که بر شیخ انصاری ره می توان وارد کرد این است: در تفسیری که از صدر روایت، ارائه کرده، لازم نیست لفظ "شئ" آورده شود بلکه در معنای روایت می گوئیم: "طبیعت مرکبه ای که همه اجزاء آن درک نشود، نباید همه اجزائش ترک شود" چنین برداشتی از عام افرادی قابل استفاده است همانگونه که در فارسی در رابطه با نماز می توان گفت: وقتی همه اجزاء نماز مرکب از ده جزء درک نمی شود، نباید همه اجزاء آن ترک شود، در مثال "اکرم کل عام" نیز اگر لفظ "کل" را به صورت عام استغرافی در نظر بگیریم، به این معنا خواهد بود: "در صورتی که همه علماء را نمی توانی اکرام کنی، تباید اکرام همه را ترک کنی، یعنی باید افرادی را که اکرامشان مقدور است، اکرام کنی.
نتیجه: به نظر ما از نظر مقام امکان، ماتعی از این احتمال وجود ندارد و لفظ "کل" را در صدر حدیث علوی می توان به معنای کل افرادی در نظر گرفت.