« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

99/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

تقسیم وضع به لحاظ معنای موضوع له

 

موضوع: تقسیم وضع به لحاظ معنای موضوع له

بیان شد که مشهور می گویند وضع مواد در مشتقات، شخصی است؛ به خلاف هیئات مشتقات که وضع نوعی دارند. اشکال شد که خصوصیت موجود در وضع مواد با خصوصیت موجود در وضع هیئات، یکسان است و با وجود یکسان بودن چطور وضع مواد شخصی می شود و وضع هیئات نوعی.

این اشکال در کلام مرحوم اصفهانی نیز مطرح شده و ایشان در صدد جواب از آن بر امده و فرموده اند: در وضع مواد، با توجه به اینکه "ض ر ب" که ماده ای با ترتیب خاص است و از "ع ل م" و "ن و م" و امثال انها امتیاز دارد، بنفسه و به صورت مستقل قابل لحاظ و تصور است و می شود بدون اینکه در ضمن هیئت خاصی تصور بشود، واضع ان را در نظر بگیرد و برای معنای خاص که "زدن" باشد وضع کند، اما در ناحیه هیئت، اگر واضع بخواهد هیئت فاعلی در نظر بگیرد، حتی در مقام لحاظ و تصور ذهنی هم بدون اینکه ماده ای در این هیئت ریخته شود قابل تصور نیست و در ذهن هم نمی شود ان را تجرید از ماده کرد. لذا در وضع هیئات، واضع باید یکی از این دو کار را انجام دهد؛ یا باید از راه جامع عنوانی، اشخاص هیئت را در نظر بگیرد و بگوید کل ما کان علی وزن فاعل، برای من یقوم به الفعل وضع کردم یا اینکه هیئت فاعلی را در ضمن ماده خاص مثل "ف ع ل" تصور کند و بگوید این هیئت فاعلی در ضمن "ف ع ل" و هیئت های مشابه و مماثل ان یعنی قائم نائم عالم را برای معنای خاص که من یقوم به الفعل باشد وضع کردم. لذا در مواد که تصور مستقل دارند وضع شخصی است ولی در هیئات که تصور مستقل ندارند وضع نوعی است.

در کلام مرحوم اقای تبریزی و همچنین بعض الاعلام نسبت به این جواب مناقشه شده است.

مناقشه اول : اگرچه ماده بدون تصور در ضمن هیئت خاص، قابل لحاظ استقلالی است، ولی تصور استقلالی ماده صرفا امکان ثبوتی دارد اما متعارف در مقام وضع این است که ماده بدون اینکه در ضمن هیئت بیاید، تصور نمی شود. توضیح فرمایش مرحوم اقای تبریزی این است که ولو فی حد نفسه تصور ماده ممکن است اما انچه به صورت متعارف اتفاق می افتد این است که اگر ماده را بخواهند لحاظ کنند، در ضمن هیئتی خاص ملاحظه می شود. همانطور که هیئت در ضمن ماده ای خاص قابل لحاظ است و اینطور نیست که مجرد از ماده تصور گردد، در ناحیه ماده هم انچه به صورت متعارف اتفاق می افتد تصور ان در ضمن ماده خاص است.

شاهد بر اینکه متعارف در وضع مواد، تصور ان در ضمن هیئتی خاص می باشد این است که خود مرحوم اخوند در بحث مشتق فرموده است که علماء ادب بحث کرده اند که اصل در مشتقات، مصدر است یا فعل ماضی. هم مرحوم اخوند و هم مرحوم اصفهانی توضیح داده اند که مقصود این است که وقتی واضع می خواست ماده خاص مثلا "ض ر ب" را وضع کند، یقینا ان را در ضمن هیئتی تصویر کرده است، ایا در ضمن هیئت مصدری تصویر کرده و بعد گفته این ماده برای معنای زدن وضع شده چه در ضمن این هیئت باشد و چه هر هیئت دیگر یا واضع ماده خاص را در ضمن هیئت فعل ماضی تصویر کرده و بعد به بقیه هیئت ها توسعه داده است. در هر حال هیئت خاصی را در نظر گرفته و ان را در ضمن ان هیئت اورده و بعد به ماده در ضمن سایر هیئات توسعه داده است. بعضی می گویند واضع ابتدا ماده را در ضمن هیئت مصدری اورده و سپس توسعه داده و بعضی می گویند ابتدا در ضمن هیئت فعل ماضی تصور کرده و بعد توسعه داده است.

این شاهد است که انچه به صورت متعارف اتفاق می افتد تصور ماده در ضمن هیئت در هنگام وضع است نه لحاظ ان مجرد از هیئت و به صورت مستقل. بنابراین در ناحیه ماده هم باید وضع نوعی صورت بگیرد. زیرا در مقام وضع، ماده در ضمن هیئت خاصی تصور می شود و سپس هیئت های مماثل به ان اضافه می گردد. این همان کیفیت وضع تعیینی است که در ناحیه هیئت اتفاق می افتاد.

مناقشه دوم: اینکه گفته شد که هیئت فی حد نفسها و بدون ریختن ماده خاصی در ان قابل تصور نیست، صحیح نمی باشد بلکه معنایی که از هیئت می فهمیم معنایی قابل تصور است؛ مثلا هیئت ضَرَبَ سه فتحه متوالی است و همین طور سایر هیئات.

توضیح این اشکال دوم که در کلام بعض الاعلام از اساتید ما حفظه الله امده این است که هیئت قابل لحاظ استقلالی است. زیرا هیئت همان شکل خاصی است که بر مواد خاص طاری می شود همانطور که هیئت خانه و امثال ان شکل خاصی است که طاری بر انها می شود. شکل نیز از اعراض است و اعراض ولو در وجود خارجی، احتیاجی به غیر دارند، اما در لحاظ و تصور قابل تصور مستقل می باشند. وقتی عرض قابل تصور استقلالی بود صحیح نیست که بگوییم هیئت بدون ماده خاص قابل تصور نیست. و برهمین اساس ما وضع را در ناحیه هیئت هم وضع شخصی می دانیم.

البته مختار مرحوم اقای تبریزی در مناقشه دوم شخصی بودن وضع نیست بلکه ایشان فرمودند ملاکی که در شخصی بودن و نوعی بودن باید لحاظ شود این است که ایا واضع مستقلا لحاظ کرده یا خیر. ولو در ناحیه هیئت قبول داریم که مثل ماده، قابل تجرید از ماده در مرحله لحاظ است، اما در عین حال مختار این نیست که وضع در هردو وضع شخصی است. زیرا مجرد امکان لحاظ استقلالی، وضع را شخصی نمی کند؛ بلکه باید دید که در مقام وقوع وضع، ایا به حسب متعارف، به صورت مستقل ملاحظه می شود تا وضع شخصی شود یا مندمج در فرد اخر است که وضع نوعی شود و این لحاظ اندماجی هم در مورد وضع هیئات است و هم مواد. لذا در هر دو باید قائل به نوعی بودن شویم.

0.0.1- تقسيم سوم؛تقسيم به لحاظ معنای موضوع له

این تقسیم به لحاظ معنای موضوع له است. زیرا وضع چه طبق مبنای تعهد و چه بر اساس شعب مختلف مسلک اعتبار ، حکم خاصی در مورد رابطه لفظ و معنا است و انچه به عنوان موضوع، مورد حکم قرار می گیرد، یعنی لفظ و معنا، حتما باید تصور شود. همانطور که در وضع به عنوان حکم خاص برای لفظ و معنا، احتیاج به لحاظ و تصور لفظ دارد که در تقسیم قبل مطرح شد، احتیاج به تصور معنا هم دارد و تا وقتی که معنا تصور نشود وضع نسبت به ان تحقق پیدا نمی کند. لذا در بدو امر و در مرحله تصور، با توجه به اینکه معنای موضوع له از یک طرف یا جزئی است و یمتنع صدقه علی کثیرین و یا کلی ولا یمتنع صدقه علی کثیرین و از طرفی یا خودش بنفسه تصور می شود یا به وسیله عنوان مشیر، چهار قسم برای وضع به وجود می اید؛ قسم اول، وضع عام و موضوع له عام یعنی معنای موضوع له معنای کلی است و نفس همان معنای کلی، در هنگام وضع تصور شده است. قسم دوم، وضع خاص و موضوع له خاص یعنی معنای موضوع له جزئی است و نفس همین معنای جزئی هم در مقام وضع تصور شده است. قسم سوم، وضع عام ولی موضوع له خاص یعنی معنای متصور حال الوضع، معنایی عام بوده که وجه و عنوان مشیر به معنای خاص می باشد و لفظ برای معنای جزئی و مصادیق ان معنای عام وضع شده است. مثال قسم اول اسماء اجناس مثل انسان، حجر، شجر و مثال قسم دوم اعلام شخصیه مثل زید که برای هیکل خارجی خاص وضع شده است و مثال قسم سوم هم حروف است که طبق مبنای مشهور وضع در انها از قبیل وضع عام و موضوع له خاص می باشد. قسم چهارم، وضع خاص و موضوع له عام یعنی معنایی که لفظ برای ان وضع شده عام است ولی خود ان معنا بنفسه حال الوضع تصور نشده بلکه معنای متصوَر، جزئی و خاص است و وجه و عنوان مشیر به معنای عام.

بحث در این تقسیم در دو مقام مطرح می شود؛ یکی در امکان ثبوتی این اقسام و اینکه آيا هر چهار قسم ممکن است يا بعضی از اقسام ممتنع ومحال هستند . و دیگری بررسی وقوع انها.

 

logo