1404/09/25
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیه نخست استصحاب در کلام مرحوم آخوند (ره) و اشکالات مرحوم خویی (ره) در مقام/ اصل استصحاب /اصول عملیّه

موضوع: اصول عملیّه / اصل استصحاب / تنبیه نخست استصحاب در کلام مرحوم آخوند (ره) و اشکالات مرحوم خویی (ره) در مقام
ورود به مباحث جزئی و تنبیهات استصحاب
مرحوم آخوند بعد از مباحث کلّی در رابطه با استصحاب، به مباحث جزئی استصحاب به صورت تنبیهات میپردازند. که به نوعی، در مباحث قبلی به اینها اشارهای شده. اما به طور خاص رویش تکیه میکنند که ما در اجرای استصحاب، باید این نکات را به هر حال مراعات بکنیم. و مستفاد از روایات، این مسائل جزئی است علاوه بر آن مسائل کلی که حجیت استصحاب را اثبات میکند.
فرمایش مرحوم آخوند (ره) در اعتبار فعلیّت شک و یقین در استصحاب
تنبیه اول این است که میفرمایند که در اجرای استصحاب، فعلیت شک و یقین معتبر است. اگر شخص غفلت داشت از شکش، چون شک فعلی ندارد اینجا استصحاب را نمیتواند جاری بکند. چون استصحاب، وظیفه شاک است و شخص با غفلت، شک ندارد. اگرچه اگر متوجه بشود شک برایش میآید اما اصلاً توجه ندارد. بر این مسئله دو فرع مترتب میکنند که احکام جدایی دارد.
فرع اول: غفلت از حدث و شک بعد از نماز
فرع اول این است که اگر کسی حدثی از او صادر بشود و بعد غفلت بکند از این حدث و با غفلت نماز بخواند. و بعد از نماز، شک بکند که آیا قبل از نماز، طهارت به دست آورده یا نه. ایشان میفرماید که این نمازش صحیح است به خاطر اجرای قاعده فراغ. و اینکه استصحاب حدث قبل از نماز، برایش فعلی نشده بود استصحاب. چون شک فعلی نداشت یقین به دوام حدث در حین نماز هم نداشته. بنابراین استصحاب حدث نداشته؛ این بعد از فراغ از نماز، قاعده فراغ اینجا حاکم است. منتها برای نماز بعدی، این باید وضو بگیرد.
فرع دوم: شک در طهارت، غفلت و سپس نماز
فرع دوم این است که حدث از او صادر میشود و متوجه به حدث هم میشود. و شک میکند قبل از نماز. که آیا من طهارت به دست آوردم یا نه. بعد غافل میشود از عمل به شکش و نماز میخواند. اینجا دیگر، قاعده طهارت، قاعده فراغ، برایش جاری نمیشود. چون این قطع دارد که بعد از آن شک... این تطهیر نکرده. و استصحاب حدث قبل از نماز، گریبانگیرش شده. بعد میفرمایند که اگر قاعده فراغ در صورت اول هم نبود، ما صورت اول را هم میگفتیم نماز فاسد است. اما چون قاعده فراغ هست، به هر حال این را نمیتوانیم و جهتش هم این است که صورت اول، استصحاب برایش فعلی نبود اما در صورت دوم، استصحاب برایش فعلی بود. حکم میآورد. بنابراین این ثمره این است که شک و یقین باید بالفعل باشد. شک تقدیری این کفایت نمیکند در اجرای استصحاب که به هر حال آن حالت یقینی قبل را استصحاب بکند.
فرمایش و نقد مرحوم خویی (ره) نسبت به کلام مرحوم آخوند (ره)
مرحوم آقای خویی این را در تنبیه دوم از مصباح میآورند. خیلی اینجا مترتّباً با کلام مرحوم آخوند پیش نمیروند. اول یک مقدمهای بیان میکنند که به هر حال ادلّهای که متکفّل بیان احکام واقعی یا ظاهری است، این ادلّه احکام را به صورت «قضیه حقیقیه» بیان میکند. قضیه حقیقیه معنایش این است که اگر موضوع موجود شد، این حکم مترتّب میشود؛ «الخمر حرام». اگر خمر محقّق شد، حرمت میآید. یا «یجب تقلید العالم» مثلاً. اینجا اگر عالم محقّق شد، وجوب تقلیدش میآید. و خب این دو فرع را مرحوم شیخ اولاً دارند، بعد مرحوم صاحب کفایه هم آن را دنبال میکنند. ایشان در هر دو فرع، اشکال میکنند که این فروع مترتّب بر این مسئله نمیشود که ما در استصحاب، شک و یقین فعلی لازم داریم.
ماهیّت اماریّت و عقلایی بودن قاعده فراغ
در فرع اول میفرمایند که آن جایی بود که قبل از نماز، حدثی از او صادر شده و غفلت میکند که وضو بگیرد و نماز میخواند. که اینجا قاعده فراغ را مرحوم آخوند و مرحوم شیخ اجرا کردند. چون شکش بالفعل نبوده به خاطر غفلتش. ایشان میفرمایند که قاعده فراغ، از دو حال خارج نیست. یا از اصول تعبدی است یا از امارات عقلائی است. که میفرمایند که ظاهر هم همین است که از قبیل امارات است. بعد این را بیان میکنند که ترک جزء و یا شرط، عمدتاً از مکلف، که میخواهد عمل را انجام بدهد این معقول نیست. این متصور نیست. این یکی. پس اگر جزء یا شرط از او ترک شد این ترکش هم به غفلت و نسیان ما حمل نمیکنیم این خلاف اصل است. یعنی اصل در اعمال انسانها این است که از روی توجه بوده. چون میفرماید که مقتضای طبیعت انسان این است که در حال ذُکر است در حال عمل، عملی را دارد انجام میدهد متذکر است که این عمل چند جزء دارد. همانطور که در امور عادی اینچنین است. چون اگر بخواهد این احتمال سهو هم بیاید، خیلی کارها دیگر اصلاً سنگ روی سنگی بند نمیشود. پس میفرمایند که فراغ از عمل، این کشف نوعی میکند از اینکه این عملش، غفلتاً واقع نشده. میفرمایند که روایت هم همین را بیان میکند. روایتی که درباره قاعده فراغ است همین را. ایشان اول این مسئله را به صورت عقلائی مطرح میکنند و میفرمایند که روایت هم همین امر عقلائی را دارد امضاء میکند. «هو حین یتوضّأ أذکر منه حین یشکّ» خب این شک بعد از عمل است دیگر. به هر حال خلاصه حضرت میفرمایند که چون بعد از عمل دارد شک میکند، همان موقع ذاکر بوده. یعنی طبیعت کار، از انسان ممتثل این است که نه عمدی در کار است برای ترک یا زیاد است یا نه سهوی.
عدم جریان قاعده فراغ در صورت علم به غفلت
خب با این بیان میفرمایند که اگر بگوییم قاعده فراغ، اماره نوعیه است بر اینکه غفلتی واقع نشده. خب اینجا معنا ندارد. با علم به غفلت، قاعده فراغ را جاری بکنیم. فرض ما این است که این میداند غافل بوده قبل از نماز. این حدث از او صادر شده بعد غفلت عارض شده. و نماز خوانده. بعد شک میکند که قبل از نماز، آیا طهارت گرفته است یا نه. این فرض این است که به غفلتش علم دارد. شکش هم که به هر حال چیز نبوده بالفعل نبوده. عدم جریان... قبول داریم در آن حال استصحاب برایش جاری نمیشود چون شکش شک فعلی نبوده اما میفرمایند که مانعی ندارد که ما استصحاب را بعد از نماز حتی نسبت به آن نمازی که انجام داده اجرا بکنیم. بله.
پاسخ به پرسش و تبیین اشکال مبنایی بر قاعده فراغ
پرسش: در واقع اشکال آقای خوئی به مرحوم آخوند را متوجه نشدیم.
پاسخ: هنوز تمام نشده.
ایشان میفرمایند که ما در صورت اول هم به هر حال اشکال روی قاعده فراغ میآورد ایشان. بعد یک ادعایی میکنند که همین را اثبات هم نمیکنند اجمالاً. ادعایشان هم... علم به غفلت قبل از نماز ظهر... خب روشن است. این بعد از نماز که شک پیدا میکند که وضو گرفته یا نه، این علم به غفلت به طهارت دارد. فرض این است. فرض مسئله، فرعی که بیان میکنند این است. که «أحدث ثم غفل و صلّی ثم شک فی الطهارة قبلها» این بعد از نماز، علم به غفلت به قبل از نماز را دارد. اینجا قاعده فراغ میفرمایند که مرحوم آخوند. ایشان میفرمایند که اینجا قاعده فراغ جاری نمیشود چون قاعده فراغ آن جایی که احتمال غفلت بدهد. این علم به غفلت دارد. چون اماره نوعیه است بر اینکه غفلت واقع نشده. در این صورت اگر ما قاعده فراغ را اماره نوعیه بگیریم بر اینکه غفلت واقع نشده این چون علم به غفلت دارد این اماره اینجا ثابت نیست. این اولاً. بلکه استصحاب فعلی را میفرمایند که ما قبول داریم ندارد. اما بعد از نماز، این استصحاب در حال نماز را دارد. بله. این هم اثبات نمیکنند. همین را بیان میکنند. اینجا یک به هر حال مشکلی هست این وقتی که قبل از نماز استصحاب فعلی ندارد چون شک فعلی ندارد تا استصحاب حدث را که یقیناً انجام شده بکند، این استصحاب را کجا بیاورد؟ این را بیان میفرمایند. لذا میفرمایند که قاعده در آن جایی که شک بکند در صحت عمل بعد از فراغ از عمل، با علم به کیفیت وقوع عمل، که میداند عمل، غافلاً انجام شده است طهارت... و شک دارد که این عملش مطابق با واقع است یا نه. قاعده فراغ اینجا میفرمایند که جاری نمیشود. یک مثالی میزنند مثل اینکه بعد از وضو با این آب شک میکند که این اصلاً آب است یا مایع دیگر است؟ اینجا میفرمایند که حکم نمیشود به صحت وضو... به خاطر قاعده فراغ. چون اصلاً این احتمال نمیدهد بطلان را. چون غفلت دارد. این عدم جریانش به این است که مصادفت اتفاقی با ماء نشده. این اصلاً شک در مطابقت دارد. اینجا قاعده فراغ جاری نمیشود.
بررسی استصحاب بعد از نماز و تفکیک مبنایی قاعده فراغ
پرسش: قاعده فراغ معنا ندارد الآن مثلاً نسبت به نمازهای دیگر میخواهد...
پاسخ: نه دیگر. همین. نمازی که خوانده... قاعده فراغ از آنی هست که خوانده است.
ایشان میفرمایند که قاعده فراغ نسبت به آن جاری نمیشود چون علم به غفلت قبل از نماز است. استصحاب حدث، در همان قبل از نماز هم نمیشود. چون شک فعلی ندارد اما مانعی از استصحاب حدث بعد از نماز میشود کرد. اما جهتش را بیان نمیکنند. بعد از نماز، استصحاب حدث در نماز را بکند دیگر. قاعده فراغ که جاری نمیشود یعنی نماز باطل است دیگر. دارند اشکال به فرع اول میکنند، فرع اول را مرحوم آخوند میفرمایند که استصحاب فعلی، قبل از نماز نداریم. ایشان هم قبول میکنند. بعد قاعده فراغ جاری میشود بعد از نماز. خب میفرمایند که چون قاعده فراغ است دیگر. منتها اینجا مرحوم آقای خوئی میفرمایند که ما اگر قاعده فراغ را به عنوان اماره نوعیه بدانیم بر اینکه غفلت نیست با این بیان... اما اگر نه. بگوییم که قاعده فراغ از اصول تعبدیه شرعی است که حالا عرض میکنیم... این بیان ایشان در آن جایی هست که ما قاعده فراغ را از باب اماره نوعیه بر عدم غفلت بدانیم. این چون بعد از نماز، علم به غفلت قبل از نماز دارد، این قاعده فراغ میفرمایند که جاری نیست. این اماریت اینجا نمیآید.
بحث و گفتگو پیرامون مفاد روایت «أذکریّت»
پرسش: یقین ندارد دیگر... میگوید واقعاً نمیدانم که وضو گرفته یا نگرفته. یقین که ندارد...
پاسخ: نه. آن که بله. این که مسلم است. نگاه کنید ایشان چه میفرمایند؟ میفرمایند که اگر ما قاعده فراغ را اماره نوعیه بگوییم بر عدم غفلت. این که حالا میداند غفلت داشته. اما این غفلت زدوده شده یا نه؟ این را نمیداند. اما علم به وجود غفلت دارد قبل از نماز. پس این قاعده فراغ اینجا جاری نمیشود. چون اماره نوعیه است بر اینکه غفلت نیست. قاعده فراغ را بر این بیان میکنند که نوعاً میگویند که «هو حین یتوضّأ أذکر» اینجا جاری نیست چون علم دارد.
• امام میفرمایند دیگر... خب حواست را جمعتر میکردی...
• بله امام که بالای سر ماست. ایشان هم این را قبول دارند. منتها میفرمایند که این فرمایش امام اینجا جاری نمیشود. نمیخواهد بفرمایند که امام این را نمیفرمایند. امام میفرمایند که قاعده فراغ را ما در جایی اجرا میکنیم که به هر حال غفلت از عمل دارد. و این میفرماید که «هو حین یتوضّأ أذکر» شک میکند که آیا اینطوری بوده یا نه. اما این، ایشان میفرمایند که این بعد از نماز علم دارد که غفلت بر او عارض شده. چیزی هم که این غفلت را از بین ببرد، نیامده. پس این اماریت ندارد برای اینکه غفلت واقع نشده.
ادامه مناقشه در شمول قاعده فراغ
• [نامفهوم] میخواهم بگویم نسبت به خود موضوع، ممکن است نسبت به یک جزئی از... شک کردیم که مثلاً آن باعث بطلان شد، [نامفهوم] شستم یا نشستم... امام میفرمایند که شما مثلاً آن موقع حواست جمعتر میشود.
• حالا هر دویش هست دیگر.
• کل وضو که نبوده. که بگوید وضو گرفتم یا نگرفتم... اینجا اصلاً قاعده فراغ جاری میشود حالا نسبت به یک شرط... نسبت به خود نماز بوده. اما نسبت به...
• حالا این روایت که جزئش را که کاری نمیکند. کلش... هم جزء هم به هر حال اصل وضو را بیان میکند.
• اینطور نیست که بگوید وضو گرفتم یا نگرفتم. وضو گرفته جزئش را نمیداند که درست انجام داده یا درست انجام نداده... امام میفرمایند که آن موقع حواست جمعتر بود تا الآن که شک کردی. به نظرم [نامفهوم] نمیشود.
• حالا به هر حال فرمایش ایشان این است.
فرضیه تعبّدی بودن قاعده فراغ و حکومت آن بر استصحاب
حالا این تتمه تا فرع دوم را انشاءالله جلسه آینده. اما میفرمایند که اگر قاعده فراغ را از باب اصول تعبدی ما بپذیریم که به آن عمل میشود. و اینکه اختصاص ندارد به موارد احتمال غفلت چون به هر حال بعضی از نصوص میفرمایند که شما به هر حال بیا عمل را انجام بده. اعم از اینکه احتمال غفلت باشد یا نباشد... اینجا میفرماید که بله حاکم بر استصحاب میشود. و اگرچه بگوییم شک فعلی در استصحاب معتبر نباشد. میفرماید که این جریان قاعده استصحاب، متفرع بر تعارض با استصحاب نیست که حتماً شک فعلی باشد یا نباشد. ما اگر هم بگوییم که در استصحاب شک فعلی معتبر نیست، و قاعده فراغ از باب اصول تعبدی حجت است اینجا بر استصحاب، در فرع اول... بر استصحاب، مقدم میشود. چون قاعده حاکم است هم قبل از نماز را میگیرد هم بعد از نماز را. این هم یک بحثی هست. اصلاً قاعده که حاکم است این مال بعد از فراغ است. نه قبل از نماز. این فرمایش ایشان اینجا هم دارند. حالا این را بعداً... و دوم اینکه میفرمایند حاکم است... یعنی ما باید استصحاب را جریان به آن قائل بشویم در اینجا که این حاکم بشود. این دو ابهام در این دو اشکال ایشان به نظر هست. خواستیم فقط فرمایش ایشان روشن بشود.
جمعبندی: تأثیر مبنای اماریت یا تعبّدیّت بر نتیجه بحث
اگر از اصول تعبدی باشد یعنی به هر حال شما اجرا بکن قاعده فراغ را چه به هر حال احتمال غفلت بدهی یا ندهی. اگر از امارات بدانیم، این امارات مال آن جایی است که ما به هر حال اماره نوعیه است برای اینکه غفلت نیست. خب آن اماره نوعيه براي اينكه غفلت نيست، تعارض ميكند با اين كه علم به غفلت دارد قبل از نماز، ميداند كه قبل از نماز غافل بوده. لذا در اين صورت قاعده فراغ جاري نيست. بنابراين فرع اول را ايشان ميفرمايند كه به طور كلي، متفرع بر اين كه بايد در استصحاب شك فعلي باشد نيست. اين را ايشان نتيجه ميگيرند. يك بحث ديگر است، آن شك فعلي مسلّم است امّا اين فرع بر آن مترتّب نمي شود . حالا يك مقداري تأمل بيشتري كنيد.