« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1400/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

قول سوم از اقوال مسلک نسبیت نظر مرحوم اصفهانی ره

 

موضوع: قول سوم از اقوال مسلک نسبیت نظر مرحوم اصفهانی ره

0.0.0.1- قول سوم؛ نظر محقق اصفهانی

قول سوم از اقوال مسلک نسبیت این است که حروف برای وجود رابط وضع شده اند. به حسب تفسیر مرحوم اقای خویی از کلام محقق اصفهانی ایشان قائل هستند که حروف برای وجود رابط وضع شده اند. مرحوم اقای خویی در توضیح مختار محقق اصفهانی فرموده اند که موجودات در عالم، چهار قسم هستند؛ قسم اول موجودی است که فی حد نفسه و لنفسه و بنفسه است که وجود خداوند متعال باشد. منظور از موجود فی حد نفسه این است که وجود حقیقتا بر او حمل می شود و وجود لنفسه یعنی احتیاج نداشتن به موضوع در تحقق و وجود و بنفسه هم یعنی نه تنها احتیاج به موضوع ندارد بلکه احتیاج به علت هم ندارد. لذا وجود خداوند هم وجود فی نفسه است یعنی عنوان وجود بر خود آن حمل می شود و هم وجود لنفسه است و احتیاج به موضوع ندارد یعنی مثل اعراض نیست که تقومش در خارج نیازمند موضوع باشد و هم بنفسه است و قائم به ذات است و معلول علت اخر نیست بلکه همه علل و اسباب به خداوند منتهی می شود و مخلوقات او هستند.

قسم دوم موجودی است که فی نفسه و لنفسه است ولی بغیره می باشد؛ جوهر معروض وجود است و وجود حمل بر ان می شود مثلا گفته می شود الحجر موجود پس فی نفسه است. لنفسه هم هست یعنی لا یحتاج فی وجوده الی موضوع ، ولی بغیره است یعنی محتاج به علت است. بنابراین جوهر موجودی است فی نفسه و لنفسه ولی بغیره.

قسم سوم موجودی است فی نفسه ولی لغیره و بغیره که مصداق ان عرض است. بر عرض وجود حمل می شود و عرض موجود است حقیقتا و فی نفسه و مستقلا. گفته می شود البیاض موجود. بیاض فی نفسه قابل تصور است ولی لغیره است یعنی محتاج به وجود موضوع و معروض است و بغیره هم هست که علت باید داشته باشد.

قسم چهارم موجودی است که از این سه نفسیت هیچ کدام را ندارد هم فی غیره است و هم لغیره و هم بغیره. مصداق ان وجود رابط است در مقابل قسم سوم که وجود عرض باشد. از وجود عرض تعبیر به وجود رابطی می کنند و از قسم چهارم به وجود رابط. این نوع وجود منطبق می شود بر اتصاف جوهر به عرض؛ اتصاف جسم به بیاض مصداق وجود رابط است. این وجود نفسیتی ندارد تا وجود حقیقتا حمل بر ان شود. ماهیت مستقلی برای ان تصویر نمی شود تا در جواب سوال از ما هو قرار بگیرد. بنابراین در این قسم وجود فی غیره می باشد و لغیره و بغیره.

پس در قسمت وجودهای امکانی سه قسم داریم؛ یکی جوهر و یکی عرض و دیگری وجود رابط. بر اساس تفسیر مرحوم اقای خویی، مرحوم اصفهانی قائل است که حروف وضع شده اند برای این وجود رابط که نه استقلال در تحقق دارند و نه در ماهیت. خود مفهوم و ماهیت عرض متقوم به غیر نیست بلکه مستقل است و فقط در وجود و تحقق متقوم به غیر است اما در وجود رابط به لحاظ ذات و با قطع نظر از تحقق در خارج متقوم به طرفین است نه اینکه فقط تقومش به غیر در وجود باشد نه خیر در ذات هم تقوم به غیر دارد.

بنابراین در کلام مرحوم اقای خویی اصل این مطلب که طبق نظر محقق اصفهانی وجود سومی داریم مفروغ عنه قرار گرفته شده و سپس ادعا شده که حروف برای ان وضع شده است .

اما اینکه غیر از جوهر و عرض قسم سومی هم به اسم وجود رابط داریم دلیلی که مرحوم اقای خویی برای اثبات این وجود ذکر می کنند این است که در بسیاری از اوقات ما یقین به وجود عرض و جوهر پیدا کرده ایم ولی در اتصاف جوهر به عرض شک داریم. مثلا علم به وجود جسم و علم به وجود بیاض داریم اما در اتصاف جسم به بیاض شک داریم. در جایی که وجود جسم و بیاض معلوم است ولی اتصاف مشکوک است باید متیقن غیر از مشکوک باشد و باید ملتزم شد که اتصاف وجود دیگری غیر از وجود جوهر و عرض دارد. زیرا معنا ندارد که در آن واحد متعلق شک و یقین شئ واحد باشد. پس باید اتصاف که مشکوک است وجود سومی غیر از وجود جسم و عرض باشد که متیقن هستند. اما دلیل بر اینکه این اتصاف و وجود رابط وجود فی غیره است و وجود فی حد ذاته و فی نفسه ندارد این است که اگر وجود رابط، فی نفسه بود لازمه اش این می شد که احتیاج به رابط دیگری پیدا کند که ان رابط بیاید این اتصاف را به دو طرفش که جوهر و عرض است ربط دهد. نقل کلام می کنیم به این وجود چهارم که اگر استقلالی باشد نه عین الربط، دوباره احتیاج به وجود دیگری دارد که ربط ایجاد کند. لذا چاره ای نداریم که بگوییم وجود رابط وجود نفسی ندارد که احتیاج به رابط اخر داشته باشد و الا تسلسل به وجود می اید. بنابراین ما وجود سومی در مقابل عرض و جوهر داریم که حقیقت ان عین الربط و عدم النفسیه است.

اما اینکه موضوع له حروف این وجود رابط است دلیلش این است که چون این وجود رابط یکی از انحاء موجودات در خارج است و همانطور که وجود جوهر و عرض باعث می شد که برای حکایت از انها لفظ وضع شود، تحقق این قسم سوم وجود هم باعث شده است که طبق مقتضای حکمت وضع برای ان اتفاق بیافتد. همانطور که احتیاج به الفاظی داریم که از عرض و جوهر حکایت کنند احتیاج به الفاظی نیز داریم که حکایت از وجود ربطی کنند یعنی از اتصاف جوهر به عرض . لذا حروف برای این وجودات رابطه وضع شده اند. به حسب تفسیر مرحوم اقای خویی قول مرحوم اصفهانی به این نظریه بر می گردد.

مرحوم اقای خویی پس از توضیح قول مرحوم اصفهانی سه اشکال می کنند:

اشکال اول این است که این مقدمه که در کلام مرحوم اصفهانی مفروغ عنه گرفته شده که در مقابل دو قسم جوهر و عرض در وجودات امکانی، قسم سومی هم داریم صحیح نیست. بل التحقیق انحصار الوجود الممکن فی الجوهر و العرض. دلیلی که برای اثبات وجود رابط ذکر شده مبنی بر تباین متعلق یقین و شک تمام نیست. زیرا تعلق یقین و شک مستلزم تعدد وجود خارجی نیست. چراکه اصلا متعلق یقین و شک خارج نیست بلکه صورت های ذهنیه هستند و تعدد متعلق یقین و شک اقتضا دارد در ذهن انچه یقین به ان تعلق گرفته غیر از مشکوک باشد اما در خارج هم باید دو وجود باشند، تعدد متعلق یقین و شک اين اقتضا را ندارد. شاهدش این است که در بعضی موارد به وجود انسان در خانه یقین داریم ولی شک داریم زید است یا خیر. متیقن وجود کلی انسان است و مشکوک وجود فرد است با اینکه زید و انسان و فرد و کلی اتحاد وجودی دارند. وجود زید در خانه غیر از وجود انسان نیست بلکه همان است. بنابراین وجودی به نام وجود رابط غیر از وجود جوهر و عرض نداریم.

اشکال دوم: اگر از مناقشه اول غمض عین کنیم و قائل شویم که در موجودات امکانی، قسم سوم هم هست که وجود رابط می باشد، با این حال نمی توانیم موضوع له حروف را وجود رابط بگیریم. زیرا موضوع له الفاظ همیشه مفاهیم ذهنیه هستند که منطبق بر وجود خارجی می شوند نه خود وجود خارجی. معنا ندارد که موضوع له نفس وجودات خارجیه باشند. زیرا حکمت وضع و غرض از وضع این است که به وسیله لفظ معنا در ذهن مخاطب حاضر شود و انچه قابل انتقال به ذهن مخاطب است مفهوم است نه وجود خارجی. وجود خارجی که نمی تواند به ذهن مخاطب بیاید. بر این اساس نمی توانیم موضوع له حروف را نفس وجود رابط بگیریم زیرا قابل انتقال به ذهن مخاطب نیست .

اشکال سوم این است که اگر حروف برای وجود رابط وضع شده بودند لازمه اش این بود که در مواردی که وجود رابط تحقق ندارد یا استحاله دارد استعمال حرف صحیح نباشد؛ مثلا برای خداوند متعال و صفات ذاتی خدا گفته می شود ان الله عالم بکذا. صفت علم وجود دیگری غیر از وجود خود واجب ندارد. زیرا صفات خدا عین الذات است نه اینکه زائد بر ذات باشد و اتصاف امر اخری شود. در این موارد وجود رابط استحاله دارد چون به معنای دوئیت خدا با صفت علم است. نیز در بعضی از موارد می بینیم که حروف استعمال می شود ولی وجود رابط محقق نیست. مثلا اینکه گفته می شود وجود برای انسان ممکن است یا برای شریک الباری ممتنع است، در این موارد امر اخری به عنوان وجود رابط محقق نیست. چون وجود آخری در مقابل وجود انسان ثابت نیست.

در کلام مرحوم اقای تبریزی مناقشه دیگر ذکر شده که مناقشه چهارم می شود. ایشان مناقشه کرده اند که اگر حروف برای وجود رابط وضع شده بودند در مواردی که مُخبر خبر می دهد که لزید علم و لعمرو خوف، در این موارد اگر زید واقعا عالم نباشد و عمرو واقعا خوف نداشته باشد، قول این مخبر نباید متصف به عنوان کذب شود. زیرا ولو حروف استعمال شده اند اما وجود رابط که محقق نیست و چون مستعمل فیه ندارد اتصاف به کذب هم معنا ندارد . اتصاف به کذب در جایی معنا دارد که کلام مستعمل فیه داشته باشد و بعد ملاحظه شود تطابق مستعمل فیه با خارج؛ اگر غیر مطابق بود اتصاف به کذب پیدا می کند. در نتیجه بنابر اینکه حروف برای وجودات رابطه وضع و استعمال شده باشند با توجه به اینکه در این مورد اتصاف به علم در خارج محقق نیست، اصلا مستعمل فیه ندارد و وقتی مستعمل فیه نداشته باشد از مقسم اتصاف به صدق و کذب خارج می شود ، وحال اينکه اين لازم قابل التزام نيست يعنی در اين موارد هم وجدانا خبر محتمل الصدق والکذب وجود دارد .

بررسی کلام محقق اصفهانی در دو مرحله:

مرحله اول: باید بررسی شود که ایا مختار ایشان وضع حروف برای نفس وجود رابط است یا برای معانی و مفاهیم نسبیه و ربطیه که کالوجود الرابط هستند.

مرحله دوم اگر مراد مرحوم اصفهانی وضع حروف برای نفس وجود رابط باشد ایا این مناقشات چهارگانه وارد است یا خیر ، وهمينطور بنابر وضع حروف برای ذات نسبت ومعانی نسبيه آيا اين اشکالات وارد است يا خير ؟ .

 

logo