1403/12/07
بسم الله الرحمن الرحیم
دلائل عدم تحريف قرآن/حجية ظواهر الألفاظ /الأمارات
موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /دلائل عدم تحريف قرآن
در جلسه ی گذشته یک لحاظ از لحاظات سه گانه بحث «جهات إمْکاني تحریف» یعنی «لحاظ تاریخي» را در مسأله ی تحریف قرآن کریم بیان کردیم و عرض کردیم تحریف قرآن کریم به لحاظ تاریخي «مُمْتَنع» است. در این جلسه به بیان دو لحاظ دیگر و همچنین «شُبَهات أخْباریّون» و جواب به این شُبَهات در این زمینه خواهیم پرداخت.
ادامه ی بحث «جهات إمْکاني تحریف»:
۲. لحاظ قرآني: آیات کریمه ی زیادی مَبْني بر عدم تحریف قرآن کریم نازل شده که ما برای نمونه دو آیه را ذکر خواهیم کرد.
دو نمونه از آیات مَبْني بر عدم تحریف قرآن کریم:
آیات نخست:
﴿وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ﴾[1]
﴿لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴾[2]
﴿مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ﴾[3]
﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[4]
این آیات کریمه از سه بخش تقسیم شده که بخش نخست آن اشاره به دو تُهْمَت دارد:
الف) «نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ»: یعنی نمی گویند ای محمّد (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) قرآن کریم از طرف «خدا» بر تو نازل شده بلکه ممکن است این قرآن از سمت مَلَک، جِنّي یا همچین چیزی بر تو نازل شده!
ب) «إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ»: یعنی تو دیوانه ای بیش نیستی و از روی جُنون این کلمات را سَر هم کردهای و از روی تَوَهّم می گویی پیامبری از سمت خدا هستی!
بخش دوم پرسش مشرکین از رسول أکْرم (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) است که این که می گویی ﴿لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ﴾ یعنی «مَلائکة» بر من نازل می شود و قرآن کریم را برای من می آورد، آن مَلَک را به ما نشان بده!
در بخش سوم قرآن کریم بلافاصله جواب پرسش أخیر را به مشرکین می دهد: ﴿مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ﴾ یعنی اگر ما مَلائکة را نازل کردیم سُنَّت ما بر این است که آن قوم هلاک بشوند و این برخلاف بِعْثَت پیامبر است؛ زیرا بِعْثَت پیامبر برای هدایت مردم است نَه برای کُشتن مردم.
و در نهایت خداوند متعال در آخر جواب آن دو تُهْمَت مشرکین را با یک آیه ی شریفه می دهند: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾ یعنی مَنِ خدا پیامبر را فرستاده نه چیز دیگر! و ما نگهبان پیامبر خود هستیم لذا او دیوانه نیست تا بگویید ممکن است او آیات ما را دستکاری کند!
آیات دوم:
﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ﴾[5]
﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[6]
این دو آیه مربوط به «نَفْي باطل» است که آیه ی دوم برای ما مطرح است.
ما باید ببینیم باطل چیست؟ وقتی از قرآن کریم سؤال می کنیم، قرآن می فرماید «باطل» در مقابل «حَقّ» است: ﴿كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾[7] یعنی فرض کنید که مِسْگری هست که فلزی دارد و می خواهد آن فلز را آب کند. قرآن کریم می فرماید وقتی که او می خواهد این فلز را آب کند، آن چیزی که باطل است مانند کَف بالا می آید ولی آن چیزی که فلز اصلی و حقّ است، در تَه ظرف باقی می ماند.
بنابراین قرآن کریم از کوچک ترین باطل و تحریف [که یکی از اباطیل و تحاریف، حذف القرآن باشد]، مُبَرّا است.
۳. لحاظ حَدیثي: چون أحادیث این بحث، را قبلاً بارها در عِلْم أصول خوانده ایم، فقط «عَناوین» آن ها را ذکر می کنیم.
الف) «عرضُ الأخْبارُ المُتَعارضة عَلَی القرآن الکَریم»: یعنی اگر دو یا چند روایت بر شما وارد شد آن را بر قرآن کریم عَرْضه کنید اگر «مُوافق» با قرآن کریم بود آن را «أخْذ» و اگر «مخالف» قرآن کریم بود آن را «رَدْع» کنید. اگر قرآن کریم «تحریف» شده باشد، چگونه میتواند برای تشخیص حقّ یا باطل بودن أخْبار، مِلاک عرضه ی روایات بر آن باشد؟!
ب) «روایات مربوط به شرط»: روایاتی وجود دارند که در آن روایات آمده هر شرطی که با قرآن کریم «مُوافق» باشد أخْذ کنید و هر شرطی که «مُخالف» قرآن کریم باشد، کنار بگذارید.
اگر قرآن کریم «تحریف» شده باشد، چگونه میتواند مِلاک عرضه ی این روایات بر قرآن کریم باشد؟!
ج) روایت امام جواد (علیه السّلام):
حضرت در جواب نامه یکی از اصحاب خود به نام سَعْدُ الخیر در تَنْقید خُلفاء مینویسند:
«وکُلُّ اُمّةٍ قد رَفَعَ اللّه ُعَنهُم عِلمَ الكتابِ حِينَ نَبَذُوهُ و وَلاّهُم عَدُوَّهُم حينَ تَوَلَّوهُ، وكانَ مِن نَبذِهِمُ الكتابَ أن أقاموا حُروفَهُ وحَرَّفُوا حُدودَهُ، فهُم يَروُونَهُ ولایَرعُونَهُ، والجُهّالُ يُعجِبُهُم حِفظُهُم للرِّوايَةِ، والعُلَماءُ يَحزُنُهُم تَركُهُم للرِّعايَةِ»[8] . یعنی خُلفاء خَطّ قرآن کریم را نگه داشتند ولی به قرآن کریم عَمَل نکردند.
از این روایت به وضوح معلوم است که قرآن کریم به لحاظ خطّ و حروف دست نخورده است و کم و زیاد یا تحریف نشده بلکه خُلفاء فقط به آن عَمَل نکرده اند.
«شُبَهات أخْباریّون» در بحث تحریف قرآن کریم:
أدلّه ی أخْباریّون:
الف) «عَدَمُ الإنْسِجام بین الآیات و الجُمَل»: بین آیات و جُملات قرآن کریم إنْسجامی وجود ندارد! پس معلوم می شود عبارت یا جملهای بوده که از قَلَم اُفتاده.
ذکر این آیات:
۱. ﴿اللَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ﴾[9]
این درست نیست! زیرا هنگامی که کسی مطالعه می کند، آن قدر هوشیار و قوی است که خواب او را نمی گیرد چه برسد به چُرْت زدن! نه این که او را چُرْت نمی گیرد چه برسد به خواب!! بنابراین باید بگوید: «لاتَأْخُذُهُ نُوْمٌ وَلاسِنَةٌ»!
إشْکال به این دلیل: جناب مُسْتَشْکِل، عَرَب نبوده! اگر او عَرَب بود چنین إشکالی نمیکرد! «تَأْخُذُ» در اینجا به معنای «غَلَبَة» می باشد و لذا در «غَلَبَة» عَرَب برعکس می گوید.
۲. ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً﴾[10]
یعنی اگر نمیتوانید نسبت به یتیمان عدالت إجْراء کنید، پس بروید زنان مُجرّد دیگر [دو، سه یا چهار تا زن] به إزدواج خود در بیاورید! لذا ارتباطی بین عدالت نسبت به یتیمان و ازدواج با زنان دیگر نیست!
مُتأسّفانه در حاشیه ی کفایة ذکر شده که اگر آیهای تحریف شده باشد این آیه ی شریفه است!
إشکال به این دلیل: شما اگر آیات بعد مانند ﴿قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ﴾[11] را مشاهده بفرمایید متوجّه خواهید شد که مراد این آیه ی قبلی مثلاً یتیم همسایه را نمی فرماید بلکه یتیمی را که می خواهد بگیرد را می فرماید. یعنی می خواهد آن یتیم را به عنوان «زُوجة» إخْتیار کند. «ألف و لام» در کلمه ی «أَلْیَتَامَی» در واقع «عَهْد» است؛ یعنی «الیتامی النِّساء». اگر ذیل این آیه ی شریفه ی أخیر را با دقّت مطالعه کنید، خواهید فهمید که این ها می رفتند دختران یتیم را به خاطر زیبایی به زنی می گرفتند ولی مَهْریّه، نَفَقة و خرج زندگیشان را نمی دادند: ﴿اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَىٰ بِالْقِسْطِ ۚ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا﴾[12] . پس این دختران یتیم را رها کنید و بروید با زن هایی ازدواج کنید که پدر و مادر دارند!
۳. ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[13]
اوّلاً: کلمه ی «قَرْنَ» از کلمه ی «قَرَنَ» مُشْتَقّ باشد، «جمع مؤنّث» است و لذا باید بگوید «قَرْنَنَّ».
ثانیاً: این آیه شریفه اوّل در مورد زنان پیامبر صحبت میکند ولی یک دفعه با یک چرخش در مورد اهلبیت (سلام الله علیهم) یعنی پیامبر گرامي إسْلام، آقا أمیرالمؤمنین، حضرت زهراء، آقا امام حسن مجتبی و آقا امام حسین (علیهم السّلام) صحبت می کند و مجدداً دوباره در مورد زنان پیامبر أکْرَم صحبت می کند! پس معلوم میشود که این آیه دستکاری شده! زیرا مسأله ی زنان پیغمبر با اهل بیت عصمت و طهارت ایشان دو موضوع جداگانه است که ارتباطی به هم ندارند تا بخواهند در این آیه با هم جمع شوند.
إشکال به این دلیل:
أوّلاً: «قَرْنَ» از کلمه ی «قَرَّ» مُشْتَقّ است نَه از «قَرَنَ».
ثانیاً: در قرآن کریم بسیار است که موضوعی را مطرح کند و بعد به موضوع دیگر بپردازد و سپس دوباره به آن موضوع اوّل برگردد. مثل داستان حضرت یوسف (علیه السّلام) و زُلیخا در جایی دیگر از قرآن کریم.
ثالثاً: مِحْوَر سخن در این آیه شریفه پیامبر گرامی إسْلام ( صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) می باشد که یک طرف آن بحث زنان ایشان مطرح شده و یک طرف دیگر بحث اهلبیت عصمت و طهارت ایشان.
رابعاً: خداوند متعال در این آیه ی شریفه می خواهد که زنان پیامبر أکْرَم (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) را موعظه کند لذا خِطاب به آنان می فرماید اگر میخواهید مِحْوَر فضیلت را بشناسید، به أهلبیت (علیهم السّلام) رجوع کنید؛ این بزرگواران الگو هستند برای تشخیص حقّ از باطل.
در جلسه آینده أدلّه ی أهل سُنَّت را در مورد تحریف قرآن کریم همراه با نَقْد آن بیان خواهیم کرد.