« فهرست دروس
درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1404/01/25

بسم الله الرحمن الرحیم

الثالث: نزول القرآن بالقراءات السبع - الأوّل: ما هو المبدأ لاختلاف القراءات ؟/الإجماع المنقول بخبر الواحد /الأمارات

 

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /الثالث: نزول القرآن بالقراءات السبع - الأوّل: ما هو المبدأ لاختلاف القراءات ؟

 

در جلسه ی قبل إجْماعات مُتأخِّرین و همراه با سه تَنْبیه آن بیان نمودیم که تنبیه آخر بحث قَرائات قرآنی بود. در این جلسه به ادامه ی این بحث خواهیم پرداخت.

 

ادامه ی بحث مَنْشاء إخْتلاف قرائات قرآن کریم:

بحث ما در این بود که آیا این قَرائات سَبْع مُتواتر هستند یا خیر؟!

در جلسه ی گذشته عرض کردیم مقداری از این إخْتلاف به دلیل اشتباه «إسْتِنْساخ» چند قاري به نام های: «عبدالله إبن مسعود، إُبَي إبن کَعْب، مُعاذ بن جَبَل، مِقداد بن أسْوَد و قاريان دیگر» که به نواحی مختلفی رفته اند و این نسخه ها را منتشر کرده اند پیش آمده. و بخشی دیگر به خاطر إخْتلاف بالا در زمان عُثمان خلیفه ی سوم است؛ چون هر کسی قرائتی را ذکر می‌کرد و عُثمان آمد «توحید المَصاحف» کرد و یک قرآن را نوشت. البته همین قرآن نیز دارای إخْتلاف است! این که گفته می‌شود عُثمان «جامع القرآن» است در واقع غَلَط است بلکه او «مُوحّد المصاحف» است. زیرا او همه ی قَرائات را جمع آوری کرد و با تشکیل یک لُجْنه، یک گروهی از قاریان را برای یکپارچه سازی همه ی این قَرائات تشکیل داد. متأسّفانه او امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را در این جمع لُجْنه دعوت نکرد! اگر حضرت در این لُجْنه می‌ بودند، شاید وضع، خیلی بهتر از این ها بود؛

قرآن فعلی که از همان کار عُثمان نَشأت گرفته مشکلاتی دارد:

۱. «بِدایة الخَطّ»: خَطّ در عربستان صَد ساله بوده و لذا این ها امّت أمّي بوده اند. در تمام مدینه ی مُنٔوّره یازده نفر و در تمام مکّه ی مُکَرّمه فقط هفده نفر خَطّ بَلَد بودند لذا خَطّ در عربستان تازه آمده بود. لذا قرآن کریم می فرماید: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾[1]

از طرفی این قاریان بر روی خَطّ تَسَلُّط کافی نداشتند. مثلاٍ به جای «تنوین» حرف «ن» آورده اند و بالعکس.

۲. «عَدَم الإعْراب»:«إعْراب» در کار نبوده به همین خاطر ما دو قرائت داریم!

۳. «عدمُ النُقْطَة»: نُقْطه ای در کار نبوده.

۴. «حّذْفُ اَلِفاتُ المتوسّطة»: در آن زمان أَلِف‌های وسط کلمه یا عبارت را نمی‌ آوردند.

۵. «إخْتلاف اللَّهَجات»: لَهْجه ها با هم إخْتلاف داشتتد. مثلاً در ایران طایفه ها و مناطق مختلف کشور با تأثّر از گویش های خود، «قاف» را به چهار نوع تَلَفُّظ می کنند. آذری ها شبیه به «کاف» أداء می کنند، اصفهانی یک جور دیگر، لُرها جور دیگر و سایر مردم جور دیگر.

 

«هل القَرائات السَبْع متواترٌ أو لا»؟

سؤال: آیا قَرائت پیامبر أکْرَم (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) نسبت به این هفت یا دَه قاري مُتواتر است یا نه؟ یعنی آیا این قاریان متواتراً این «قَرائات سَبْع» را از حضرت نَقْل می‌ کنند یا خیر؟

جواب: این از جهاتی مردود است؛ زیرا:

اوّلاً: همان طور که قبلاً هم عرض کردیم حضرت به دلیل مشغله و مشکلات فراوانی که در مدینه منوّره داشتند مانند جهاد با کُفّار و یهود و نَصاری وقت این را نداشتند که قرآن کریم را به هفت یا بیشتر از هفت قرائت بخوانند و قاریان هم ثَبْت و ضَبْط کنند. از طرفی در مکّه ی مُکَرّمه نیز هنوز به این شکل نبود که قرآن کریم را بخواهند جمع آوری کنند چون آغاز رسالت بود.

إسْتِدْراک: بله؛ حضرت گاهی أوقات می‌فرمودند که فلان آیه را در فلان سوره بگذارید و گاهی آیه را مثلاً دَه تا دَه تا تفسیر می نمودند. اما این طور نبوده که بنشینند و از اوّل تا آخر قرآن کریم را به هفت قَرائت بخوانند.

ثانیاً: «وجود تَواتر» در تمام طَبَقات در «خبر مُتواتر» شرط است. این هفت نفر فقط در یک طبقه جای می گیرند که در قَرْن دوم می‌ زیستند. لذا بین حضرت و این هفت نفر قاري، بیش از صَد سال فاصله است که طبعاً بین این‌ها و بین حضرت باید حد وسط مُتواتر باشد حال این که بین حضرت و این‌ ها، هفت نفر نیست بلکه با فاصله دو نفر و یک نفر است که از ایشان نقل قَرائت می‌ کنند.

ثالثاً: مرحوم امام خمیني (ره) فرمودند که اگر قرآنی را بنویسند با هفت قرائت یا بیشتر آیا این کتاب را می‌ توان کتاب آسمانی نامید یا می‌شود کتاب بشری که نُسْخه بَدَل دارد؟!

سؤال: آیا این «قَرائات سَبْع» از این هفت نفر متواتراً به ما رسیده یا خیر؟

به نظر ما چنین نیست؛ زیرا:

اوّلاً: بین تمام این هفت قاري فقط دو راوي واسطه هست. و با دو نفر تواتر شکل نمی گیرد.

ثانیاً: کسانی که قائل هستند به که این هفت قَرائت مُتواتراً به ما رسیده پس چرا بعد از هر قَرائت می گویند «الحُجَّة»؟! اگر واقعاً این قَرائات وحی الهی باشد، دیگر نیازی به حُجَّت گفتن ندارند؛ چون در این صورت همه ی این قَرائات خودشان حُجَّت هستند.

 

در جلسه ی آینده مُتواتر بودن همین قرآن موجود را مورد بررّسی قرار خواهیم داد.

 


logo