« فهرست دروس
درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1404/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

الأمر الثاني: الاستدلال بالآية النَفر/حجية خبر الواحد /الأمارات

 

موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /الأمر الثاني: الاستدلال بالآية النَفر

 

در جلسه قبل چند مقدّمه از چگونگی دلالت آیه ی شریفه ی «نَفْر» بر «حُجّیَّت خبر واحد» در بحث «أدلّه ی حُجّیَّت خبر واحد» را بیان نمودیم. در این جلسه به ادامه ی این بحث خواهیم پرداخت.

 

ادامه ی إثْبات «أدلّه ی حُجّیَّت خبر واحد» به وسیله ی آیه ی شریفه ی «نَفْر»:

آیه ی شریفه ی «نَفْر»: ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[1]

بیان نخست (استفاده از کلمه ی «حَذْر»: در جلسه قبل این بیان را عرض کردیم.

بیان دوم (استفاده از کلمه ی «إنْذار»): خداوند متعال در این آیه ی شریفه فرموده: «وَلِیُنْذِروا»؛ پس معلوم می‌ شود که «إنْذار» واجب است؛ لذا اگر واجب است، نتیجه ی آن یعنی «حَذْر» (عَمَل به قول و إنْذار) نیز واجب است. چون «إنْذار» مقدّمه ی «حَذْر» است و معنا ندارد که مقدّمه واجب باشد امّا ذي المقدّمه واجب نباشد.

بیان سوم: استفاده از کلمه ی «تَفَقُّه»: «تَفَقُّه» واجب است و در پی آن «إنْذار» نیز واجب است و حال که این دو واجب شد، قَهْراً «حَذْر» نیز واجب است.

به نظر ما دلالت این آیه ی شریفه ی «نَفْر» بر «حُجّیَّت خبر واحد» تمام است ولی یه مشکل دارد که غالب قُدَماء به این مشکل دقّت نکردند.

إشکال به إسْتِدْلال از آیه ی شریفه ی «نَفْر»: «أخْذ به إطْلاق» در جایی است که متکلّم در «مقام بیان» باشد. این آیه ی شریفه فقط در مقام بیان یک «تقسیم کارها» می باشد ولی در «إنْذار» و «حَذْر» نیست. یعنی یک عدّه از مومنین به «جهاد با دشمنان» بروند و یک عدّه از مؤمنین هم در نزد رسول أکْرَم (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) «تَفَقُّه در دین» بیاموزند.

مرحوم خویي (ره): آیه ی شریفه ی «نَفْر» در مقام بیان است؛ زیرا این آیه ی شریفه مانند این قول خداوند متعال در قرآن کریم است که فرموده: ﴿أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ﴾[2]

خداوند متعال در این آیه شریفه تمام «شُکوک وضوء» را برطرف نموده. و فرقی بین این آیه ی شریفه و آیه ی شریفه ی «نَفْر» نیست.

إشکال به این فرمایش ایشان: آیه ی «شریفه ی وضوء» واقعا در مقام بیان وضوء می‌ باشد. ولی آیه ی شریفه ی «نَفْر» در مقام بیان «تقسیم کار» است. امّا در مورد «إنْذار» و «حَذْر» إجْمالاً بیان می کند.

إنّ ههنا إشْکالین:

۱. «الإنْذارُ بالأمْر الواقعي»: مقام بیان «إنْذار» واقعی است. سرمایه کسی که «إنْذار» می‌ کند، «تَفَقُّه» است و کسی که «تَفَقُّه» کرده یعنی دین را چشیده. لذا اگر چنین شخصی «إنْذار» کند، مؤمنین و مُکّلّفین باید بترسند. ولی اگر صِرْف این که راوي یک نَقْلی را کرده باشد نمی‌ تواند برای ما حُجَّت باشد؛ زیرا او صِرْفاً مطلبی را روایت می‌ کند نَه این که به تمام معنا در دین «تَفَقُّه» کرده باشد.

جواب به این إشکال: این در واقع همان تکرار إشکال ماست که عرض کردیم آیه ی شریفه ی «نَفْر» در «مقام بیان» نیست.

۲. مرحوم بروجردي و مرحوم شیخ أنْصاري (ره): «الإبْلاغُ عَلَی التَّخْفیف، غیرُ نَقْل القوْل»؛ «خبر واحد» در واقع «ناقل قول» است. و آیه ی شریفه می‌ فرماید خبری حُجَّت است که «إبْلاغ تخفیف» (یعنی فَهْم) باشد. به عبارت فنّی‌ تر، «نَقْل راوي» برای مجتهد حُجَّت است امّا «فَهْم راوي» حُجَّت نیست. این آیه ی شریفه می‌ فرماید باید «نَقْل راوي» از یک طرف و تخفیف و «فَهْم رواي» هم از یک طرف دیگر برای مجتهد حُجَّت باشد که این دو صورت است:

الف) در جایی که با مردم با چیزهایی که خودِ مردم هم می‌ دانند إنْذار شود و سخن گفته شود. مثل: کار «وُعّاظ».

ب) قول «مُجْتَهد» نسبت «مُقَلِّد».

این آیه ی شریفه را اگر بگیریم، برای این دو مورد می‌ تواند خوب باشد.

إشکال مرحوم نائیني (ره) به این فرمایش دو بزرگوار: «راوي» وقتی خبری را نَقْل می‌ کند هر چند «تَخْفیف و فَهْم» به صورت «مُطابقي» در آن نیست امّا در «ضِمْن» نَقْل آن خبر، «تَخْفیف و فَهْم» موجود است.

جواب به این إشکال: این آیه ی شریفه می‌ فرماید باید این «تَخْفیف و فَهْم» به نَحْو «دلالت مُطابقي» باشد نَه «دلالت تَضَمُّني».

جواب ما به إشکال دوم: جایی که «نَقْل تَخْفیف» حُجَّت شد، «نَقْل بلا تَخْفیف» نیز حُجَّت می‌ شود. بنابراین به نظر ما باید «إلْغاء خُصوصیّت» کرد.

 


logo