1403/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
جریان برائت عقلیه در مورد شک در اطلاق جزئیت
موضوع: جریان برائت عقلیه در مورد شک در اطلاق جزئیت
قبل از ورود در این بحث، لازم است مباحثی که شیش فرض هستند یکبار دیگر از نظر بگذرانیم:
1. فرض این است که مکلف، جزئیت یا شرطیت یا مانعیت و یا قاطعیت چیزی را اجمالاً می داند که آیا اعتبار این امور به نحو مطلق 0خواه در حال نمکن و خواه در حال عدم تمکن) است یا اختصاص به صورت تمکن مکلف دارد؟
2. فرض این است که هیچکدام از دو دلیل (دلیل مأمورٌبه – دلیل اعتبار این انور) اطلاق نداشته باشند و یا اگر هر دو دلیل دارای اطلاق باشند، تقدم و تأخری در بین نباشد وگرنه اگر یکی از دو دلیل دارای اطلاق باشد همان دلیل مقدم می شود و اگر هر دو دارای اطلاق باشند هر کدام که حاکم باشند هر کدام که حاکم باشد مقدم می شود.
حال، بحث از جریان یا عدم جریان برائت عقلیه با استناد به قاعده قبح عقاب بلابیان است:
تردید نیست که برائت عقلیه در برخی از فروض مسئله قابل جریان است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. در صورتی که مکلف، از همان ابتدای بلوغ که تکلیف بر عهده او گذاشته می شود، نسبت به جزء مزبور عاجز باشد مثل اینکه أخرس بوده و متمکن از قرائت فاتحة الکتاب نباشد در حالی که فاتحة الکتاب به عنوان قرائت یکی از اجزاء نماز قرار داده شده است، حال با توجه به اینکه این مکلف، در اصل تکلیف نسبت به قرائت فاتحة الکتاب تردید دارد بنابراین نسبت به قرائت فاتحة الکتاب برائت عقلی جاری می کند منتهی اگر جزئیت فاتحة الکتاب إختصاص به حال تمکن داشته باشد تکلیف نسبت به بقیه اجزاء نماز ثابت است و این شخص باید نماز را در ضمن سائر اجزاء انجام دهد ولی اگر جئیت فاتحة الکتاب برای نماز به نحو مطلقه و غیر قابل انفکاک از نماز باشد به گونه ای که نماز بدون فاتحة الکتاب اصلاً قابل تحقق نباشد چنین شخصی چون قدرت بر قرائت فاتحةالکتاب ندارد تکلیف به نماز گریبانگیر او نخواهد شد و در نتیجه شخص که از ابتدای تکلیف خود أخرس بوده به دلیل شکی که در توجه تکلف نسبت به خودش دارد برائت عقلیه جاری کرده و تکلیف به نماز را نفی می کند.
2. در صورتی که مکلفین در مجموعه وقت یک نماز – مثلا از اذان ظهر تا غروب آفتاب- متمکن از قرائت فاتحة الکتاب نباشد مثل اینکه در این فاصله زمانی زبانش بند آمده و قدرت بر تکلم ندارد تا بخواهد فاتحة الکتاب را قرائت کند، چنین فردی شک ندارد که تکلیف به قرائت فاتحة الکتاب به وی توجه پیدا نکرده است حال اگر جزئیت فاتحة الکتاب به نحو اطلاق باشد تکلیف به خواندن نماز، متوجه او نخواهد بود ولی اگر جزئیت فاتحة الکتاب اختصاص به حال تمکن داشته باشد نماز را با سائر أجزاء باید بخواهد بنابراین شک دارد که با این شرائط آیا نماز بر او واجب است یا نه؟ و می دانیم که نماز در هر روزی حکم خاص خود را دارد، دیروز بنابر فرض اینکه شخص قادر بود نماز بر او واجب بود و چه بسا فردا نیز متمکن از خواندن نماز خواهد شد و نماز بر او واجب خواهد بود وجوب نماز در دیروز و فردا هیچ ملازمهای با وجوب نماز در امروز ندارد، وجوب نماز با وضعیتی که دارد در امروز برای این شخص، مورد تردید است، کما اینکه وقتی کسی در مجموع بینالطلوعین خواب باشد، مکلفٌبه نماز صبح نخواهد بود ولی عدم تکلیف وی نسبت به نماز صبح بدان معنا نیست که پس از بیدار شدن از خواب، مکلفٌبه نماز ظهر نیز نباشد.
لازمه جریان برائت عقلیه این است که وقتی مکلف، در تمام وقت یک نماز قادر به خواندن فاتحة الکتاب نباشد تکلیف به آن نماز در آن روز از او ساقط است، اشکال در جائی است که یک مکلف در یک روز، در بخشی از وقت قدرت بر اتیان جزء داشته ولی مأمورٌبه را انجام نداده و در بقیه وقت که در صدد انجام آن بود، نسبت به اتیان جزء عاجز شده مثل اینکه بعد از اذان ظهر و در اول وقت نماز ظهر قدرت بر خواندن با فاتحة الکتاب را داشت ولی پس از گذشت چند ساعت نسبت به بعضی از اجزای نماز عاجز شد آیا در چنین جائی نیز برائت عقلیه جاری می شود؟
به نظر می رسد که ظاهراً در این جا نیز برائت عقلیه جریان پیدا می کند هر چند در وضوح و روشنی همانند دو فرض قبلی نیست؛ زیرا در این جا هم مکلف شک دارد که آیا در چنین وضعیتی انجام دادن سائر اجزای نماز بر او واجب است یا نه؟ یعنی در اصل وجوب چنین نمازی تردید دارد و جای جریان برائت عقلیه است.
ممکن است گفته شود: در فرض اخیر روشن است که با توجه به تمامیت شرائط تکلیف در اول وقت، مکلف علم به تعلق تکلیف داشته است حال چگونه برائت عقلیه را در مورد او جاری می دانید در حالی که مجرای برائت عقلیه، شک در تعلق تکلیف است.
پاسخ شبهه این است: چیزی را که این شخص الآن در آن تردید دارد از اول وقت هم نسبت به آن شک داشت و چیزی که در اول وقت برای او معلوم بوده الآن هم برایش معلوم است، در اول وقت علم داشت که نماز تام الاجزاء و الشرائط به او توجه پیدا کرده، چون قدرت بر انجام چنین نمازی داشت الآن نیز در این مطلب تردیدی ندارد و می داند که اگر عاجز نبود، انجام نماز با تمام اجزاء برایش واجب بود، چیز که برای او از ابتدا مشکوک بود و الآن هم مشکوک است، این است که اگر از انجام یک جزء مثل خواندن فاتحة الکتاب عاجز شود آیا تکلیفی نسبت به بقیه نماز دارد یا نه؟ روشن است که این تردید قبلا وجود داشته و الآن هم وجود دارد؛ چرا که معلوم و مشکوک (متعلق علم و متعلق شک) دو عنوان مختلف هستند که ارتباطی با یکدیگر ندارند.