« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمدباقر تحریری

1404/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 تنبیه دوم استصحاب در کلام مرحوم آخوند (ره) و بیان اشکالات مرحوم خویی (ره)/ اصل استصحاب /اصول عملیّه

 

موضوع: اصول عملیّه / اصل استصحاب / تنبیه دوم استصحاب در کلام مرحوم آخوند (ره) و بیان اشکالات مرحوم خویی (ره)

 

فرمایش مرحوم آخوند (ره) در تنبیه دوم استصحاب و تقریر محلّ نزاع

بحث در تنبیه ثانی است که مرحوم آخوند در رابطه با صحت استصحاب فرمودند. به هر حال شک در بقاء بر فرض ثبوت متیقن، اگرچه احراز نشود ثبوتش، بحث است؛ که آیا می‌شود استصحاب کرد یا نه. از این نظر که احراز ثبوت نشده، نمی‌شود؛ چون یقین نیست. از آن نظر که به هر حال اعتبار یقین به خاطر تعبد بر وجود متیقن است و این هم در بقاء مقصود است نه در حدوث؛ این‌جا به هر حال شک در آن کفایت می‌کند بر تقدیر ثبوتش و این‌جا می‌شود استصحاب کرد که ایشان این را پذیرفته‌اند. می‌فرمایند که با این جواب ما، اشکالی که این‌جا شده است، جواب داده می‌شود.

 

طرح اشکال بر اساس مبنای طریقیت امارات

و آن این است که به هر حال یک اماره‌ای اقامه شده بر صرف ثبوت یک حکمی مثل دعا عند رؤیت هلال ماه رمضان؛ که حالا ما شک می‌کنیم نزد هر هلالی این دعا واجب است یا این که نه. خب اشکال این است که ما یقین به حکم واقعی که نداریم و حکم فعلی دیگری هم نداریم در مواقع رؤیت‌های هلال‌های دیگر. بنابراین، بنا بر تحقیق که مقتضای حجیت اماره، منجزیت را در صورت اصابه و معذریت را در صورت مخالفت [دارد]... که می‌فرمایند همان‌طور که مقتضای حجیت امارات قطعیه مثل قطع یا ظن در حالت انسداد بنا بر حکومت این است که معذریت و منجزیت را به دنبال دارد، نه انشاء حکم فعلی و حکم ظاهری.

 

پاسخ مرحوم آخوند (ره) به اشکال فوق: تعبّد به بقاء مؤدای طریق

خب این اشکال به این صورت است. ایشان می‌فرمایند که در جواب، حکم واقعی که مؤدای طریق است، این محکوم به بقاء است. آن حجت بر ثبوت این حکم، حجت بر بقاء هم هست تعبداً. یعنی همین که این حجت آمد که در هلال ماه رمضان، دعا واجب است، اگرچه ما علم به بقاء واقعی نداریم، اما گاهی هم اصلاً نمی‌دانیم ثبوت واقعی دارد یا نه. همین این اماره آمد؛ این اماره برای زمان شک هم به هر حال کافی است. ما استصحاب می‌کنیم؛ چون یقینِ واقعش برای این اخذ شده که کشف از واقع می‌کند و کشف از متیقن می‌کند. بنابراین نه این که به هر حال به صورت موضوعی است که بگوییم که خب در قبل که نبوده؛ بلکه حجیتش، حالا این‌جا این‌طوری بیان می‌کنند، حجیت استصحاب در... از آن استفاده می‌کنند از روایات که «لا تنقض اليقين بالشك»... می‌خواهد آن متیقن را بیان بکند نه خود صفت یقین فی‌ حد ذاته.

 

کفایت ثبوت اجمالی برای اجرای استصحاب

پس بنابراین اگر ما ثبوتی داشتیم، ثبوت فی‌الجمله‌ای به واسطه اماره‌ای داشتیم، همان‌طور که بیان شد، این در مرحله شک هم می‌توان این ثبوت را آورد. شارع مقدس به هر حال این را به منزله واقع قرار داده، لذا به هر حال این‌جا استصحابش صحیح است. پس این اماره‌ای که آمده که دعا عند رؤیت هلال ماه رمضان لازم است، همین کافی است که ما به هر حال یک متیقنی داشته باشیم ولو این که الان یقین به این حکم نداریم. اما این اماره، منجزیت را می‌آورد. شک در این که آیا دعا عند رؤیت هلال‌های دیگر هم واجب است، این به آن تعلق می‌گیرد؛ یعنی اگر این حکم ثابت شده باشد، این را ما اجرا می‌کنیم.

 

تفاوت تنبیه اول و دوم در موضوعیت یقین

این خلاصه فرمایش مرحوم آخوند است که تنبیه اول، دلالت بر فعلیت یقین و شک داشت؛ در این‌جا می‌خواهند این فعلیت را به متیقن بزنند، نه به خود یقین. با این که اصلاً یقین جنبه مرآتیت برای متیقن دارد، اگر متیقن به نحوی ثبوتی داشت -نه ثبوت واقعی- همین کفایت می‌کند در اجرای استصحاب. و به نوعی حالا حضرت امام هم فرمودند که این برگشت از آن نظر در تنبیه اول است. در تنبیه اول، برای یقین و شک موضوعیت قائل بودند، منتها موضوعیت طریقی. این‌جا دیگر اصلاً از موضوعیت یقین دست برداشتند؛ بلکه این برای این است که تعبد بکنند که متیقنی هست. خب همین که یک اماره‌ای آمد که یک متیقنی فی‌الجمله هست، همین کفایت می‌کند در این که محورِ یقین بودن را درست بکند، که «على تقدير ثبوته» این شک به آن تعلق می‌گیرد.

 

پرسش و پاسخ درباره الغاء خصوصیت از ماه رمضان

پرسش: الان [نامفهوم] رؤیت هلال ماه مبارک رمضان را وجودش را با اماره ثابت کردیم، قبول. اما رؤیت هلال ماه‌های دیگر، این اصلاً ترتب موضوع دارد اتفاق می‌افتد. استصحاب چه داریم؟ [نامفهوم] ما یک چیزی بود که الان...

پاسخ: خب همین شک ما در این است که آیا این رؤیت که باید بشود تا این حکم بیاید، آیا رمضان تقیدی دارد؟ این شک ما در این است دیگر، که آن حکم بیاید. همین که این «عند رؤیت الهلال» این حکم آمده، ایشان می‌فرمایند که کافی است.

• الان ماه رمضان خصوصیتی دارد. اگر بخواهیم سرایت بدهیم باید الغای خصوصیت بکنیم. الغای خصوصیت بدون احراز که نمی‌شود الغای خصوصیت کرد. آقایان در احتمال خصوصیت، دست برمی‌دارند. ما این‌جا الغای خصوصیت داریم، قطعاً داریم، نمی‌گوییم که... یقین نداریم... ولی احتمال خصوصیت که هست... تا احراز نشود که نمی‌شود دست...

• خب همین؛ ایشان احراز واقعی را شرط نمی‌دانند، همین احراز «على تقدیر» را قائل‌اند. فرمایش ایشان همین است دیگر. ما در تنبیه دوم احراز ثبوت متیقن، یقین، کافی نیست؛ همین که متیقن ثبوتی داشته باشد، همین کافی است.

 

بحث در طهارت ظاهری و مخالفت با ظاهر استصحاب

پرسش: حکم ظاهری در طهارت... ملاک است... نماز خوانده بعداً فهمید که این نجس بوده. می‌گوید که خلاصه این طهارت ظاهری ملاک است. طهارت ظاهری...

پرسش ۲: این مخالف استصحاب هست اصلاً. اصلاً خود این مدل رفتار کردن، مخالف خود استصحاب است. ما یک خصوصیتی داشتیم یقیناً. می‌خواهیم ببینیم که آیا یقین جدید می‌آید... باید یقین جدید بیاید دست از این خصوصیت برداریم. مثل خلاف استصحاب.

پاسخ: خب ما یک متیقنی داریم دیگر. این وجوب دعا عند رؤیت هلال رمضان، این یک متیقن. حالا شک ما این است که این رمضان آیا خصوصیت دارد یا نه؟ که در هلال‌های دیگر باشد؟ این شک ما به آن متیقن به همین خلاصه خصوصیت می‌خورد. به همین جنبه هست که حالا به هر حال رؤیت هلال مقصود است دیگر، چه رمضان باشد چه نه.

 

تبیین مجدد مبنای مرحوم آخوند (ره) در متیقّن

پرسش: خصوصیت ماه رمضان این است که در روایت ذکر شده؛ این که یقینی است. حالا ما می‌خواهیم ببینیم که این یقین... خب آن وقت استصحاب... خیلی خب این یقین، خصوصیتی هست. حالا شما می‌خواهید دست از این یقین بردارید، ناچار هستید به یقین جدید. شما که نمی‌توانید دست از این یقینِ خصوصیت بردارید. یعنی این [نامفهوم] کاملاً مخالف با خود استصحاب است.

پاسخ: در واقع همین می‌شود دیگر. احراز یقین این‌جا لازم نیست؛ «لا تنقض اليقين بالشك». این را ایشان می‌زند به متیقن؛ همین که یک ثبوتی داشته باشد، ما با این مشکوکِ ما یک ارتباط این‌چنینی داشته باشد کافی است، ولو این که به طور خاص، ما آن ثبوت را احراز نکنیم.

 

اشکالات مرحوم خویی (ره) بر مبنای طریقیت و موضوعیت

این‌جا مرحوم آقای خویی فرمایشاتی دارند که حالا دقت بشود. حضرت امام در این وادی فقط همان در بحث قبلی‌شان اشاره‌ای کردند که این دو تا با همدیگر تهافت دارد، اما ایشان یک مقداری بازش می‌کنند، مرحوم آقای خویی. در بیان اشکال می‌فرمایند که ما وقتی شک بکنیم «على تقدير حدوث مشكوك» و احراز حدوث را وجدان هم نکنیم، خب چون یقین به حدوث نیست، ایشان می‌فرمایند که بقاء هم نمی‌شود. وقتی که یقین به حدوث نداریم، به هر حال شک در بقاء هم قطعاً نخواهد شد؛ چون ما مطلق شک را که معتبر نمی‌کنیم. نمی‌دانیم. شک در بقاء را معتبر می‌دانیم طبق روایات. اصلاً قوام استصحاب هم به همین است. ایشان می‌فرمایند که این اشکال، مخصوص به این که امارات طریقی هستند هم نیست؛ هم در آن جایی که امارات طریقی باشند را شامل می‌شود، هم بعضی از صور موضوعیت امارات را.

 

تحلیل جریان استصحاب بر اساس اقسام موضوعیت اماره

خب بنا بر طریقیت، این‌طور می‌شود؛ ما یقین به حکم نداریم چون احتمال می‌دهیم که این اماره با واقع مصداق نباشد -این دارم طرح اشکال را بنا بر هر دو نظر می‌کنم- و شکی هم بر بقاء نداریم دیگر؛ پس استصحاب نیست. بنا بر موضوعیت، ایشان می‌فرماید که اگر بگوییم آن بنای مشهور را که ظنیت طریق منافات با قطعیت الحکم ندارد. موضوعیت امارات دو جور تصور می‌شود: یک طور این که بگوییم اماره که قائم می‌شود بر وجوب چیزی، این اصلاً خودش مصلحت را در فعل ایجاد می‌کند و اماره واسطه در ثبوتِ عروض مصلحت می‌شود. خب ایشان می‌فرمایند که اشکالی در جریان استصحاب نیست؛ چون اماره که آمده، اماره آمده و مصلحتی را برای این مورد متعلق ایجاد کرده و حکم هم آمده. چون وجوب که متیقن است و بعد از شک، آن وجوب را اجرا می‌کنیم؛ اگرچه وجوب واقعی مشکوک است از اول امر.

 

عدم جریان استصحاب در مصلحت مقید به اماره

اما به هر حال این‌جا نظرمان این است که اماره مصلحت‌زا هست و حکم را به دنبال می‌آورد؛ پس این جهتش بر ما، چون امور ظاهری‌اند دیگر. اما اگر گفتیم نه، این اماره موجب عروض مصلحت برای فعل مقید است به این که اماره، مؤدای اماره باشد آن به هر حال حکم. خب این‌جا اماره واسطه در عروض مصلحت می‌شود، یعنی اصلاً مصلحتی نیست. این‌جا فقط چون فعل مقید این مصلحت را دارد، این‌جا هم که این تقید نیست، این‌جا استصحاب نمی‌شود. در قبل این بود که اماره که آمد برای فعل مقید، این مصلحت را نمی‌آورد، برای این فعل می‌آورد؛ رؤیت عند الهلال به عنوان مثال، این مصلحت را دارد، دعا واجب است. اما بنا بر نظر دوم این است که بگوییم که این مصلحت برای هلال ماه رمضان است. خب اگر این‌طوری باشد که اصلاً استصحاب جاری نمی‌شود؛ چون اصلاً این وجوب متیقن نبود و این وجوب حادث هم ما به هر حال معلوم‌العدم است، چون ما الان ماه دیگر است. چون مقید به قیام اماره [است] و فرض هم این است که در زمان دوم، این اصلاً ثابت نشده حکمش. این مال ماه رمضان را دارد بیان می‌کند نه در غیر ماه رمضان و الا اگر ثابت بود که شک بر آن عارض نمی‌شد.

 

مثال‌های شبهه حکمیه و موضوعیه در مبنای نقد

بنابراین ایشان می‌فرمایند که ما باید فرق بگذاریم در مبانی. اگر ما ملاک حجیت اماره را به این صورت بدانیم که اماره ایجاد مصلحت می‌کند در متعلق اماره، خب آن‌جا استصحاب می‌توانیم بکنیم و به شرط آن که مطلق باشد. اما اگر مقید باشد نه، آن‌جا استصحاب جاری نمی‌شود و فرقی هم بین شبهه حکمیه و شبهه موضوعیه نیست. مثال می‌زنند: شبهه حکمیه؛ مجتهد در یک زمان فتوایی به یک حکمی می‌دهد، در زمان بعد خودش تردید پیدا می‌کند که آیا آن حکم هست یا نیست. این‌جا استصحاب جاری نیست؛ چون وجوب واقعی که مشکوک است، وجوب دوم هم مقید به فتوایش بوده. فتوای من این وجوب را آورده، حالا بگوییم این مصلحت را آورده، این هم که در زمان ثانی مردد است، معلوم‌الانتفاء هست، نمی‌شود استصحاب کرد. این را برای صورت دوم مثال زدند که فرقی بین شبهه حکمیه و شبهه موضوعیه در این که مقیدند، این اماره به هر حال مصلحت را می‌آورد. شبهه موضوعیه‌اش هم این است که بینه بیاید بگوید که به هر حال این آب دیروز نجس بود و بعد شک می‌کنیم به این که آیا این باقی است نجاست یا نه. این‌جا استصحاب نمی‌شود؛ چون نجاست واقعیه از اول امر که مشکوک بوده، آنی هم که حادث شده این مقید بوده به قیام اماره. اماره مال دیروز را گفته، امروز را که نگفته.

 

نتیجه‌گیری و برنامه جلسه آینده

پس بنابراین این‌جا خلاصه نمی‌شود استصحاب کرد. این طرح اشکال است که اشکال را ایشان این‌طوری طرحش می‌کنند؛ که این اماره بنا بر طریقیت، ثبوتی را نمی‌آورد برای حکم؛ بنا بر موضوعیت با یک فرضش ثبوت حکم را می‌آورد و می‌توان استصحاب کرد، بنا بر یک وجه دیگرش نمی‌شود. بعد کلام مرحوم آخوند را در جواب این اشکال می‌آورند که ایشان این‌طوری بیان فرمودند که حالا ایشان اشکالشان ادامه دارد. به نظر می‌رسد که بیان مرحوم آخوند را ما دو مرتبه از بیان ایشان در این‌جا نقل بکنیم و دو تا اشکال مهم را ایشان در این‌جا بر بیان مرحوم آخوند دارند. ان‌شاءالله در جلسه آینده هم جواب مرحوم آخوند را دو مرتبه عرض می‌کنیم در این‌جا که ایشان خلاصه کلامش در این‌جا چیست و اشکال مرحوم آقای خویی را و این که ببینیم جواب حلی واقعاً دارند یا ندارند. که اجمالاً می‌فرمایند که جواب حلی بنا بر این مبنا نیست. حالا ان‌شاءالله عرض می‌شود.

 

logo