1403/12/08
بسم الله الرحمن الرحیم
دلائل عدم تحريف قرآن، ادلّه ی اهل سنّت مبنی بر تحریف قرآن کریم/حجّية ظواهر الألفاظ /الأمارات
موضوع: الأمارات/حجّية ظواهر الألفاظ /دلائل عدم تحريف قرآن، ادلّه ی اهل سنّت مبنی بر تحریف قرآن کریم
در جلسه ی قبل أدلّه ی أخْباریّون مبنی بر إدّعای «تحریف قرآن کریم» (یعنی عدم انسجام بین آیات و جُمَل قرآنی) را با ذکر آیاتی و البته همراه با نقد و بررّسی بیان کردیم. در این جلسه به بیان أدلّه ی اهل سُنَّت در بحث ادّعای تحریف قرآن کریم خواهیم پرداخت.
أدلّه ی اهل سُنّت مبنی بر تحریف قرآن کریم:
نکته: اهل سُنّت به صراحت نمی گویند قرآن تحریف شده! بلکه از عبارت «غیر مکتوبة» یا «مَنْسوخُ التّلاوَة» استفاده می کنند یعنی آیاتی بوده که مکتوب نشده و یا نَسْخ شده لذا در دسترس ما نیست.
ذکر آیات استدلال شده:
۱. «آیَة الرَّجْم»: یعنی در إسلام «رَجْم» وجود دارد امّا در قرآن کریم نیست و «عُمَر بن خَطّاب» در جایی گفته که در قرآن بوده ولی الآن نیست!
نقل روایت از «عُمَر إبْن خَطّاب»:
«خطب عُمَر عند منصرفه مِن الحجّ و قال ایّاکم ان تهلکوا عن آیة الرّجم ان یقول قائل: لا نجد حدین فی کتاب الله عزّ و جلّ فقد رَجَمَ رسول الله (ص) و رجمنا و الذی نفسی بیده لو لا ان یقولوا الناس زاد عُمَر فی کتاب الله لکتبها: الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتة فانا قد قرأناها»![1]
إشکال به این استدلال:
أوّلاً: سَنَد این روایت إشکال دارد.
ثانیاً: این مطلب جَعْلی است و از آیه ی قرآن که فرموده ﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ﴾[2] کُپی و الگو برداری شده!
ثالثاً: مضمون هم درست نیست؛ زیرا «رَجْم» مربوط به «الشّیْخ و الشّیْخة» نیست بلکه مربوط به «إحْصان» است.
«آیَة الفِراش»:
در قرآن آمده بوده که «الولد للفِراش و للعاهِر الحَجَر»![3]
اشکال به این استدلال: مشخّص است که این عبارت، عبارت بَشَر یعنی عبارت رسول خداست به عنوان کلام خودشان نَه به عنوان عبارت خداوند متعال در قرآن کریم. لذا آمدهاند این کلام ایشان را جز قرآن کریم کردند و بر آن شاهد گرفتند!
۳.«آیَةُ الرَّغْبَة»: «کُنّا نَقْرأ مِن کتاب الله أن لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم أن ترغبوا عن آبائکم [أو] أن کفرا بکم ان ترغبوا عن آبائکم»[4] .
یعنی پیامبر اسلام (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) فرموده: مبادا از پدرانتان إعْراض کنید!
اشکال به این استدلال: اگر رسول أکْرم می خواست بفرماید که پدران خود را إحْترام کنید می فرمود: «أکْرموا أبائَکم»! لذا این اصلاً این کلام، قرآنی نیست.
۴. «آیَة الجاهد»: «قال عُمَر لعبد الرحمان بن عوف: ألم تجد فيما أنزل علينا أن جاهدوا كما جاهدتم أوّل مرّة فإنّا لا نجدها قال أُسقطت فيما أُسقط من القرآن»[5] .
اشکال به این استدلال: اصلاً این آیه پس و پیشی ندارد و لذا بر فرض این که وجود داشته، معلوم نیست جایگاه آن کجاست بوده.
۵. «آیة الرّضاع»: «عن عائشة، أنها قالت كان فِيمَا أُنْزِلُ من القرآن: عَشْرُ رَضَعَاتٍ مَعْلُومَاتٍ يُحَرِّمْنَ ثم نُسِخْنَ بِخَمْسٍ مَعْلُومَاتٍ، فَتُوُفِّيَ رَسُولُ الله (صَلّى الله عليه و آله سَلَّم)، وهُنَّ فِيمَا يُقْرَأُ من القرآن»[6] .
اشکال به این استدلال: از ظاهر این مطلب پیداست که این مطلب نیز قرآنی نیست بلکه بّشَری است.
نکته: مرحوم محدّث نوری (ره) کتابی را تحت عنوان «فصل الخطاب في تحریف کتاب الرَّبِّ الأرْباب» نوشته که شامل هزار و یکصد و دَوازده روایت است که فرموده این روایات نشانه ی تحریف قرآن کریم است! امّا اکثر این روایات را از کتب اهل سُنّت نقل کرده که بخش أعْظَمی از این روایات در واقع تفسیر است و لذا جُزء قرآن کریم نیست. ریشه کتاب ایشان ختم به سه کتاب می شود:
الف) کتاب «القِرائات» جناب «سَیّاري»: مرحوم نجاشي (ره) می فرماید: هر چند جناب «سیّاري» شیعه هست امّا او «ضعیف الحدیث و فاسد المذهب» است!
ب) کتاب «علی بن أحمد کوفي»: مرحوم نجاشي (ره) در مورد «علی بن أحْمد کوفي» می فرماید او «فاسد المذهب» بوده و در نسبت به اهلبیت (علیهم السّلام)، از غُلات اهلبیت (علیهم السّلام) بوده یعنی نسبت به معصومین (علیهم السّلام) بسیار غُلُو می کرده و خود را از آل علی ابن ابیطالب (سلام الله علیهما) معرّفی می کرده!
ج) «تفسیر قمّي»: این تفسیر مال مرحوم قمّي (ره) نیست بلکه فقط بخشی از آن تا تفسیر سوره ی مبارکه ی آل عمران مربوط به ایشان است تازه آن هم از فردی به نام «عبّاس» نقل شده که معلوم الحال نیست و توثیق نشده. و الباقي این تفسیر مربوط به کسی دیگر است.
مُضافاً به این که از زمانی که مرحوم محدّث نوري (ره) این کتاب خود را نوشته چندین کتاب رَدّ بر آن نوشته شده است.