1400/03/09
بسم الله الرحمن الرحیم
فرق بین إنشاء و اخبار
موضوع: فرق بین إنشاء و اخبار
در بیان فرق بین انشاء و اخبار و جمله خبریه و انشائیه، مرحوم اقای خویی قول مشهور را رد کردند و جمله خبریه را موضوع برای قصد حکایت از نسبت و انشاء را برای ابراز اعتبار نفسانی دانستند نه انچه مشهور می گویند که انشاء ایجاد معنا به وجود انشائی باشد.
در بررسی این فرمایش به بخش دوم رسیدیم. ایشان فرمودند که نمی توان به مبنای مشهور ملتزم شد که جمله انشائیه برای ایجاد معنا در وعاء مناسب وضع شده است. چراکه مقصود از ایجاد یا ایجاد تکوینی است یا ایجاد اعتباری و هیچ یک از این دو شق قابل التزام نیست. نسبت به ایجاد تکوینی که معلوم است لفظ از اسباب وجودات تکوینیه نیست. اما اگر مقصود از وجود، وجود اعتباری است، چنانچه مقصود، اعتبار متعاقدین باشد که در این صورت اعتبار خفیف الموونه است قائم به نفس معتبِر است و با فرض و تصور و بناء معتبِر محقق می شود و نیاز به لفظ ندارد. ولی اگر مقصود، اعتبار عقلاء و شارع باشد، معنا در جایی محقق می شود که لفظ به شکل خاصی در معنای خاصی استعمال شود اما ما هنوز موضوع له و مستعمل فیه را متعین نکرده ایم که بگوییم این لفظ برای ایجاد معنا در اعتبار عقلاء است. علاوه بر اینکه این اعتبار عقلایی و شرعی در همه انشاءات وجود ندارد. اعتبار عقلاء و شارع در انشاءاتی از سنخ عقود و ایقاعات وجود دارد اما در انشاءاتی از قبیل استفهام و ترجی و تمنی که شارع و عقلاء اعتبار خاصی ندارند.
این مناقشه تمام نیست . چون می توان از آن جواب داد به اينکه در این تقسیم که منظور از وجود وجود تکوینی است یا اعتباری این قسمت را ملتزم می شویم که وجود تکوینی اسباب و علل خاص خود را دارد و لفظ از اسباب وجود تکوینی نیست اما منظور از ایجاد، ایجاد به وجود تکوینی حقیقی نیست تا اشکال شما وارد شود بلکه مقصود از ایجاد معنا به لفظ، وجود اعتباری و انشائی است. مرحوم اقای خویی وجود اعتباری و انشائی را هم نپذیرفتند و فرمودند که امور اعتباریه برای تحقق و حصول فقط به مجرد اعتبار و تصور نیاز دارند که ان هم قائم به نفس معتبر است و احتیاج به لفظ ندارد و جایگاه لفظ فقط در حد مبرز و کاشف نسبت به امر اعتباری است. جواب این است که بله در انشائیات چه ان قسم که مورد اعتبارات عقلایی و شرعی هستند و مندرج در عقود و ایقاعات می شوند و عناوین حقوقی و قانونی هستند و چه ان قسم که مورد اعتبار عقلایی و شرعی نیست مثل ترجی و تمنی و ... قبول داریم که قوام انها به اعتبار و فرض است و به صورت طبیعی و به حسب ذات تحقق امور اعتباری، احتیاج به چیزی غیر از تصور و فرض و بناء ندارند اما چه کنیم که به حسب اعتبار عقلائی و به حسب قرارداد ثابت بین عقلاء حتی در نظر خود معتبِر، لفظ و ابراز برای تحقق عنوان حالت مقومیت دارد. به حسب قرار داد و بناء عرف و عقلاء چنین است و در نظر خود معتبرین هم تا وقتی که اعتبار نفسانی ابراز نشود، برای تحقق عنوان اعتباری به ذات اعتبار موجود در نفس بسنده نمی شود. در کلام مرحوم اقای تبریزی مثال شده که برای ابراء ذمه مدیون که امر انشائی است، اگر دائن و طلبکار فقط در نفس خودش اعتبار کند که ذمه مدیون برئ شده ولی ان را ابراز نکند، حتی به حسب نظر خود او هم ابراء محقق نمی شود به طوری که اگر از او سوال کنیم که ایا ذمه زید را برئ کردی یا خیر، صحیح نیست که از باب اخبار بگوید ذمه او برئ شده است. این نشان می دهد که عناوین اعتباری و انشائی هرچند به حسب خصوصیات ذاتیه برای تحقق احتیاج به ابراز ندارند اما به علت قراردادی یعنی به حسب اعتبار عقلائی، بدون ابراز تحقق پیدا نمی کنند نه اینکه تحقق انها قبل از تکلم باشد و لفظ فقط خصوصیت کاشفیت را داشته باشد.
بنابراین مشهور که می گویند جمله انشائیه برای ایجاد معنا وضع شده به این معناست که به حسب اعتبار عقلائی و عرفی، این عناوین انشائی قبل از تکلم به لفظ، در وعاء مناسب خودشان محقق نیستند و بعد از تکلم محقق شوند؛ هرچند بدون تکلم هم می شد که اعتبار شوند اما قرار عقلایی بر این است که با تکلم به این الفاظ معانی در وعاء اعتبار تحقق پیدا کنند. بر خلاف جملات خبریه که مورد نظر در انها این است که دلالت بر ثبوت شئ لشئ یا ثبوت شئ کنند و تکلم به جمله خبریه، نهایتا موجب احضار صورت این معنا و ثبوت در ذهن مخاطب می شود. یعنی معنایی که بدون تکلم هم محقق است، صورت ان با تکلم در ذهن مخاطب نقش می بندد. بنابراین فارق بین انشاء و اخبار همانی است که در کلام مشهور امده است.
البته مقصود از وجود انشائی و وجود اعتباری که در اینجا در مقابل اخبار و حکایت گفته می شود، وجود پیدا کردن در عالم خاص است که از ان تعبیر به عالم اعتبار می شود. وراء عالم خارج، یک وعاء قرار دادی در نظر عقلاء وجود دارد که از ان تعبیر به وعاء اعتبار می کنند. مرحوم اخوند هم از همین عالم تعبیر به یک نحوه از وجود کرده است. یک وجود فرضی برای بعضی از اشیاء قرار داده شده که حقیقت ان فرض و اعتبار و تصور است ولی همین امر فرضی موضوع آثار شده است. مقصود از عالم اعتبار این است نه انچه مرحوم اصفهانی در فرق بین انشاء و اخبار فرموده اند. ایشان در فرق بین انشاء واخبار همان نظر مشهور را قائل شده اند که اخبار حکایت از ثبوت است و انشاء ایجاد معنا با تکلم به لفظ، اما در تفسیر کلام مشهور در وجود انشائی و اعتباری، مطلبی فرموده اند که قابل التزام نیست. فرموده اند: انچه در موارد استعمال جمله انشائیه ایجاد می شود معنا به وجود لفظی است. زیرا هر معنایی که ما تصور کنیم چهار نوع وجود برای ان ثابت است. نوع اول وجود واقعی و عینی و تکوینی است و نوع دوم وجود ذهنی است که اگر معنا در افق ذهن بیاید موجود به وجود ذهنی می شود. در این دو قسم معنا موجود می شود به وجود حقیقی . هم وجود عینی و هم ذهنی حقیقی هستند نه اینکه جعلی وقرار دادی باشند. نوع سوم وجود، وجود لفظی است که معنا در قالب لفظ موجود می شود و نوع چهارم وجود کتبی است که معنا در قالب نوشته در می اید. دو نوع اول، وجود حقیقی معنا هستند نه اینکه جعلی و قراردادی باشند اما دو نوع دوم، وجود تنزیلی معنا می باشند که معنا بالجعل و المواضعه توسط لفظ یا کتابت وجود پیدا می کند و الا در مواردی که شخص تکلم به لفظ می کند انچه حقیقتا موجود می شود لفظ است و اگر وجود را به معنا نسبت می دهیم به خاطر همان وضع و قرار داد است. با این توضیح فرموده اند مشهور که گفته اند انشاء، ایجاد معنا با لفظ است، مرادشان این است که معنا وجود لفظی پیدا می کند نه اینکه در عالم دیگری بخواهد وجود جعلی و قراردادی پیدا کند. چنانچه کسی اشکال کند که اگر شما حقیقت انشاء را در همین حد دانستید که معنا با تکلم به لفظ وجود لفظی پیدا می کند، این خاصیت در جملات اخباریه هم هست؛ زید قائم که جمله اسمیه است معنایی دارد که با تکلم به لفظ، معنا وجود لفظی پیدا می کند. هر لفظی که وضع شده برای معنایی با تکلم به ان لفظ، معنا وجود لفظی پیدا می کند و اختصاصی به انشائیات ندارد.
در جواب فرموده اند که بین این دو فرق است؛ زیرا در موارد انشاء، تمام مقصود ایجاد معنا به وجود لفظی است اما در موارد اخبار علاوه بر ثبوت المعنی تنزیلا یعنی ثبوت به وجود لفظی، قصد حکایت از ثبوت معنا در موطن مناسب با ان هم وجود دارد. در حقیقت جمله خبریه یک مفاد اضافه ای نسبت به جملات انشائیه دارد و ان حکایت ثبوت معنا در موطن خودش است. اما وجود پنجمی در مقابل این چهار نوع قابل تصور نیست و چنین وجودی نداریم[1] .
ایشان ضمن اینکه فارق مشهور را قبول کرده که انشاء ایجاد المعنی است و اخبار حکایت از امر ثابت در موطن خودش، در عین حال کلام مشهور را اینطور تفسیر کرده است. در حقیقت این تفسیر شاذ و نادر است در مقابل تفسیر معروف از کلام مشهور . انچه ما از جمله انشائیه می فهمیم این است که معنا در یک وعاء دیگری غیر از این چهار نوع وجود، موجود می شود که از ان تعبیر به وعاء اعتبار می شود ولو این وجود وجود حقیقی نباشد. کلام مرحوم اصفهانی خلاف ما نجده بالوجدان در جملات انشائیه است. قرار نیست که انچه مورد اثر است لزوما وجود حقیقی داشته باشد بلکه همین تصور که شما اسمش را توهم بگذارید، ممکن است موضوع اثر عقلائی شود. قبلا هم در بعضی از مباحث توضیح داده شده که از کلمات مرحوم اخوند هم استفاده می شود که معانی بر دو قسم هستند؛ بعضی فقط یک نحوه وجود دارند مثل اکل و شرب که فقط وجود حقیقی دارند و بعضی از معانی دو قسم از وجود برای انها متصور است، یکی حقیقی و دیگری انشائی. ولو اسم این وجود را وجود وهمی و فرضی بگذارید. الفاظ انشاء وضع شده اند که ان معانی که یقبل الوجود الحقیقی، آنها را به وجود انشائی محقق کنند. طلب اینطور است که یک وجود حقیقی دارد و یک وجود انشائی و صیغ مختلف امر و طلب، وضع شده اند که این معنا را به وجود اعتباری محقق کنند. اگر حقیقت انشاء ایجاد معنا به وجود لفظی باشد، پس اگر متکلم بگوید "زید قائم" بدون اینکه قصد حکایت داشته باشد باید بگویید مصداق جمله انشائیه است و حال انکه وجدان قبول نمی کند.