« فهرست دروس
درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1404/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 الرابع: الأقوال في حجّية الخبر الواحد/حجية خبر الواحد /الأمارات

 

موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد / الرابع: الأقوال في حجّية الخبر الواحد

 

در جلسه ی قبل پس از إتمام بررّسی بحث «شُهْرت فَتْوایي»، به أمْر نخست یعنی مقدّمه ی بحث «حُجّیَّت خبر واحد» از سلسه مباحث «حُجَج و أمارات» پرداختیم. در این جلسه به ادامه ی بحث «حُجّیَّت خبر واحد» خواهیم پرداخت.

 

ادامه ی بحث «حُجّیّت خبر واحد»:

با توجّه به مباحث و قولی که ما در جلسه ی گذشته عرض کردیم، به نظر ما موضوع علم أصول، «الحُجَّة في الفقه» است و مابقی بحث از «تَعَیّنات» آن است این حجَّت چیست؟ ظواهر کتاب است یا خبر واحد و...؟!

سؤال: اگر موضوع علم أصول هر آن چیزی است که در فقه حُجّت است پس چرا آن را عکس ‌می کنیم و می‌گوییم «خبرُ الواحد حُجَّةٌ» در حالی که باید بگوییم «الحُجَّةُ خبرُ الواحد»؟!

جواب: انسان همیشه به جُزئیّات «أنْسَب» است تا کُلیّات. یعنی از «جُزئیّات» به «کُلیّات» پی می بَرَد؛ لذا ما نحن فیه نیز از همین قبیل است.

 

أمر دوم: « هل خبرُ الواحد حُجَّةٌ أو لا»؟

بیان أقْوال:

قول نخست (قُدَماء): خبر واحد حُجَّت واحد نیست.

دلیل:

إسْتِدْلال با قرآن کریم:

الف) ﴿إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌﴾[1] ﴿وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً﴾[2]

صُغْری: إ﴿ِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ﴾

کُبْری: ﴿وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً﴾

نتیجه: خبر واحد بر «عِلْمي» نیست، بلکه «خبر ظَنّي» می‌ باشد لذا نمی‌ تواند حُجَّت باشد.

إشکال أصولیّون به این إسْتِدْلال از آیه ی شریفه:

أوّلاً: این آیه شریفه مربوط به «أصول و عقاید» است نَه مربوط به «فروعات فقهي». لذا «ظَنّ» در «أصول و عقاید» حُجَّت نیست. در حالی که بحث ما بحث «فِقْهي» است نَه «أصول و عقاید».

ثانیاً: اگر در فقه نیز عموم داشته باشد و هم «أصول» و هم «فروع» را نیز شامل شود، با أدلّه‌ ای که خواهیم گفت «خبر واحد» حُجَّت است، این آیه ی شریفه را تخصیص می زنیم به این نحو که: ﴿إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً﴾[3] «إلّا في الفروع».

ب) ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَايَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ﴾[4]

إشکال: این آیه شریفه می‌ فرماید «بعضی ظُنون» حُجَّت نیستند نَه «همه ی ظُنون».

جواب: بله؛ ولی ما علم إجْمالي داریم وقتی بعضی از ظُنون «إثْم» شد، لذا گناه و غیر گناه مخلوط می شود و مُقْتضای «عِلْم إجْمالي» این است که «ظَنّ» حُجَّت نیست.

إشکال به إسْتِدلال به این آیه کریمه:

اوّلاً: این آیه ی شریفه نیز مربوط به «أصول عقاید» است و مربوط به «فروع» نیست. اگر مربوط به «أصول» باشد نیز آن را تخصیص می‌ زنیم.

ثانیاً: کسانی که با این آیات شریفه إسْتِدلال می‌ کنند بر این که «ظَنّ» حُجَّت نیست، خودشان کَمر خود را می‌ شکنند! زیرا خود این آیات شریفه نیز از قبیل «ظواهر» هستند و «ظواهر» نیز از «ظُنون» به شمار می آیند و لذا نباید حُجَّت باشند در حالی که قرآن به طور کُلّی در همه ی حالات حُجَّت است.

نکته: این جواب را جناب فَخْر رازي بیان کرده.

ثالثاً: آیاتی که می‌گوید «خبر واحد» حُجَّت است،«حاکم» بر آیاتی است که می‌گوید «ظَنّ» حُجَّت نیست.

ج) ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[5]

معنای این آیه شریفه این است که تنها باید از «علم» پیروی کرد و «غیر علم» را باید کنار گذاشت؛ «خبر واحد» از قبیل «غیر عِلْم» است و لذا حُجَّت نیست و باید کنار گذاشته شود.

تمام إشکالات و جواب‌ هایی که در دو آیه ی قبلی عرض کردیم، در اینجا هم عیناً می‌ آید.

به نظر ما این جواب‌ها، جواب‌ های محکمی نیستند!

اوّلاً: این که می ‌فرمایید این آیات مربوط به «أصول عقاید» هستند نَه «فروعات فِقهي»، این را از کجا می‌گویید؟! چطور مربوط به «فروعات فقهي نیستند؟! مثلاً در آیه سوم امام صادق (علیه السّلام) إسْتِدْلال فرموده بر این که اگر کسی برود به دستشویی و موسیقی همسایه‌ را گوش کند، کار حرامی انجام داده.

ثانیاً: این که فرمایش که فرمودید اگر بر فرض این که این آیات عامّ باشند و هم «أصول عقاید» و هم «فروعات» را در بر بگیرند ما آن را با آیاتی که دلالت بر حُجّیَّت خبر واحد می کنند، تخصیص می‌ زنیم، درست نیست. زیرا لِسان آیات إباء از تخصیص دارند. زیرا لسان این آیات، لِسان «فِطْرت» است؛ یعنی فِطْرت انسان، «ظَنّ» را نمی‌ پذیرد و نباید «فِطْرتاً» پیرو «ظَنّ» باشد.

ثالثاً: این که جناب فخر رازی بیان داشته که ظواهر قرآن از «ظُنون» می‌باشد، درست نیست؛ چون قبلاً هم عرض کردیم «ظواهر قرآن»، از «قَطْعیّات» است نَه از «ظُنون».

رابعاً: این که فرمودید آیات دالّ بر «حُجّیَّت خبر واحد»، «حاکم» بر آیات دالّ بر «ظُنون» است صحیح نیست؛ زیرا «حاکم»، قائم بر «لِسان» است و لِسان می‌خواهد.

به نظر ما باید تفسیر صحیح قرآن را پیدا کنیم. لذا قرآن کریم «تِبیان لکُلّ شيء» است و چیزی که «تِبیان لکُلّ شيء» باشد، «تِبیان» خودش نیز هست. لذا باید آیات را کنار هم بگذاریم. مثلاً اگر آیه شریفه ی ﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾[6] را در کنار آیات کریمه ی إ﴿ِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌﴾[7] ﴿وما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً﴾[8] بگذاریم، متوجّه خواهیم شد که آیه ی نخست، کلمه ی «ظَنّ» آیه ی شریفه ی أخیر را تفسیر کرده و فرموده مراد از «ظَنّ» در این آیه ی شریفه، «خَرْص» به معنای «تخمین، وَهْم و تَخیّل» است نَه به معنای «ظَنّ إصْطِلاحي و منطقي».

سایر آیاتی که فرمودید نیز به معنای «ظَنّ و علم منطقي» نیست. زیرا مثلاً در مورد آیه ی سوم، «علم» در قرآن کریم به معنای «حُجَّة» است نَه به معنای «علم منطقي».

قول دوم (مُتأخِّرین): «خبر واحد» حُجَّت است.

امّا شیخ طوسي (ره) در کتاب عُدّةُ الأصول، چهار قول را بیان نموده؛ مثلاً در جایی فرموده: «خبر عادل» حُجَّت است و در جایی دیگر از این کتاب فرموده: خبر کسی که «مَطْعون» نیست حُجَّت است؛ در این فرض هم «خبر عادل» را می‌گیرد و هم «خبر مُهْمَل» را شامل می شود. بنابراین همین مقدار که مورد «طَعْن» واقع نشود کافیست برای حُجّیَّت خبر.

نکته: این مسأله، یک مسأله ی «تَقْلیدي» نیست بلکه یک مسأله ی «عِلْمي» می‌ باشد.

 


logo