1404/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
براهین قول الأمر بین الأمرین/مناهج الإختیار /مسأله ی جبر و تفویض
موضوع: مسأله ی جبر و تفویض/مناهج الإختیار /براهین قول الأمر بین الأمرین
در جلسه ی گذشته قول دوم از بحث مَناهِج الإختیار یعنی «الأمْرُ بین الأمْرین» را همراه با مثال های مرتبط با آن بیان نمودیم. در این جلسه بَراهین مُحْکم این قول را بیان خواهیم نمود.
إقامه ی بُرْهان بر قول «الأمْرُ بین الأمْرین»:
الف) وجود (از واجب گرفته تا مُمْکن)، یک «حَقیقت واحد» است. و إخْتلاف فقط از نظر «شدّت و ضَعْف» است. لذا باید در تمام مراتِب «مؤَثّر» باشد؛ نَه تنها در مرتبه ی واجب بلکه در مرتبه ی مُمْکن نیز باید مُؤَثّر باشد.
إنْ قُلْتَ: این «أَثَر» مربوط به «قُوَّت» است؛ زیرا آن قُوَّتی که در خداوند متعال هست، در «مُمْکن» نیست.
قُلْتُ: «قُوَّت» چیزی غیر از «وجود» نیست. «قُوَّت» فقط «مرتبه» را بیان می کند نَه این که چیزی جدا از «وجود» باشد که به آن چسبیده باشد. پس ممکن هم در هر مرحله برای خودش «مُؤثّر» است. با این قاعده «جَبْر أَشْعَري» رد کردیم.
ب) «مُمْکن» نِسْبت به «واجب» مانند نِسْبَت «معنای حَرْفي» به «معنای إسْمي» است. یعنی «مُمْکن» در واقع «عینُ الفَقْر» است. اگر چیزی چنین باشد معنا ندارد که «وجوداً» محتاج باشد ولی «فِعْلاً» محتاج نباشد.
بنابراین با این دو بُرْهان قول «الأمْرُ بین الأمْرین» ثابت شد؛ زیرا این دو قاعده زیر بنای قول «الأمْرُ بین الأمْرین» می باشد.
سه مثال برای قول «الأمْرُ بین الأمْرین»:
مثال مرحوم خویي (ره): در یکی دو جلسه ی قبل عَرْض کردیم.(همان مثال انسانِ «دست شَل» و انسانِ «دست مُرْتَعِش». لذا دیگر در این جلسه تکرار نمی کنیم.
مثال مرحوم شیخ مفید (ره): مثلاً مولایی یک غُلام خوبی دارد و لذا دخترش را به عَقْد آن غُلام دَر می آورد. و بعد در تجارت خانه ی خودش إجازه می دهد که با مَبْلغی خرید و فروش کند. لذا فِعْل این غُلام که خرید و فروش می کند به مولی مُنْتَسَب است؛ زیرا مولی این «إذْن» را به غُلام داده. و همچنین به خودِ غُلام مُنْتَسَب است؛ زیرا مُسْتقیماً خرید و فروش و کارهای آن را انجام می دهد.
مثال ما: مثلاً در «ظاهر» چشم ما می بیند امّا وَراء چشم چیزی به نام «نَفْس» انسان است که در «باطن» موجب می شود ما ببینیم. لذا «نَفْس» و «چشم» هر کدام به گونه ای «مُبْصِر» است به این نَحْو که ما نِسْبَت به نَفْس «مُباشراً»، ولی نِسْبَت به چشم «تَسْبیباً» مُبْصریم.
شاهد قرآني:
۱.﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[1]
«وَمَا رَمَيْتَ» یعنی «مُسْتَقلّاً» و «إِذْ رَمَيْتَ»، به إذْن الله تبارک و تعالی.
۲. ﴿وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ﴾[2]
شاهد روایي:
«قَالَ اَللَّهُ يَا اِبْنَ آدَمَ بِمَشِيئَتِي كُنْتَ أَنْتَ اَلَّذِي تَشَاءُ لِنَفْسِكَ مَا تَشَاءُ وَ بِقُوَّتِي أَدَّيْتَ فَرَائِضِي وَ بِنِعْمَتِي قَوِيتَ عَلَى مَعْصِيَتِي جَعَلْتُكَ سَمِيعاً بَصِيراً قَوِيّاً ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اَللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك وَ ذَاكَ أَنِّي أَوْلَى بِحَسَنَاتِكَ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَوْلَى بِسَيِّئَاتِكَ مِنِّي وَ ذَاكَ أَنَّنِي لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُون»[3] .
سؤال: برخی از مُفَسّرین تحقیق کردهاند و دیده اند که دو دسته از آیات در این زمینه به «ظاهر» با هم مُتعارض هستند؛ این دو دسته آیات شریفه را چگونه با هم جمع کنیم؟
بیان نمونه ای از این دو دسته آیات:
دسته ی نخست: این دسته از آیات شریفه حاکي از «إخْتیار» است که بَشَر «مُخْتار» است:
۱. ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾[4]
۲. ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ﴾[5]
۳. ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُم فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾[6]
نکته: این دسته از آیات شش آیه هست که ما سه نمونه ذکر نمودیم.
دسته ی دوم: این دسته از آیات شریفه حاکي از «جَبْر» است:
۱.﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[7]
۲. ﴿وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ﴾[8]
جواب: هر دو دسته از این آیات کریمه صحیح است و مشکلی ندارد؛ زیرا دسته ی نخست، «جَبْر أشْعَري» را رد می کند و دسته ی دوم، قول «مُفَوَّضة» را رد می کند. لذا قول «الأمْرُ بین الأمْرین» ثابت می شود.
«بَقِي هُنا فَصْلٌ»؛ «شُبَهاتٌ و حُلول»:
الف) شُبْهه ی «هدایت و ضِلالَت»:﴿فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ﴾[9]
ب) شُبْهه ی «سَعادت و شِقاوت»: ﴿فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ﴾[10]
ج) شُبْهه ی «أخْبار طینَت»: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً﴾[11]
د) شُبْهه ی «قضاء و قَدَر»: ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾[12]
در دو جلسه ی آینده اگر رسیدیم همه ی این «شُبَهاتٌ» را مورد نَقْد و بررّسی قرار خواهیم داد و الّا برخی از این «شُبَهاتٌ» را مورد نَقْد و بررّسی قرار خواهیم داد.