« فهرست دروس
درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1404/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث الثّالثة و الرّابعة: «حدیثُ السِّعَة» و «حدیثُ الحِلّ الأوّل»/أصالة البراءة /الأصول العمليّة

 

موضوع: الأصول العمليّة/أصالة البراءة /حدیث الثّالثة و الرّابعة: «حدیثُ السِّعَة» و «حدیثُ الحِلّ الأوّل»

 

در جلسه ی گذشته روایت «حَجْب» و «سِعَة» را بیان نمودیم. در این جلسه در ادامه ی بحث أدلّه ی روایي أصل برائت، به ادامه ی مباحث پیرامون روایت «سِعَة» خواهیم پرداخت.

 

ادامه ی بحث «حدیث السِّعَة»:

عرض کردیم این حدیث سه جور نقل شده است:

الف) «النّاسُ في سِعَّةِ مالایَعْلَمون» (به کَسْر «ةِ» مربوطة): ما گشتیم و سَنَدی برای آن یافت نکردیم.

ب) «... هُم في سِعَةٍ حتّی یَعْلمون...»: این روایت از مرحوم کُلیني (ره) نَقْل شده و سَنَد دارد ولی ربطی به بحث ما ندارد چون دو مشکل دارد:

اوّلاً: این روایت مربوط به «شُبْهه ی موضوعیّة تَحْریمیّة» می‌ باشد در حالی که بحث ما در مورد «شُبْهه ی حُکْمیّه ی تَحْریمیّة» هست.

ثانیاً: در إستدلال به آن «کُبْری» بر «صُغْری» مُنْطبق نیست؛ زیرا «کُبْری» می گوید «حَلال» است امّا «صُغْری» می گوید «حَرام» است چون أصل در «لُحوم» حُرْمَت است. لذا این چه قاعده‌ای است که بر مورد مُنْطبق نیست؟!

ج) «النّاس في سِعَةٍ ما لَمْ یَعْلمون» (به تَنوین «ةٍ» مربوطة): این حدیث در کتاب «غَوالي اللَئالي» إبْن جمهور أحْصائي است و سَنَد هم ندارد!

انواع لفظ «ما»:

الف) «موصولة»: نظیر این آیه ی شریفه ی قرآن کریم: ﴿وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ﴾[1]

ب) «مَصْدَریّه ی غیر زماني»: نظیر این آیه ی شریفه ی قرآن کریم: ﴿وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[2]

«ما رَحُبَتْ» در اینجا به معنی «برُحْبِها».

ج) «مَصْدَریّه ی زمانيّة»: نظیر این آیه ی شریفه ی قرآن کریم:

﴿وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا﴾[3]

عبارت «مَا دُمْتُ» هم مَصْدَر و هم زمان است.

سؤال: «ما» در نَقْل سوم روایت «سِعَة»، چه نوع از کدام نوع است؟

جواب: إحْتمال دارد «موصولة» باشد. پس معنای روایت می شود «النّاس مِن جانب الشّيء المَجْهول في سِعَةٍ». اگر روایت این این طور معنا شود بسیار خوب است و می‌ تواند با أدلّه ی أخْباریّون مُعارِضه کند؛ زیرا أخْباري قائل است به این که از جانب شيء مَجْهول نگرانی هست و باید «إحْتیاط» کرد امّا روایت با این معنا می‌گوید جای هیچ نگرانی نیست. بنابراین این روایت با این معنا، نسبت به حدیث رَفْع برتری می‌ یابد.

امّا معنای دوم قطعاً درست نیست. یعنی این که «ما» «مَصْدَریّه ی غیر زماني» باشد درست نیست.

امّا اگر بگوییم «ما» «مَصْدَریّه ی زمانيّة» باشد، معنایش این می شود که «النّاس في سِعَةٍ ما دامَ کونهم غیرَ عالِمین». اگر این طور معنا باشد، نمی‌ تواند با أدلّه ی أخْباریّون مُعارِضه کند؛ زیرا این روایت می گوید «النّاس ما دامَ کونهم غیرَ عالِمین» در «سِعَة» هستند. ولی أخْباري می گوید من «عالِم» هستم نَه غیر عالِم!

این معنا این طور درست می شود که «النّاس ما دامَ کونهم غیرَ عالِمین بحُکْمٍ واقعيٍ»؛ در حالی که حُکْم أخْباري، «ظاهري» است.

بنابراین به نظر ما اگر حرف «ما» را در تعبیر روایت «غَوالي اللَئالي» ابن جمهور أحْصائي «موصولة» یا «مَصْدَریّه ی زَمانيّة» بگیریم، به لحاظ «دِلالي» دلالت بر «برائت» دارد ولی متأسّفانه روایت با این نَقْل، سَنَد ندارد.

 

۴. «حدیث حِلّ اوّل»:

بیان روایت: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ [ عَنْ أَبِيهِ ] عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: كُلُّ شَيْءٍ هُوَ لَكَ حَلاَلٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِكَ وَ ذَلِكَ مِثْلُ اَلثَّوْبِ يَكُونُ علیك قَدِ اِشْتَرَيْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ اَلْمَمْلُوكِ عِنْدَكَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِيعَ أَوْ قُهِرَ أَوِ اِمْرَأَةٍ تَحْتَكَ وَ هِيَ أُخْتُكَ أَوْ رَضِيعَتُكَ وَ اَلْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ اَلْبَيِّنَةُ»[4] .

بررّسی سَنَدي روایت: این روایت از ثُلاثي های مرحوم شیخ کُلیني (ره) نقل شده که با سه واسطه به امام صادق (علیه السّلام) می‌ رسد. امّا این روایت در سلسه سَنَدش در نسخه ی کتاب وسائل الشّیعة، بعد از «عن علی بن إبْراهیم»، عبارت «عن أبیه علی بن هاشم» از قَلَم افتاده. پس روایت با چهار واسطه به امام صادق (علیه السّلام) می‌ رسد.

مرحوم نجاشي (ره) نخست می فرماید: «هارون بن مُسْلِم» مورد «توثیق» است ولی بعد می‌فرماید: او گرفتار «جَبْر و تَشْبیه» بود. امّا بعد می فرماید: «هارون بن مُسْلِم» بعداً خدمت امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السّلام) رسیده از مَسْلَک «جَبْر و تَشْبیه» دست کشیده و برگشته.

سلسله سَنَد این روایت خوب است امّا باز یک مشکل دیگری دارد و آن این است که جناب «هارون بن مُسْلِم» از أصحاب امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السّلام) می باشد از جناب «مَسْعَدَة بن صَدَقة» که از أصحاب امام صادق (علیه السّلام) است این روایت را نَقْل کرده! بین این دو امام هُمام خیلی فاصله هست. پس معلوم می‌شود که بین «هارون بن مُسْلِم» و «مَسْعَدَة بن صَدَقة» یک راوي دیگر بوده که از قَلَم افتاده که بر ما معلوم نیست چه کسی بوده.

«مَسْعَدَة بن صَدَقة» مَسْلَک «بَتْریّة» از فِرْقه های «زِیْدیّة» داشته.

نکته:

۱. مرحوم شیخ أنْصاري (ره) این روایت را دو به صورت دو روایت جداگانه نَقْل کرده:

الف) «کُلُّ شيءٍ حَلال، حتّی تَعْلَمَ حرامٌ».

ب) «کُلُّ شيءٍ حَلال، حتّی تَعْلَمَ أنّه حرامٌ بعیْنه».

ایشان خیال کرده اند این دو روایت است امّا واقع این نیست؛ فقط یک روایت است به صورت صَدْر و ذیل. نهایتاً کلمه ی «بِعیْنه» را حذف کرده اند.

۲. مرحوم آخوند خراساني (ره) هم یک اشتباه کوچک کرده و آن این است که در روایت آمده «حَتّی تَعْلَمَ...» امّا ایشان در کفایه آورده‌اند «حَتّی تَعْرَفَ...».

بررّسی أدبي و مضمون روایت: به نظر ما کلمه ی «بعیْنه» در واقع «تأکید» ضمیر کلمه ی «أنّه» می باشد. یعنی «عِلْم إجْمالي» کافی نیست بلکه باید «عِلْم تَفْصیلي» حاصل کنی.

بررّسی دِلالي روایت: کُبْری بر این صُغراها و مثال های وارده در صَدْر روایت قابل إنْطباق نیست. لذا عبارت «ذَلِكَ مِثْلُ اَلثَّوْبِ يَكُونُ علیك قَدِ اِشْتَرَيْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ و...» در صَدْر روایت یعنی وقتی ما به بازار می‌رویم در چنین موقعیّتی «برائت» جاری نمی‌ کنیم و خرید می‌ کنیم بلکه به دلیل وجود «قاعدة الیَد» خرید می کنیم. علاوه بر آن اشکالی که در روایت قبل مَبْني بر حُکْم گوشت پیدا شده در بیابان نَقْل کردیم در اینجا هم می‌آید؛ زیرا عرض کردیم که این‌ها مربوط به «شُبْهه ی موضوعیّة» می‌باشد نَه «شُبْهه ی حُکمیّة تَحْریمیّة» هست در حالی که بحث ما در «شُبْهه ی موضوعیّة» می باشد.

 


logo