« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1403/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

اشکال سوم بر فرمایش شیخ ره/ اشکال دوم بر فرمایش شیخ ره/الأصول العملية

موضوع: الأصول العملية/ اشکال دوم بر فرمایش شیخ ره/اشکال سوم بر فرمایش شیخ ره

اشکال دوم بر فرمایش شیخ ره: (مبنی بر وجود ملازمه بین جزئیت در حال توجه به جزئیت در حال غفلت)

مرحوم حائری ره به نقل از میرزای شیرازی ره فرموده است (به نقل از دررالفوائد419): چه بسا می توان ادعا نمود: کسی که غفلت او موجب فراموش کردن برخی از اجزاء می شود تکلیفی به او توجه پیدا نمی کند یعنی به مکلف به آن عمل با جزء مزبور است و نه مکلف به آن بدون آن جزء است؛ زیرا تکلیف او به انجام مأمورٌبه با جزء مزبور در موردی مقدور نیست و تکلیف کردن او به انجام مأموربه بدون جزء منسی به معنای تعلق خطاب به عنوان "غافل" است و حال آنکه چنین تکلیفی نیز مقدور نیست؛ زیرا همانگونه که شیخ ره فرمودند: چنین شخصی وقتی با عنوان "غافل" مورد خطاب قرار گیرد غفلتش از بین می رود البته باید توجه نمود که هر چند غافل مادامی که غافل است مورد توجه تکلیف واقع نمی شود ولی برای او نسبت به مأمورٌبه یکی از دو حالت پیش می آید.

    1. این شخص چون نسبت به اصل مأمورٌبه غفلت داشته آن را ترک کرده است. در این صورت، پس از رفع باید آن را انجام دهد و نمی تواند نسبت به اصل تکلیف، برائت یقین به اشتغال ذمه به تکلیف حاصل بوده، لکن به جهت غفلت، تکلیف را انجام نداده تا ذمه‌اش برئ شود و اکنون که غفلتش بر طرف شده لازم است از عهده تکلیف برآید.

    2. این شخص، به انجام تکلیف اقدام نموده ولی به جهت، جزئی مانند سوره را نخوانده است ولی قبل از پایان وقت متوجه شده که مأمورٌبه با به صورت ناقص اتیان کرده است، در این صورت هر چند در حال غفلت، تکلیفی نداشت ولی الان شک دارد که ایا تکلیفی گریبانگیرش شده یا نه؟ و روشن است که به جهت شک در ثبوت تکلیف، برائت عقلیه جاری می شود.

بررسی فرمایش میرزای شیرازی ره: هر چند فرمایش ایشان از این نظر که منتهی به جریان برائت عقلیه می شود فرمایش مبتنی در مقابل نظریه شیخ ره است ولی در بخشی از فرمایش خویش کلام شیخ انصاری زه مبتنی بر عدم امکان نفی جزئیت یک جزء در حالت غفلت را قبول کردند و حال آنکه نسبت به ایت فراز نیز نظری داریم که به زودی خواهد آمد.

اشکال سوم بر فرمایش شیخ ره در رابطه با مسئله نقصان سهوی: مرحوم آخوند ره تعلق خطاب و تکلیف نسبت به اجزاء دیگر غیر از چزء منسی را ممکن دانسته و می فرماید: راه حل مشکل غافل و ملتفت این است که مولا خطابی را متوجه همه مکلفین (اعم از ذاکر و ناسی) کرده و آنان را مکلف به انجام بدون جزئیت آن در حال سهو مورد تردید است (نماز بدون سوره) می کند سپس خطابی نسبت به خصوص ذاکرین انشاء کرده و آنان را مکلف ره انجام عمل با چیزی که جزئیت آن در حال سهو مورد تردید است، می کند.

بر این اساس، غافل، تکلیف عمومی را در حال غفلت انجام داده و هنگامی که غفلتش بر طرف شد شک می کند که آیا خطاب مخصوص به ذاکرین، متوجه او هم شده است یا نه؟ و از آن جا که چنین شکی شک در حدوث خطاب ذاکرین است، اصل برائت در مورد او جاری می شود.

بررسی فرمایش آخوندره: هر چند نتیجه فرمایش ایشان نیز جریان برائن عقلیه در مانحن فیه است ولی مطلب را مبتنی بر ورود 2 خطاب (خطاب عام – خطاب مخصوص به ذاکرین) کردند و حال آن که در خطابات شرعیه، چنین چیزی برخورد نکردیم.

اظهار نظر نهائی: همانگونه که محقق بروجردی و حضرت امام راحل ره و شاگردانشان معتقدند (المبسوط فی اصول الفقه ج3ص586): ناسی جزء نیازی به خطاب خاصی که وی را به عمل خالی از جزء منسی بعث نکند، ندارد بلکه همانگونه که قبلا نیز متذکر شدیم مولا وجوب مأمورٌبه به مرکب از اجزاء را که مشتمل بر جزئ منسی نیز هست به همه می گوید ولی می داند که در مقام امتثال این امر، کسانی که ملتفت هستند نماز را با آن جزء (سوره) اتیان می کنند و کسانی که غافلند سوره را ترک می کنند فلذا معلوم است که در اراده جدی مولا، جزئیت سوره به حال توجه و عمد اختصاص داشته و شامل حال غفلت نمی شود منتهی پس از بر طرف شدن غفلت، در صحت و فساد نماز خود تردید می کند؛ چرا که در جزئیت سوره در حال غفلت، تردید دارد و روشن است که در چنین موردی برائت عقلیه جریان پیدا کرده و جزئیت سوره را در حال غفلت نفی می کند؛ زیرا دلیلی بر جزئیت آن وجود ندارد.

 

logo