1401/03/08
بسم الله الرحمن الرحیم
مسأله جبر و اختیار
محتويات
0.0.0.1- مساله جبر و اختیار0.0.0.1.1- مقام اول: مساله جبر و اختیار به دو مساله بر می گردد یا مساله واحده است؟
0.0.0.1.2- مقام دوم: اقوال در مساله جبر و اختیار
موضوع: مسأله جبر و اختیار
0.0.0.1- مساله جبر و اختیار
مرحوم آخوند به مناسبت بحث از اتحاد و تغایر طلب و اراده وارد مساله جبر و اختیار می شود و ما به خلاف رویه همیشگی که ابتدا نظر مرحوم آخوند را تبیین می کنیم،در اين مسأله فرمایشات ایشان را در لابلای مباحث بررسی خواهیم کرد.
خود مساله جبر و اختیار از مسائل سابقه دار در میان اهل ادیان بوده است. از قدیم الایام نیز دو قول افراط و تفریط در مساله وجود داشته است؛ یکی قول به جبر که افعال عباد را مثل بقیه موجودات عالم، متعلق اراده خداوند می دانسته است به گونه ای که بندگان قدرت بر ترک کاری که متعلق اراده خداوند باشد را نداشته اند و در مقابل این نظر، عده ای قائل بودند که انسان ها در افعال خود مستقل هستند به طوری که حتی اگردراصل خلقت قائل شویم که مخلوق خداوند متعال می باشند مثل بقیه موجودات، ولی در انجام اعمال خود مفوَّض و مستقل هستند؛ یعنی خداوند بعد از خلق دیگر کاری با انها ندارد و اختیار افعال را به خود انها واگذار کرده و دخالتی در صدور افعال از انها ندارد. به عبارت دیگر نسبت خداوند به انسان هایی که خلق کرده، نسبت بنّاء به بِناء می باشد؛ اصل حدوث بِناء از بنّاء بوده ولی در بقاء کاری به بنّاء ندارد. لذا خداوند هم العياذ بالله بعد از خلق دستش بسته است و کاری نمی تواند انجام دهد؛ کما اینکه یهودیان می گفتند ید الله مغلولة غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان. بر همین اساس است که در روایات در تعبیر از مذهب دوم فرموده اند که مفوضه یهود هذه الامه. یعنی همانی را می گویند که یهودیان می گویند که دست خدا بسته و خودش را کنار کشیده و منعزل از اداره خلق است. چنانکه از قائلین به قول اول نیز در روایات تعبیر به کافر یا مجوس هذه الامه شده است. مرحوم علامه مجلسی از کتاب شرح تجرید مرحوم علامه وجوه مختلفی برای تشبیه به مجوس آورده اند. یکی این است که مجوسیان کار را منتسب به خدا می دانند ولی وِزر آن را به عهده دیگران می گذارند. نتیجه حرف مجبره هم این است که تمام افعال فعل خداوند است و با وجود اینکه کاری از آنها سر نزد ه است عقابشان می کند[1] .
در مقابل این دو قول، ائمه علیهم السلام فرموده اند که نه جبر است و نه تفویض بل امر بین الامرین. این تعبیر امر بین الامرین که در روایات متعدد ذکر شده، به حسب نقلی که در بحار است، اولین بار در فرمایش امیرالمومنین علیه السلام آمده است. نقل شده شخصی از حضرت سوال کرد که یا امیرالمومنین أخبرنا عن القدر فقال بحر عميق فلا تلجه فقال يا أمير المؤمنين أخبرنا عن القدر فقال بيت مظلم فلا تدخله فقال يا أمير المؤمنين أخبرنا عن القدر فقال سر الله فلا تبحث عنه فقال يا أمير المؤمنين أخبرنا عن القدر فقال لما أبيت فإنه أمر بين أمرين لا جبر و لا تفويض ... [2] . بعد از این در لسان سایر ائمه علیهم السلام به خصوص در کلام امام صادق علیه السلام در روایات متعدده معتبره ای این تعبیر بکار رفته است.
به مناسبت فرمایشات مرحوم اخوند، اعلام متعرض این بحث شده اند و ما اگرچه بناء بر اختصار داریم ولی در ضمن چند مقام این مساله را بررسی می کنیم.
در مقام اول بررسی می شود که مساله جبر و اختیار مساله واحده است یا همانطور که در کلمات مرحوم آقای صدر آمده است، این مساله به دو مساله منحل می شود؛ یک مساله کلامی و یک مساله فلسفی. مساله کلامی این است که افعالی که از انسان صادر می شود فاعل حقیقی آن چه کسی است. باید معلوم شود که فاعلش خداوند است یا خود عباد یا هر دو دخالت در تحقق آن دارند. مساله فلسفی این است که بعد از فراغ از اینکه فاعل خود انسان باشد، آیا صدور این فعل علی وجه الاختیار است تا ترکش ممکن باشد یا علی وجه الاجبار.
مقام دوم بیان اقوال در مسأله است.
مقام سوم بيان اين که تفسير صحيح از مذهب حق (نظریه امر بین الامرین) چیست؟ دليل بر اختيار انسان بر اساس اين تفسيرکدام است ، و آيا اين تفسير با روایات صادره از معصومین علیهم السلام موافق است يا نه ؟
مقام چهارم بررسی و مناقشه در تفسیرهای دیگری است که از نظریه امر بین الامرین شده که فرمایشات مرحوم اخوند در این مقام چهارم مطرح خواهد شد.
مقام پنجم بررسی و نقد ادله قائلین به جبر و ادله قائلین به تفویض است.
0.0.0.1.1- مقام اول: مساله جبر و اختیار به دو مساله بر می گردد یا مساله واحده است؟
همانطور که اشاره شد، در کلام اقای صدر امده که دو مساله در بحث جبر و اختیار وجود دارد. در مساله اول که کلامیه است باید تشخیص دهیم افعالی که از انسان صادر می شود فاعل حقیقی آنها چه کسی است که در مجموع پنج احتمال وجود دارد؛ یکی اینک فاعل منحصرا خود خدا باشد که قائلین به جبر می گویند. دوم اینکه مردم باشند که مفوضه می گویند. احتمال سوم تا پنجم این است که هر دو دخالت دارند اما کیفیت دخالت فرق دارد. احتمال سوم این است که هر دو دخالت دارند یعنی اراده انسان در انجام فعل نقش دارد اما نه به این معنا که تمکن از ترک هم داشته باشد بلکه همانطور که خداوند اراده کرده است موجودات عالم خلق شود، در افعال انسان هم بنای خداوند این است که این فعل از انسان صادر شود ولی مسبوقا بالاراده. احتمال چهارم این است که فاعل انسان است و خداوند متعال هم دخالت در انجام فعل دارد اما دخالت خداوند به این نیست که اراده او به فعل تعلق گرفته باشد تا لا یمکن التخلف بلکه در همین حد است که امکان و قدرت به انسان دهد به طوری که انسان در حال انجام عمل هم مثل اصل وجودش متقوم به خداوند متعال است نه اینکه بدون اذن و عنایت او قادر بر انجام عمل باشد که مختار مرحوم اقای صدر است. در احتمال پنجم هم عرفا و صوفیه می گویند که بر اساس نظریه وحدت وجود، اصلا در مقابل وجود خداوند متعال وجود دیگری نداریم و هر چه تصور می کنیم در مقابل وجود خداوند، در حقیقت شعاع و رشحات خداوند متعال است و لذا سایر موجودات را به موجی تشبیه کرده اند که در آب ایجاد می شود. بر اساس این احتمال هم فاعل خداوند متعال است و اگر به انسان فعل نسبت داده می شود بالعرض و المجاز و بالمسامحه است.
اقای صدر می فرمایند که در میان این احتمالات پنج گانه، احتمال اول و دوم و نیز پنجم بر اساس مبانی کلامیه مطرود است و فقط می ماند احتمال سوم و چهارم.
اما به نظر می رسد که وجهی ندارد مساله جبر و اختیار را به دو مساله برگردانیم. چنانکه از قدیم نیز معنون در کلمات مساله واحده بوده است. مساله این است که آیا انسان در افعالش مفوّض است یا مجبور یا اینکه ما هو الصحیح امر بین الامرین است. این مساله واحده، هم خصوصیات مساله کلامیه را دارد که در آن بحث از مبدأ و معاد و مسائل مربوط به آن مطرح می شود و هم خصوصیات مساله فلسفی را دارد که بحث از حقیقت وجود امور می کند. بنابراین نیازی نیست که مساله را در دو مقام مطرح کنیم و در هر کدام نکات مربوط به آن را جداگانه بررسی نماییم.
0.0.0.1.2- مقام دوم: اقوال در مساله جبر و اختیار
اقوال مختلفی در این مساله وجود دارد. دو قولی که از قدیم وجود داشته، در ناحیه افراط و تفریط است؛ یکی قول به جبر و اینکه انسان ها در انجام عمل یا ترک عمل از خود اختیاری ندارند و امور بر طبق اراده خداوند متعال جاری می گردد و فعل صادر از انسان با بقیه موجودات عالم فرقی ندارد. همانطور که بقیه موجودات به اراده تکوینیه خداوند محقق می شوند، افعال انسانها هم همینطور. قول دوم هم که قول به تفویض است می گوید خداوند بعد از خلق انسان، در افعال انسان دخالتی ندارد و آن را واگذار به خود انسان ها کرده و تکوینا دخالتی در صدور افعال انها ندارد. قول سوم که مذهب اهل بیت علیهم السلام باشد عبارت از امر بین الامرین است؛ یعنی نه تفویض امر به انسان به طوری که مستقل در کارها باشد و خداوند منعزل از اداره و تدبيرعالم و صدور افعال گردد و نه جبر که اجبار بر فعل یا ترک باشد به طوری که انسان ها مقهور اراده او باشند و امکان تخلف برایشان وجود نداشته باشد، بلکه حالت متوسط بین آن دو یعنی نه تفویض مطلق و استقلال و نه جبر و الزام؛ هم مختار هستند و امکان ترک برای انها وجود دارد و به خاطر امکان ترک و امکان فعل، معصیت و اطاعت از آنها محقق می شود و مورد ثواب و عقاب واقع می شوند و هم در انجام عمل بی نیاز از خداوند نیستند تا مختار محض باشند بلکه احتیاج به خداوند هم دارند. بنابراین هم انسان مختار است و امکان الترک دارد و هم احتیاج به خداوند برایش ثابت است.
نظریه امر بین الامرین که با همین عبارت در کلمات معصومین علیهم السلام امده در مقام تفسیر و در مقام تقریر، بین کسانی که منتحل به همین مذهب هستند، وجوه و احتمالات متعددی پیدا کرده است. بعضی به همان نحو که در روایات امده تفسیر کرده اند که اختیار هست و امکان ترک هم هست ولی دخالت خداوند به اعطای سلطنت و قدرت و تمکن است و به عبارت دیگر به اذن خداوند متعال شخص کار را انجام می دهد. در کنار این تفسیر، تفسیرهای دیگری هم در کلمات فلاسفه و عرفا گفته شده که باید بررسی شود.