« فهرست دروس
درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1403/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادلّه ی اخباریون بر عدم حجّیّت ظواهر قرآن کریم: العلم الإجمالي بالتخصيص و التقييد/حجية ظواهر الألفاظ /الأمارات

 

موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ / ادلّه ی اخباریون بر عدم حجّیّت ظواهر قرآن کریم: العلم الإجمالي بالتخصيص و التقييد

 

در جلسه ی پیش برخی از أدلّه ی أخْباریّون مَبْني بر «عدم حُجّیَّت ظَواهر قرآن» را نَقْد و بررّسی کردیم. در این جلسه به ادامه ی این مَبْحَث خواهیم پرداخت.

 

د) «عدم عِلْم المجتهد عن التَخْصیص و التَقْیید مِن ظواهر القرآن الکریم»: مُطْمئنّاً عمومات و مُطْلَقات قرآن کریم دارای تخصیص و مقیّداتی است. و مجتهد چگونه علم به این تخصیص و تقیید دارد؟!

إشکال به این دلیل:

اوّلاً: ما علم إجْمالي داریم به تخصیص و تقیید ظَواهر قرآن کریم. امّا این علم إجْمالي ما به گونه‌ای است که اگر فَحْص از آن ها کنیم به راحتی پیدا خواهد شد.

ثانیاً: اگر بعد از این که فَحْص نمودیم، عین آن چیزی که مُتِعَلّق علم إجْمالي ما هست پیدا شود، فَبِهاالمراد. امّا اگر یقین پیدا نکردیم که این مُقَیّدات و تخصیصات عین متعلّق علم إجْمالي ما نیست، متعلّق علم إجْمالي نیست بلکه موردِ «شک در تکلیف» است و «بَراءَة» جاری می شود؛ زیرا عِلْم إجْمالي ما مُنْحَل می‌شود به «عِلْم تفصیلي» و «شک بَدْوي».

 

ه) «التّفْسیرُ بالرّأي»: تَمَسّک به ظواهر قرآن کریم بدون روایات أهْلبیت (سلام الله علیهم)، در واقع نوعی «تفسیر بالرّأي» است و «إجْماع» داریم که «تفسیر بالرّأي»، حرام است.

إشکال به این دلیل: این کلام شما درست است که «تفسیر بالرَّأي» حرام است امّا باید ببینیم که «تفسیر بالرَّأي» چیست؟ «تفسیر» با توجّه به معنای لُغَوي خود، إصْطلاحاً یعنی برداشتن إبْهام و إجْمال آیات قرآن کریم. «بالرَّأي» یعنی أساس این تفسیر از جانب رَأي و نظر خودِ مُجْتهد باشد.

یک نمونه از «تفسیر بالرَّأي»:

یکی از عُلمای اهل سُنّت کشور هندوستان رساله‌ای نوشته است که در آن ذکر کرده أُمّي نامیدن پیامبر گرامی إسْلام (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) در واقع توهین به حضرت است. لذا ایشان مثلاً کلمه ی «أُمّي» در آیه ی شریفه ی ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ﴾[1] تفسیر کرده به «أمُّ القُراء»! یعنی منظور آیه ی کریمه ی فوق این است که حضرت أصالتاً أهل منطقه یا اُستانی به نام «أُمّ القُراء» است!

معلوم می‌شود که این عالِم سُنّي در ادبیّات عَرَب ضعیف است؛ زیرا در ادبیّات عَرَب اگر برای مُرَکّب «یاء نِسْبَت» آورده شود دو حالت دارد؛ « مُرَکّب مَجْزي» باشد، به جُزء اوّل کلمه نِسْبَت می دهند. امّا اگر مُرَکّبی باشد که با أب یا أُمّ و أمْثال آن نِسْبَت می‌دهند، به جُزء دوم نِسْبَت داده می شود؛ مانند: « أبو طالب» که می‌گویند «طالبي»؛ کلمه ی «أُمُّ القُراء» مانند «أبو طالب» است لذا باید بگویند «قَرَوي».

نکته: البته ایشان أُمّي بودن را حَمْل بر بی‌ سوادی کرده‌ است در حالی که أُمّي از نظر ما یعنی کسی که درس نخوانده نَه این که عِلْم و سواد ندارد. لذا به نظر ما معنای عمومی این است که حضرت نزد کسی عِلْم نیاموخته بلکه عِلْم او از جانب خداوند متعال است.

ولی فُقهای ما بر خلاف فرقه ی «بَهائیَّت»، بدون فَحْص از دلیل از خودشان «رأي» صادر نمی کنند.

 

و) «وجودُ التَّحْریف في القرآن الکریم»: قرآن کریم «تحریف» شده پس چگونه می‌توانید به ظواهری که مورد تحریف واقع شده تَمَسّک می کنید؟!

إشکال به این دلیل:

أوّلاً: آیات زیادی نظیر ﴿فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ﴾[2] تحریف در قرآن کریم را رد می‌ کند.

ثانیاً: شما هم منهای بحث «نُبُوَّت»، قبول دارید که پیامبر أکْرَم (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم)، «أعْقَل عُقَلاء» بود. حال آیا می‌شود چنین شخصی با چنین دِرایتی قرآن کریم را که گوهر و سَنَد اوست را جمع نکند و از میان أمَّت رَخْت بر ببندد؟!

جواب مرحوم آخوند خراساني (ره) به إشکال أخْباریّون:

۱. قرآن کریم تحریف و إسْقاط شده أمّا از کجا معلوم که این تحریف، خِلَلی به سایر آیات قرآن کریم وارد کرده باشد؟!

۲. بر فرض این که بگوییم این تحریف و إسْقاط، به برخی از آیات قرآن نیز ضرر زده باشد؛ امّا از کجا معلوم که ضَرَر به «آیات الأحْکام» رسیده باشد؟! و فقیه نیز به «آیات الأحْکام» کار دارد.

إنْ قُلْتَ: بالأخَره آیاتی از قرآن کریم تحریف و إسُقاط شده و این موجب شده که به «ظهور» آیات ضرر وارد شود.

قُلْتُ: این عِلْم إجْمالي «مُنَجّز» نیست؛ زیرا در عِلْم إجْمالي همه ی أطْراف،«عَلَی کُلّ تقدیرٍ» در واقع «مُحْدثاً للتَکْلیف» باشد. یعنی اگر ضرر به «آیات الأحْکام» بزند ضرر به «حُجّیَّت» زده امّا اگر ضَرَر به «آیات الأحْکام» نزند، ضرر به «حُجّیَّت» نزده.

إشکال به این فرمایشات: این جواب‌ أخیر شما در شأن شما نیست! زیرا در «غیر آیات الأحْکام» نظیر عقاید نیز تحریف و إسْقاط قرآن کریم ضرر به «حُجّیَّت» هست. علاوه بر این شما چون أصولي بودید اصولی بحث کرده‌اید أمّا فردی که فقط بحث أصولي مدّ نظرش نیست مانند نظر ما، مرحوم خویی (ره) و مرحوم بَلاغي (ره)، قائلیم به این که قرآن کریم اصلاً تحریف نشده و جواب درست همین است.

 


logo